اسلام چند تغییر و اصلاح ریشهای در رابطه با زکات انجام داد که اثر انقلابی و بزرگی در سیستم کلی زکات و در اخلاق جامعه داشته است که از میان آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱. از بین بردن احتکار دینی و طبقاتی
یکی از اصلاحات مهم اسلام این است که احتکار دینی و انحصار خانوادگی را در بحث زکات از بین برد. احتکار و انحصاری که از دو جهت آسیب و زیان به بار میآورد: از یکسو به طبقۀ احتکارگر، که اموال زکات را در انحصار خود قرار داده است، آسیب میزند و اخلاقش را فاسد میکند و آنان را به قشری تنپرور، بیکار و تنبل تبدیل میکند که زندگیشان را با رفاه و آسایش در سایۀ همین صدقات و اموال زکات میگذرانند؛ اموالی که بهصورت مفت و مجانی بهدستشان میرسد و نیازی نمیبینند تا با زحمت، تلاش، کسب و درآمد، روزی حلال و پاک بهدست آورند. روزی این افراد تضمینشده بود؛ آنهم تنها به خاطر اینکه فرزندان پیامبر بوده یا از خانواده و نسل پیامبر هستند و یا مقام و منصب دینی موروثی در اختیار دارند، گرچه حقوق و مسئولیتهای آن مقام و منصب را بهجا نیاورند و در این زمینه کوتاهی کنند.
در پی آن، قشری احتکارگر به وجود آمد که دین را احتکار کرده و از نژاد و نسل خود سوءاستفاده میکند و از تمام فضائل و صفات مردانگی، جوانمردی، عفت، پاکدامنی و عزتنفس تهی گشته است.
و از سویی دیگر، این احتکار و انحصار طبقاتی به نیازمندان، مساکین و بینوایان، که سزاوار این اموال بودند، آسیب میرساند و حقوقشان را پایمال میکند؛ زیرا کسیکه زکات و صدقه میدهد، طبیعتاً ترجیح میدهد که این صدقات را به کسی بدهد که دارای مقام و منصب دینی بوده و یا از نسل پیامبر و نژاد گرانقدر و بزرگی باشد؛ چنانکه این امر در جامعۀ هندوستان کاملاً هویدا است. زیرا «برهمیان» و خادمان معابد این صدقات و نذورات را احتکار کرده و در انحصار خود دارند و چیزی برای آن انسان فقیر و بینوا که از نژاد برهمایی نبوده و یا از مقام خادمبودن و کاهن بودن برخوردار نیست، نگذاشتهاند. و چهبسا این انسان فقیر و بینوا از نیازهای اساسی زندگی و خوراکی که کمرش را راست کند، محروم شده و طعمۀ بیتوجهی توانگران و رفاهطلبی «برهمیان» و خادمان بتکدهها گشته و قربانی ساختار دینی و شرعی در آیین هندوئیسم آریایی شده است.
بر خلاف این واقعیت تلخ، رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم دروازۀ این احتکار دینی و خانوادگی و ظلم اجتماعی را برای همیشه بسته است و زکات را بر «بنیهاشم» که خانوادۀ نبوت و در تاریخ آغازین اسلام و مبارزات اسلامی نقشآفرین بودهاند، حرام کرده است و با صراحت و روشنی فرموده است: «زکات برای ما حلال نیست».[1] ایشان از خوردن صدقه و زکات کاملاً خودداری کرده است.
حضرت ابوهریره رضیاللهعنه روایت کرده است که: «اگر برای رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم غذایی آورده میشد، دربارۀ آن پرسوجو میکرد؛ اگر گفته میشد که هدیه است از آن میخورد و اگر گفته میشد که صدقه است از آن نمیخورد و به یارانش میگفت: «از آن بخورید».[2]
در رابطه با ممنوعبودن خوردن صدقات برای خانواده و اهل بیتش بسیار تأکید میفرمود تا آنان به خوردن زکات عادت نکنند و مسلمانان از این عملشان استدلال نکرده و ایشان را ترجیح ندهند و سایر نیازمندان و تهیدستان را محروم نکنند.
