نویسنده: ابوعائشه

فرقۀ قدریه

بخش دوم

اقوال سلف و علمای کرام در مورد فرقۀ قدریه
پیش درآمد:
با بررسی احوال و رخدادهای فرقۀ قدریه معلوم می‌شود که این فرقه، نیز یکی از منفورترین فرقه‌ها نزد سلف صالح، علمای کرام و ائمۀ بزرگ این امت بوده است. فرقه‌ای که اصحاب و یاران رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم و تابعین بزرگوار از آن اعلام برائت و انزجار نموده‌اند، مشخص می‌شود که عاقبت خوبی نخواهد داشت. ما در این قسمت از تحقیق‌مان تلاش می‌کنیم تا این فرقه را در پرتو اقوال علمای بزرگ این امت معرفی نماییم و به شرح حال مؤسسان و بنیان‌گذاران آن بپردازیم.
فرقۀ قدریه در پرتو اقوال علما و سلف صالح
از محمد بن کعب قرظی رحمه‌الله روایت است که نام فرقۀ قدریه نزد عبدالله بن عمر رضی‌الله‌عنهما ذکر شد، فرمود: «روز قیامت، مردم در یک میدان جمع می‌شوند و منادی‌ای صدا می‌زند که اولین و آخرین مردم صدای آن را می‌شنوند و گفته می‌شود خصومت‌گران با خداوند متعال کجایند؟ قدریه بلند می‌شوند.»[1] از این سخنان ابن عمر رضی‌الله‌عنهما معلوم می‌شود که فرقۀ قدریه از فرقه‌هایی است که در این دنیا با پروردگار به خصومت می‌پردازند و روز قیامت نیز جزو خصومت‌گران حشر می‌شوند.
ابن عباس رضی‌الله‌عنهما می‌فرماید: «هیچ گروهی نزد خداوند متعال، مبغوض‌تر از قدریه وجود ندارد. آنان قدرت خداوند عزوجل را نمی‌دانند؛ خداوند متعال می‌فرماید: «لا یسأل عما یفعل وهم یسألون؛ از آن‌چه انجام می‌دهد بازخواست نمی‌شود و آنان بازخواست می‌شوند.[2]»[3]
حسن بصری رحمه‌الله می‌فرماید: «با معبد جهنی نشست‌وبرخاست نکنید؛ زیرا او فرد گمراه‌شده و گمراه‌کننده است.»[4] دین مقدس اسلام برای هم‌نشین و دوست انسان اهمیت زیادی بیان کرده است؛ زیرا هم‌نشینی و مجالست با هر فردی باعث می‌شود تا انسان از افکار، باورها و اعتقادات هم‌نشین خود متأثر شده و به مرور زمان به آن گرایش بیابد؛ لذا شریعت اسلامی به ما دستور داده است تا قبل از یافتن دوست، رفیق و هم‌نشین خوب و نشست‌وبرخاست با او در مورد او خوب تحقیق  و جستجو نماییم.
از سعید بن جبیر رحمه‌الله روایت است که ایشان فرمود: «قدریه، یهودی هستند.»[5] برخی از علما نیز آنان را به نصارا تشبیه داده‌اند و گفته‌اند این ایده را از نصارا گرفته‌اند که از آن جمله این قول است:
امام احمد بن حنبل رحمه‌الله می‌فرماید: «قدریه کسانی هستند که می‌پندارند: استطاعت، مشیئت و قدرت از آنان است و آنان مالک خیر و شر، نفع و ضرر، طاعت و معصیت و هدایت و ضلالت خودشان هستند. آغاز این امور از خودشان است، بدون این‌که علم خداوند بر این موارد سبقت بگیرد و یا در علم خداوند متعال باشد. سخنان‌شان شبیه سخنان مجوس و نصارا است.»[6]
ابن الأثیر در کتاب «جامع الأصول» می‌نویسد: «قدریه به اجماع اهل سنت و جماعت کسانی هستند که قایل‌اند به این‌که: خیر از جانب خداوند متعال است و شر از سوی انسان است و خداوند متعال افعال گناهکاران را اراده نمی‌کند و آنان به این خاطر به این نام مسمی شدند که برای بنده چنین قدرتی ثابت کرده‌اند که به تنهایی و استقلالیت و بدون خداوند متعال فعل را به وجود می‌آورد و آنان این را منتفی می‌دانند که اشیا به قضا و قدر خداوند متعال باشند.»[7]
امام شافعی رحمه‌الله در مورد قدریه می‌فرماید: «با قدریه در مورد علم [دربارۀ این‌که آیا علم خداوند متعال را قبول دارند یا خیر] مناظره کنید اگر به آن اعتراف کردند مغلوب می‌شوند و اگر انکار کردند، کافر شده‌اند.»[8]
شیخ أبو منصور ماتریدی رحمه‌الله می‌فرماید: «اهل کلام بر مذمت نام قدریه اجماع دارند و هر یک از آنان، از نام این فرقه بیزاری می‌جویند.»[9]
