نویسنده: سید مصلح الدین

دیوبند؛ مادر مدارس دینی در شبه قارۀ هند

بخش هفتم

برخی از ویژگی‌های دارالعلوم دیوبند
۱ـ دارالعلوم دیوبند اولین دانشگاه اسلامی داخلی در تاریخ سرزمین هند به‌شمار می‌آید که با کمک‌های مردمی پایه­‌گذاری شده و در آینده نیز ـ إن‌­شاء الله ـ با همین شیوه به مسیر خود ادامه خواهد داد؛
۲ـ اعتدال و میانه­‌روی در پیروی از مذهب و احترام گذاشتن به همۀ مذاهب فقهی معروف نزد اهل‌سنّت و جماعت و حفظ حریم نهضت‌های مختلف فکری در جهان اسلام و دامن‌ نزدن به اختلافات فروعی؛
۳ـ ترویج عقیدۀ صحیح منقول از رسول‌­اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم که از طریق پیش‌قراولان امت اعم از صحابه، تابعین و پیروان نیک­ و صالح آنان نقل شده است؛
۴ـ مبارزه علیه بدعت‌ها و خرافات و اعتقادات ناجایز و مخالف موازین شرع نسبت به انبیا، اولیا و صالحین؛
۵ـ توکل و اعتماد بر خدای متعال، داشتن زندگی ساده و بی‌آلایش، جهاد در راه حق، پایبندی به آداب شریعت اسلامی، انتخاب سیمای علما و شکل و شمایل صالحان؛
۶ـ توجه و پایبندی مداوم و دقیق بر احکام و فرایض اسلامی، به‌ویژه ادای نماز با جماعت در اوقات آن؛ این دانشگاه قبل از هر چیز طلاب و کارمندانش را به این امر مقیّد می‌کند.
۷ـ دارالعلوم دیوبند آن‌قدر که به باطن و حقیقت اهمیت می­‌دهد، به ظاهر اهمیت نمی‌دهد؛ بر همین اساس از تبلیغات پرهیز می‌کند و فعالیت‌های خود را به‌دور از هرگونه هیاهو و سروصدا انجام می­‌دهد؛
۸ـ روح اخلاص و احتساب، اساس همۀ فعالیت‌های آن است.
سرّ استثنایی و بی­‌نظیر مردمی‌بودن دارالعلوم دیوبند
این موضوع را شخصیت برجستۀ جهان اسلام در عصر خود، شیخ رشیدرضا مصری، نویسندۀ تفسیر «المنار»، هنگام بازدید از دارالعلوم دیوبند کاملاً درک کرده و تأثرات قلبی خود را دربارۀ آن چنین بیان کرده است: دیدن هیچ چیز در هند همچون بازدید از دارالعلوم دیوبند چشمانم را روشن نکرد. در دارالعلوم دیوبند که به «الأزهر هند» ملقّب است، من نهضت دینی و علمی جدیدی را مشاهده کردم که امیدوارم بسیار سودمند واقع شود.
روح اخلاص در آن، تمام بازدیدکنندگان اعم از شخصیّت‌های بزرگ علمی و مسلمانان عادی را به شگفت واداشته است؛ زیرا در هر گوشۀ آن جذبۀ دینی عجیب و صحنه‌های جذاب پژوهش­‌های علمی و فضای معنوی عمل به احکام شرع مشهود است و این ویژگیِ منحصربه‌فرد اساتید، طلاب و کارمندان دارالعلوم دیوبند است.
استاد ابراهیم محمّد سرسیق نمایندۀ روزنامۀ «المدینه» چاپ عربستان سعودی نیز با اذعان به این موضوع، در شمارۀ روز شنبه ۱۹ جمادی‌الاول ۱۴۰۰ق. در گزارشی مفصل از همایش بزرگ صدمین سال تأسیس دارالعلوم دیوبند که در سال ۱۴۰۰ق./۱۹۸۰م. برگزار شد، تأثرات خود را از این همایش و دارالعلوم دیوبند این‌گونه بیان نموده است:
«عشق و علاقۀ مردم به این دانشگاه حقیقتاً باعث شگفتی و خوشحالی من شد؛ زیرا بسیار کم دیده می‌شود که چنین عشق و علاقه و حس همکاری و پیوند قلبی‌ای بین مردم و مؤسسات علمی­‌شان وجود داشته باشد. صحنه‌هایی را که من از مهرورزی و خوبی‌کردن به یکدیگر در آنجا دیدم مشابه آن را به‌جز در ایام حج و در میدان عرفات ندیده بودم.»
