نویسنده: سید مصلح­ الدین

زکات

بخش هجدهم

ویژگی جامعۀ اسلامی در قرن اخیر
جامعه اسلامی، با وجود بیماری‌ها و کمبودهای فراوانی که همواره اصلاح‌گران در پی مبارزه با آن‌ها بوده‌اند، همچنان بهترین جامعه بشری از نظر عاطفه، نیکوکاری و همدردی بوده است. نیکوکاری و همدردی‌ای که از آموزه‌های اسلامی سرچشمه گرفته و نسبت به سایر جوامع، از ماده‌پرستی و معده‌پرستی آزادتر بوده است. در این جامعه، افراد بسیاری وجود داشته‌اند که بر تسلط مادی‌گرایی شوریده و در برابر احکام دین و ارزش‌های اخلاقی و اسلامی تسلیم شده‌اند. در مقایسه با جوامعی که تنها به زندگی دنیوی ایمان دارند و هدفی جز ثروت‌اندوزی و رفاه‌طلبی ندارند و ارزش‌های اقتصادی آن‌ها را به شدت و بدون رحم هدایت می‌کند، رقابت تجاری و خودخواهی فردی یا گروهی در جامعه اسلامی بسیار کمتر بوده است.
جامعه اسلامی، با وجود رسیدن به نهایت ضعف در قرن اخیر، همچنان آمادگی و قابلیت بیشتری برای پیشرفت در زمینه عدالت اجتماعی و عملی کردن ارزش‌های والای انسانی نسبت به هر جامعه بشری دیگر دارد. این به دلیل آن است که در تمام موارد، چه کوچک و چه بزرگ، در برابر اصول اسلامی سر فرود آورده و در میان اعضای آن ارتباط ایمانی‌ای وجود دارد که آن‌ها را با یکدیگر پیوند داده و متحد می‌کند.
همدردی خودجوش و فراگیر یا مساوات اجباری و محدود
پس از آن، گروه‌هایی به وجود آمدند که اعتماد خود را به انسان و انسانیت از دست داده بودند و مساوات اجباری و محدود در اموال را به همدردی خودجوش و فراگیر ترجیح دادند. آن‌ها فراموش کردند یا خود را به فراموشی زدند که اموال و دارایی‌ها تنها نیاز انسان نیستند و مساوات و برابری در اموال نمی‌تواند تمام خلأهای موجود در نفس، عواطف و احساسات را پر کند و بر تمام زخم‌هایش مرهم بگذارد. نیاز انسان به همدردی‌ای که تمام زندگی را در برگیرد، از نیاز به مساوات و برابری در اموال و امکانات رفاهی بیشتر است. چه بسا یک سخن مهرورزانه یا قطره اشکی پاک که از روی احساس درد جاری می‌شود، تأثیری داشته باشد که اموال هنگفت و بخشش‌های سخاوتمندانه نداشته باشند.
انسان گاهی به کمک و همکاری برادرانش نیاز دارد، گاهی به شریک شدن در دردها و سختی‌ها، و گاهی نیز به احساس ملاطفت‌آمیز، عواطف مهرورزانه، نرم‌خویی، خوش‌رفتاری، خوش‌رویی و برخورد زیبا. به همین دلیل، راهنمایی‌های نبوی بیش از همه، انواع نیکی‌ها و همدردی‌ها را در بر می‌گیرد و از هر تعبیر و گفتاری در بیان احساسات انسانی گویاتر است. رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم در بیان انواع نیکی‌ها و صدقات می‌فرمایند: «اگر بین دو نفر عدالت را اجرا کنی، برای تو صدقه است. اگر انسانی را در سوار شدن بر مرکبش کمک کنی، برای تو صدقه است یا کالایش را بر مرکبش بگذاری، برای تو صدقه است. سخن نیکو صدقه است و هر قدمی که به سوی مسجد برمی‌داری، برای تو صدقه است. اگر چیزی که مردم را آزار می‌دهد از راه کنار بزنی، برای تو صدقه است».[1]