محمد بن عبید المکی رحمه‌الله از ابن عباس رضی‌الله‌عنهما روایت کرده که مردی پیش ما آمد و قدر را تکذیب کرد. ابن عباس رضی‌الله‌عنهما گفت: «او را نزد من بیاورید.» ابن عباس رضی‌الله‌عنهما در آن روز نابینا بود. مسلمانان به او گفتند: «با این مرد چه کار می‌کنی؟» گفت: «سوگند به کسی‌که جانم در دست اوست اگر به او دسترسی پیدا کنم قطعا بینی‌اش را با دندان می‌گیرم تا آن را قطع کنم و اگر گردنش به دستم برسد، گردنش را می‌زنم.»[10]
محمد بن حسین می‌فرماید: «زید بن اسلم رحمه‌الله فرمودند: «به خدا سوگند فرقۀ قدریه چنان سخنانی گفته‌اند که نه خداوند متعال گفته است و نه ملائکه و نه هم پیامبران و نه اهل جنت و نه هم اهل جهنم و نه هم برادرشان ابلیس. خداوند متعال می‌فرماید: «وما تشاؤون إلا أن یشاء الله رب العالمین»[11]، و شما اراده نمی‌کنید مگر آنچه که بخواهد پروردگار جهانیان. ملائکه می‌گویند: «سبحانک لا علم لنا إلا ما علمتنا»،[12] پاک و منزه‌ای تو. نیست هیچ دانشی ما را، مگر آنچه آموختی‌ای به ما. از جملۀ پیامبران حضرت شعیب علیه‌الصلاة‌والسلام می‌فرماید: «وما یکون لنا أن نعود فیها إلا أن یشاء الله ربنا»،[13] سزاوار نیست برای‌مان که بازگردیم در آن، مگر آن‌که بخواهد الله پروردگار ما. اهل جنت می‌گویند: «الحمد لله الذی هدانا لهذا وما کنا لنهتدی لولا أن هدانا الله»،[14] سپاس از آن الله است آن‌که هدایت کرد ما را به (سوی) این (پاداش) و هرگز هدایت نمی‌یافتیم اگر الله تعالی ما را هدایت نمی‌کرد.  اهل جهنم می‌گویند: «ربنا غلبت علینا شقوتنا»،[15] پروردگارا غلبه کرد بر ما بدبختی ما. برادرشان ابلیس می‌گوید: «رب بما أغویتنی» پروردگارا به سبب آنچه که گمراه کردی مرا.[16][17]
در نتیجه می‌توان گفت که علما و سلف صالح این فرقه را، یک فرقۀ مخالف با باورها و عقاید اهل سنت و جماعت دانسته‌اند.
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی
[1] . اللالکائی، هبة الله بن الحسن بن منصور، شرح أصول اعتقاد أهل السنة والجماعة من الکتاب والسنة وإجماع الصحابة، تحقیق: د. أحمد سعد حمدان، ۱۴۰۲ هـ. ق، ج ۴، ص ۶۳۳.
[2] . سورة الأنبیاء، الآیة: ۲۳.
[3] . الشیبانی، عبدالله بن أحمد بن حنبل، السنة لعبدالله بن أحمد، تحقیق: د. محمد سعید سالم القحطانی، ۱۴۰۶ هـ. ق، ج ۲، ص ۴۱۷.
[4] . حنبلی، عبدالله عبیدالله بن محمد، الإبانة عن شریعة الفرقة الناجیة ومجانبة الفرق المذمومة، تحقیق: د. عثمان عبدالله آدم الأثیوبی، ۱۴۱۸ هـ. ق، ما أمر الناس به من ترک البحث والتنقیر، ج ۲، ص ۳۱۹.
[5] . همان، باب یا أمیر المؤمنین یزعم أنه لا یضل أحدا، ج ۴، ص ۶۸۷.
[6] . تویجری، حمود بن عبدالله، إتحاف الجماعة بما جاء في الفتن والملاحم وأشراط الساعة، باب ما جاء في النواصب والروافض،  ۱۴۱۴ هـ. ق، ج ۱، ص ۳۱۳.
[7] . همان، ص ۳۱۳.
[8] . الطحاوی، أبو جعفر أحمد بن محمد، شرح العقیدة الطحاویة (المسمی بإتحاف المسائل بما جاء في الطحاویة من مسائل) شرحها: الشیخ صالح بن عبد العزیز، بی‌تا، ص ۱۹.
[9] . الماتریدی، محمد بن محمد بن محمود، التوحید، تحقیق: د. فتح الله خلیف، باب فی ذم القدریة، بی‌تا، ص ۳۱۴.
[10] . دمشقی، علی بن علاءالدین: شرح عقیدۀ طحاویه، تحقیق: عبدالله بن عبدالمحسن وشعیب ارناؤوط، مترجم: اسحاق دبیری، ۱۴۳۹ هـ. ق،  ج ۲، ص ۴۸۲.
[11] . سورۀ تکویر، آیه: ۲۹.
[12] . سورۀ بقره، آیه: ۳۲.
[13] . سورۀ اعراف، آیه: ۸۹.
[14] . سورۀ اعراف، آیه ۴۳.
[15] . سورۀ مومنون، آیه ۱۰۶.
[16] . سورۀ حجر، آیه: ۳۹.
[17] . الآجری، الإمام أبوبکر محمد بن الحسین، الشریعة، بی‌تا، ج ۱، ص ۳۷۱.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version