نویسنده: سید مصلح الدین

عاقبت غرور علمی

بخش هشتم

علمای راستین:
روشن است که در مسیر عبودیت گام برداشته‌اند زیرا معتقدند خداوند هر که را مستعد هدایت بداند، به راه مستقیم خود رهنمون خواهد ساخت. بنابراین، مفهوم علم از دیدگاه قرآن در راستای ایمان فرد قرار دارد و هر کس از ایمان بیشتری برخوردار باشد، به همان میزان از علم بیشتری نیز بهره‌مند است. به عبارت دیگر، هر مؤمنی عالم است و هر عالمی مؤمن.
دانشمندان راستین و عالمان واقعی کسانی هستند که بر الوهیت الهی شهادت می‌دهند و خداوند را تنها معبود بر حق می‌دانند. خداوند متعال می‌فرماید: «لَكِنِ الرَّسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَالْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَالْمُقِيمِينَ الصَّلَوةُ وَالْمُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَالْمُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ أُولئِكَ سَنُؤْتِيهِمْ أَجْرًا عَظِيمًا»؛ یعنی: «دانشمندان و اهل ایمان کسانی هستند که به آنچه بر تو نازل شده و آنچه پیش از تو نازل شده ایمان دارند، نماز می‌گزارند، زکات می‌دهند و به خدا و روز قیامت ایمان دارند. به زودی به آنان پاداش بزرگی خواهیم داد.»[1] 
از آیه فوق نتیجه گرفته می‌شود که از منظر قرآن، دانشمندان حقیقی باید در راه بندگی خدا گام بردارند و در غیر این صورت، دادن چنین لقبی به آن‌ها تنها جنبه‌ی نمادین داشته و ادعایی بیش نیست. علوم تجربی مانند شیمی، فیزیک، ریاضی، زیست و … که امروزه در مدارس و دانشگاه‌ها فراگرفته می‌شوند و باید آن‌ها را به‌عنوان (فنون) تعبیر کرد، تنها راهنمایی برای رسیدن به علم واقعی هستند و نباید چنین فنونی را نفس علم دانست.
متأسفانه امروز افرادی را می‌بینیم که با خواندن چند کتاب و رسیدن به مدارک بالای تحصیلی و دانشگاهی، سرمست از باده‌ی غرور شده و خود را عالم و دانشمند فرض می‌کنند! آن‌ها می‌پندارند که القابی همچون استاد، دکتر، پروفسور، روحانی، شیخ و … بیانگر علم والا و دانش گسترده‌ی آن‌هاست. حال آن‌که در قاموس قرآن، چنین افرادی اگر ایمان و بندگی خود را به همان میزان تقویت نکرده باشند، ردای علم زیبنده‌ی آنان نخواهد بود و در نزد خدای عالمیان جاهلانی بیش نیستند. علوم ظاهری همچون فقه، تفسیر، اصول، صرف و نحو، بلاغت، لغت، کلام و … تنها زمانی مفید خواهند بود که با فراگیری آن‌ها، راه بندگی و عبودیت الهی هموارتر گردد و بر خشیت و خضوع فرد در برابر مقام پروردگار بیفزاید. مگر نه این است که خداوند متعال از مشرکان عرب جاهلی با عنوان جاهلان و مردگان نام می‌برد، حال آن‌که در همه علوم عربی، سرآمد روزگار خویش بوده و به سادگی می‌توانستند آیات الهی را بفهمند و آن را در اعماق وجود خود درک نمایند، ولی چون به مقتضای دانش خود عمل نکردند و موضع‌گیری نادرستی در برابر پروردگار اتخاذ نمودند، خداوند آن‌ها را جاهل و نادان خطاب نمود.[2]
اهمیت علم:
حسن بصری رحمه‌الله می­‌فرماید: «اگر عالمان نمی‌­بودند مردم صفات چهار پایان را داشتند.»[3]
ابن قیم رحمه‌الله می‌گوید: «کسی که بدون علم و آگاهی به کاری بپردازد، همچون رونده‌ای بدون راهنما است. واضح است که وجود دلیل برای رونده، سلامتی وی را بیشتر تضمین می‌کند و اگر بدون علم و آگاهی سلامتی او مقدر گردد، بدون شک یک حالت نادر و ناپسند خواهد بود و از نظر خردمندان مذموم می‌باشد.»
همچنین می‌فرماید: «هیچ چیزی برای قلب و زندگی انسان خوشایندتر، لذت‌بخش‌تر و گواراتر از محبت و دوست داشتن خالق و ایجادکننده‌ی خود و همچنین مداومت بر یاد و ذکر او و سعی در به دست آوردن رضای خدا نیست. این عین کمال و سعادت است که ورای آن هیچ کمالی نیست و جز از دروازهٔ علم و دانش نمی‌توان بدان دست یافت، زیرا که محبت هر چیزی در گروی احساس و شعور به آن چیز است و کسانی خدا را بیشتر دوست دارند که او را بیشتر بشناسند. پس هر که خدا را شناخت، او را دوست خواهد داشت و هر که دنیا و مال‌اندوزان آن را بشناسد، از آن دوری خواهد جست. لذا علم و دانش این باب عظیم را که راز آفرینش و فرمانروایی الهی است، باز خواهد کرد.»
ابن قیم رحمه‌الله همچنین می‌گوید: «اگر برای دانش هیچ فایده‌ای نباشد جز ثمرهٔ یقین که مهم‌ترین عامل حیات برای دل‌هاست و به وسیلهٔ یقین است که آرامش، خیر و فعالیت و سایر لوازم زندگی به بار می‌آید، ما را کفایت می‌کرد.» به همین سبب است که خداوند متعال در قرآن، عالمان را ستوده و مورد ثنای خود قرار داده است و در وصف آنان فرموده است: «وَبِالآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ»؛ «و به روز واپسین یقین جازم دارند».[4]  و کسانی را که فاقد یقین باشند مورد نکوهش قرار داده است: «أَنَّ النَّاسَ كَانُوا بِنَايَتِنَا لَا يُوقِنُونَ»؛ «آن مردمان به آیات و نشانه‌­های ما یقین ندارند».[5] بعضی از علمای سلف گفته‌اند: «بهترین موهبت‌های خداوند برای انسان، عقل و خرد است و بدترین مصیبت‌هایش جهل و نادانی.»
ابو مسلم خولانی گفته است: «عالمان روی زمین همانند ستارگان در آسمان‌اند. همان‌گونه که مردم از پرتو ستارگان راهنمایی می‌شوند و اگر نور آن‌ها پوشیده گردد، مردم سرگردان می‌شوند، به همین ترتیب مردم از وجود عالمان هدایت می‌یابند و در فقدان آنان سرگردان و گمراه خواهند شد.»
ابوالاسود دولی گفته است: «هیچ چیزی عزیزتر از دانش نیست. شاهان بر مردم حکومت دارند و عالمان بر شاهان حکم می‌رانند.»
وهب گفته است: «علم و دانش ثمرات زیر را به بار خواهد آورد:
– شرافت، اگرچه صاحبش پست باشد.
– عزت، اگرچه صاحبش خوار باشد.
– نزدیکی، اگرچه دور باشد.
– توانگری، اگرچه فقیر باشد.
– هیبت و وقار، اگرچه فاقد آن باشد.»[6]
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی
[1] ـ سوره نساء، آیه:۱۶۲.
[2] ـ علم و دانش، ص ۱۵.
[3] ـ همان،ص۸۹.
[4] ـ سوره بقره، آیه:۴.
[5] ـ سوره نمل، آیه:۸۲.
[6] ـ علم ودانش،ص۲۴.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version