در حدیثی دیگر می‌فرمایند: «به انسان نیازمند و دردمند کمک کن.» شخصی پرسید: «اگر توانایی این کار را نداشت، چه کند؟» فرمود: «به کار نیک یا خیر امر کند.» آن شخص گفت: «اگر این کار را هم نکرد؟» فرمود: «از بدی دست نگه دارد، همین برای او صدقه است.» [2]
در حدیث دیگری فرمودند: «به سازنده چیزی کمک کن یا برای فرد کار نابلد چیزی درست کن.» من گفتم: «ای رسول خدا! اگر در برخی از این کارهای خیر واماندم، چه کنم؟» فرمود: «از بدی کردن به مردم دست نگه دار؛ زیرا این صدقه‌ای از جانب تو بر نفست است.» [3]
همچنین در حدیث دیگری آمده است: «لبخند تو به روی برادرت برای تو صدقه است، به کار نیک فرمان دادن صدقه است، بازداشتن از کار بد صدقه است، راهنمایی انسانی که راه گم کرده صدقه است، راهنمایی فردی که بینایی‌اش ضعیف است صدقه است، کنار زدن سنگ، خار و استخوان از راه صدقه است، و اگر از دلو خودت به دلو برادرت آب بریزی، برایت صدقه است.» [4]
نتیجه این انتخاب ناموفق و نامناسب و ترجیح دادن مساوات، برابری و «اشتراکیتی» که حکومت آن را تحمیل می‌کند، بر مواسات و همدردی‌ای که از اعماق قلب سرچشمه می‌گیرد و در تمام بخش‌های زندگی و رگ‌های جامعه می‌تپد، این بود که در این کشورهای «مارکسیستی» یا «سوسیالیستی» جامعه‌ای به وجود آمد که لذت همدردی با هم‌نوعان و مهرورزی بر انسانیت و نرم‌دلی بر مستضعفان و نیازمندان و اخلاص و خیرخواهی نسبت به انبازان و همراهان را نمی‌دانستند و همگی به تاجران و بازرگانانی که رقیب و دشمن کینه‌توز یکدیگر بودند، تبدیل شدند. در این جامعه هیچ‌کس به دیگری اعتماد ندارد و برای هم‌نوعش پاپس نمی‌کشد و کارشان به جایی رسیده است که علیه یکدیگر به جاسوسی می‌پردازند، اتهام‌پراکنی می‌کنند، پرونده‌سازی می‌کنند، از مصیبت دیگران خوشحال می‌شوند و از شادی‌شان اندوهگین می‌شوند و سراسر کشور به میدان جنگ یا ساختمان دادگستری تبدیل شده است.
همچنین به دنبال این موضوع، مردم احساس مسئولیت و به عهده گرفتن پیامدهای کارهایشان را که در آن راز شرافت انسان وجود دارد، از دست داده و از هر وظیفه و مسئولیتی شانه خالی کرده و چون چهارپایان بی‌احساس شده‌اند؛ چهارپایانی که هیچ هم و غمی جز علف خوردن و چریدن و سیر شدن بیش از حد ندارند.
تمام مسئولیت‌ها و تبعات به حکومت‌ها، سیستم‌های اداری، قوانین و مجازات‌ها منتقل شد و جامعه به کودکی تبدیل شد که قدرت تشخیص و عقل ندارد. در این جامعه، حکومت بود که می‌داد و می‌گرفت و نیاز هر فرد را فراهم و تضمین می‌کرد. در آنجا مهرورزی، همدردی، سخاوت و از خودگذشتگی معنایی نداشت و نیازی به آن‌ها نبود؛ زیرا همه چیز تأمین و تضمین شده بود و مردم همچون ابزارهای گنگ بودند.