جامعۀ مسلمان در امور دینی چنان اعتمادی به دارالعلوم دیوبند دارند که هیچ مدرسه یا دانشگاه دیگری در هند از آن برخوردار نیست. در حقیقت آنان این مرکز علمی و دینی را پناهگاه روحی و معنوی بزرگ خود در برابر تمام یورش­‌هایی که به دین، عقیده و احکام اسلامی در این کشور صورت می‌پذیرد، به‌حساب می­‌آورند.
اهداف تأسیس دارالعلوم در اولین اساسنامۀ آن
۱ـ آموزش قرآن و سنّت، و تفسیر و عقاید و علم کلام و سایر علومی که به‌عنوان ابزار و وسیله برای فهم قرآن و سنّت به‌شمار می‌روند؛
۲ـ تربیت طلاب بر اساس اعمال و اخلاق اسلامی و دمیدن روح دین در زندگی­شان؛
۳ـ اقدام به تبلیغ دین و حفاظت و دفاع از آن با زبان و قلم، و ترویج و احیای اعمال و اخلاق و عواطف دینی در میان مسلمانان آن‌گونه که سلف صالح بر آن بودند؛
۴ـ تلاش برای جلوگیری از مداخلۀ حکومت در امور دینی و صیانت از آزادی و استقلال علم و اندیشه؛
۵ـ تأسیس مدارس و مکاتب دینی در جاهای مختلف با هدف نشر علوم اسلامی و ایجاد ارتباط بین آن‌ها و دارالعلوم.
مکتب فکری دیوبند برای مقابله و رویارویی با ابرقدرت بریتانیا که به ظاهر خورشید در مستعمره­‌هایش غروب نمی‌کرد، مردان شایسته و باکفایتی را تربیت نمود. استعمار پیر تصمیم داشت انتقام سیلی محکمی را که شاهین تیزپرواز اسلام و پهلوان معرکۀ حطّین، صلاح‌الدین ایوبی (۵۳۲ـ۵۸۹ ق./ ۱۱۳۸ـ۱۱۹۳م.) در جنگ بین اسلام و صلیبیان به صورت‌شان نواخته بود، در این دیار از اسلام  بگیرد.
به‌راستی که بنیانگذاران دارالعلوم دیوبند مصداق این آیه قرآن کریم بودند: «مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجالٌ صَدَقُوا مَا عاهَدُوا الله عَلَيْهِ». «بعضی از آن مؤمنان مردانی هستند که به عهد و پیمانی که با خدا بسته‌اند کاملاً وفا نمودند.»[1]؛  مردانی که تمام تلاش خود را برای ایجاد وحدت و همدلی به‌کار بستند، آنان مطابق با مقیاس فقیه این امت، عبدالله­ بن مسعود رضی‌الله‌عنه بودند که در مورد صحابۀ آن‌‌حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمود: «قلب‌های‌شان از همه پاکیزه‌‌تر، علم‌‌شان از همه عمیق­‌تر، و تکلّفشان از همه کم‌تر بود.» مردانی که با رفتار و علم و عمل خود مناره‌هایی از اخلاص بنا نهادند و ایمان و احتساب ظاهر و باطن­‌شان را فراگرفته بود.
از دنیا و مظاهر آن روی برتافتند و مادّیات و سرگرمی­‌های مادی را قربان کردند و از چیزهایی که طمع‌ورزان بدان حریص‌اند و رقابت‌کنندگان در آن به رقابت می‌پردازند، فاصله گرفتند و تمام سعی خود را به‌کار بستند تا دیگران از کاری که آنان خالصانه برای خدا انجام داده‌­اند، مطلع نشوند.