پایه‌های مواسات و همدردی خودجوش، دستاوردها و آثار حیرت‌انگیز آن و آسایش، آرامش، شادابی روحی، اعتماد متقابل، محبت مشترک، صلح گسترده، لذت روحی، خرسندی وجدان، احترام به انسانیت، خوشبینی به زندگی و احساس مسئولیت، در جامعه اسلامی نمونه و نخستین، در زیباترین جلوه‌ها و شگفت‌انگیزترین صحنه‌ها و عمیق‌ترین مفاهیمش متجلی شد. در هر جامعه‌ای که همدردی خودجوش و فراگیر بر مساوات و برابری اجباری و محدود یا اشتراکیت بی‌روح و تنگ‌نظر برگزیده شود، این ویژگی‌ها متجلی خواهد شد. در چنین جامعه‌ای، اعضا با یکدیگر محبت دارند و نسبت به یکدیگر خیرخواه‌اند و در نیکی کردن ناظر یکدیگرند و همدیگر را پاک و پیراسته می‌کنند. هر نسل برای نسل‌های گذشته که از نظر زمانی و برتری بر او پیشی گرفته‌اند، گواهی می‌دهد و برایشان دعای مقبولیت و مغفرت می‌کند و می‌گوید: «وَالَّذِينَ جَاؤُوا مِن بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلَّا لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ». «و کسانی‌که پس از آنان آمدند و می‌گویند: پروردگارا، ما و برادرانمان را که در ایمان بر ما پیشی گرفتند، بیامرز و در دل‌های ما کینه‌ای نسبت به مؤمنان قرار مده؛ پروردگارا، همانا تو پرمهر و مهربانی».[5]
این جامعه‌ای است که هر عضوی از اعضای آن، آیینه‌ای برای برادرش است و او را همچون خود می‌داند. تهمت‌ها را از او می‌زداید و از هر عیبی پیراسته‌اش می‌کند. الله تعالی می‌فرماید: «لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنفُسِهِمْ خَيْرًا وَقَالُوا هَذَا إِفْكٌ مُّبِينٌ». «چرا وقتی که شنیدید آن را، گمان نبردند مردان مؤمن و زنان مؤمن به خودشان نیکی را و نگفتند که این تهمتی آشکار است؟».[6]
جامعه‌ای که رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم برای آن مثالی زیبا و ژرف بیان کرده است و فرموده است: «مثال مؤمنان در دوستی، مهربانی و مهرورزی‌شان مانند بدن است که اگر عضوی از آن به درد آید، سایر اعضای آن در احساس درد و بی‌خوابی با او شریک می‌شوند».[7]
جامعه‌ای که هر عضو آن برای دیگری پاسبان گران‌مایه، خیرخواه و امانت‌دار است. در روایات آمده است که رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمودند: «مسلمان برادر مسلمان است؛ به او خیانت نمی‌کند و به او دروغ هم نمی‌گوید؛ او را تنها رها نمی‌کند؛ آبرو، مال و خون مسلمان بر مسلمان دیگر حرام است».[8]
این در حالی است که زندگی در بسیاری از کشورها به بدبختی و جهنم تبدیل گشته است: «كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا». «هرگاه درآید امتی لعنت کند همانندش را».[9]
و هر دیکتاتوری که به قدرت می‌رسد، از دیکتاتور قبلی انتقاد می‌کند و او را به فریب‌کاری و خیانت متهم می‌سازد. هر کسی که زمام حکومت را به دست می‌گیرد، از دشمنان و رقیبانش انتقام سختی می‌گیرد، بر آنان ستم روا می‌دارد، ایشان را محاکمه می‌کند و خونشان را می‌ریزد: «وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللهُ لاَ يُحِبُّ الفَسَادَ». «و هنگامی‌که به قدرت برسد، می‌کوشد در زمین فساد کند و کشت و نسل را نابود سازد؛ و الله فساد را دوست ندارد».[10]
به کسی که جز این مسیر طاقت‌فرسا و طولانی و تجربهٔ کمرشکن و نازا چیز دیگری نمی‌پذیرد، گفته می‌شود: «أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنَى بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ اهْبِطُواْ مِصْرًا فَإِنَّ لَكُم مَّا سَأَلْتُمْ». «آیا می‌خواهید آنچه پست‌تر است را جایگزین آنچه بهتر است کنید؟ به شهری فرود آیید که در آن برای شما آنچه خواستید وجود دارد».[11]
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی
[1]. متفق علیه.
[2]. متفق علیه.
[3]. متفق علیه.
[4]. سنن ترمذی به روایت حضرت ابوذر رحمه‌الله.
[5]. سورۀ حشر، آیه: ۱۰.
[6]. سورۀ نور، آیه: ۱۲.
[7]. متفق علیه.
[8]. سنن ترمذی به روایت حضرت ابوهریره رضی‌الله‌عنه.
[9]. سورۀ اعراف، آیه: ۳۸.
[10]. سورۀ بقره، آیه: ۲۰۵.
[11]. سورۀ بقره، آیه: ۶۱.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version