بیشترشان در خوراک و پوشاک سادگی اختیار نموده بودند و به کسانی‌که زرق و برق دنیا و رسیدن به لذت‌های آن را هدف نهایی خود قرار داده بودند، درس قناعت می‌دادند. وقتی کسی آن‌ها را مشاهده می‌کرد، یقین پیدا می­‌کرد که دنیا سایه‌­ای گذرا و نعمتی زوال‌­پذیر است و زندگی دنیا مجالی برای کار و فعالیت و خدمت برای آبادانی حیات جاودانۀ آخرت است.
در برهه‌­ای که مردم برای از دست دادن جاه، مال و موقعیت اجتماعی و امثال این­ها اشک حسرت می‌ریختند، این فرزانگان گریۀشان فقط برای اسلام بود.
در تاریخ بلند این دانشگاه همیشه گروهی از بندگان مخلص وجود داشته‌­اند که شعلۀ عشق را در قلب‌ها افروخته‌­اند و روح زندگی را در جان‌ها دمیده‌­اند. هرگاه انسان آن­ها را می‌بیند، به یاد خدا می‌­افتد و چون با آن­ها می‌نشیند، قلبش به مغفرت الهی گرایش می­‌یابد و وقتی با آنان معاشرت می­‌کند، نسبت به دنیا بی­‌رغبت و به آخرت علاقه­‌مند می‌­شود.
کمک‌­های مردمی، تنها منبع درآمد مالی
در دوران حاکمیت مسلمانان در هند، مدارس اسلامی و غیراسلامی با حمایت مالی دولت به فعالیت­ خود ادامه می‌دادند. دولت برای تأمین هزینه‌های آن­ها زمین، موقوفات و مستغلاتی را اختصاص می‌‌داد، اما با سقوط حکومت مسلمانان و حاکم شدن استعمار بریتانیا بر هند، وضعیت به طور کلّی تغییر یافت و هیچ چشم‌اندازی برای کمک و همکاری از کانال­‌های گذشته مشاهده نشد. بنابراین پایه‌گذاران دارالعلوم دیوبند و این دانشگاه و مرکز علمی مبارک به این نتیجه رسیدند که مدارس با کمک‌‌های مالی ملت مسلمان تأسیس شوند.
این تفکری عمیق و درست بود که اوضاع و تحولات بعدی، صحّت آن را تأیید نمود. پس از اخراج استعمارگران، شبه‌قارۀ هند به دو کشور هند و پاکستان تقسیم شد و در هند حکومت غیردینی و سکولاری روی کار آمد. حکومتی که به حکم قانون اساسی هند از دین و آیین خاصی حمایت نمی‌کند و نسبت به همۀ ادیان موضع واحد و یکسانی دارد. در چنین شرایطی صاحبان هر دین و آیینی می‌بایست خودشان از باورهای دینی­ خود حراست کرده و برای تعلیم و تبلیغ آن تدابیری بیندیشند.
مسلمانان برای حفظ و حراست از کیان اسلام راهی جز گسترش این مدارس و دانشگاه‌­ها پیش‌رو نداشتند؛ بنابراین نهضت عظیمی را کلید زدند، نهضتی که اوّلین خشت آن را مؤسس دانشگاه عظیم دارالعلوم دیوبند نهاد و تداوم فعالیت و بقای این مراکز به کمک‌­های مالی ملت مسلمان وابسته شد.
وفاداری بی­‌نظیر ملت مسلمان هند و پیوند ناگسستنی آنان با اسلام را می‌توان از چگونگی تأمین نیازهای مدارس و دانشگاه‌‌های اسلامی این کشور به‌خوبی دریافت. شبکۀ به‌هم پیوسته‌­ای از مدارس و مکاتب دینی در سراسر هند و در هر شهر و قصبه یافت می‌شود که مسائل دینی و علوم شرعی را آموزش می­‌دهند و نوباوگان مسلمان را از معارف کتاب و سنّت بهره‌­مند می‌سازند و با کمک­‌های مردمی ادامۀ مسیر می‌­دهند.
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی
[1]. سورۀ احزاب، آیه: ۲۳.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version