حضرت ابوهریره رضیاللهعنه روایت کرده است که: «حسن بن علی رضیاللهعنهما خرمایی از خرماهای صدقه را برداشته و در دهان گذاشت. رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم فرمودند: «کخ! کخ! آنرا بینداز، مگر نمیدانی که ما صدقه نمیخوریم».[3]
این حکم در زندگی ایشان و پس از آن همچنان پایدار است و از ایشان روایت شده است که فرمود: «این صدقات (اموال زکات) چرکهای اموال مردماند و برای محمد و خاندان او حلال نیستند».[4]
عمل کردن به این حکم در فقه اسلامی و جامعۀ اسلامی همواره جاری بوده است و دروازۀ زکات و صدقات برای عموم مسلمانان، فقرا و بینوایان کاملاً باز بوده و حقوق و سهمیۀشان پایمال نشده و به آنها در این رابطه ستم نشده است.
سیره و روش رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم در خانواده و اهل بیت همینگونه بوده است؛ در هزینهها، سهمیۀشان از همه بیشتر و در منافع، سهمیۀشان از همه کمتر بوده است. هنگامی که رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم ربا را تحریم کرد، از خانواده و نزدیکانش آغاز نمود و هنگامی که خونهای ریختهشده در زمان جاهلیت را باطل اعلام کرد، این کار را از فرزندان قبیلهاش آغاز کرد. در خطبۀ «حجة الوداع» آمده است: «تمام امور جاهلیت زیر پاهایم بوده و باطل است؛ خونهای جاهلیت باطل است و نخستین خونی که آن را باطل میکنم، خون «ابن ربيعة بن حارث» است که در قبیلۀ «بنیسعد» شیر خورده بود و قبیلۀ «هذیل» او را به قتل رسانده بود. و ربای جاهلیت باطل است و نخستین ربایی که آن را باطل اعلام میکنم ربای «عباس بن عبدالمطلب» است که تمام آن باطل است…»[5]
و هنگامی که زکات فرض شد و در اسلام بهعنوان دروازۀ بزرگ و دائمی برای روزی گسترده قرار گرفت، رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم بر «بنیهاشم» که خانواده و اهل بیتش بودند، استفاده از آن و زیستن بر پایۀ آن را حرام کرد. این طبیعت پیامبران و رسولان و سیرت کسانی است که الله تعالی آنان را با رسالت و نبوت مورد عنایت قرار داده است و رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم در این میان دارای جایگاهی والا است.
۲. از بین بردن واسطهها و میانجیها در پرداخت زکات:
یکی از اصلاحات بنیادین اسلام در رابطه با زکات این است که میانجیها و واسطهها را بین پرداختکنندگان زکات و مستحقین آن از بین برده است. واسطههایی که نمایندگان شریعت موسوی، یعنی دانشمندان دینی و دیرنشینان (احبار و رهبان) آن را تحمیل کرده بودند؛ به گونهای که فریضۀ زکات بدون دادن آن به دیرنشینان، دانشمندان دینی و خدمتگذاران معبد بیتالمقدس از ذمۀ صاحب آن ساقط نمیشد. همین امر در این قشر محبت بیش از حد مال و آزمندی را به وجود آورد و بسا اوقات در استفاده از این اموال، عملکرد نامناسبی را در پیش میگرفتند و این اموال را در ملکیت خودشان قرار داده و نیازمندان و مستحقین را محروم میکردند.
ازاینرو، در قرآن آمده است: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ كَثِيرًا مِنَ الأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِل وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللهِ وَالَّذِينَ يَكْنزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلا يُنفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ»؛ «ای کسانیکه ایمان آوردهاید، همانا بسیاری از دانشمندان یهود و ترسایان قطعاً مالهای مردمان را به ناحق میخورند و از راه الله بازمیدارند؛ و آنانی که طلا و نقره را میاندوزند و آن را در راه الله خرج نمیکنند، پس مژده ده ایشان را به عذابی دردناک.»[6]
این میانجیگری، وساطت، انحصار و احتکار در میانشان آزمندی، تسلط بر اموال مردم، ذخیره کردن آن و ثروتاندوزی بیش از حد را به وجود آورد. الله تعالی این وساطت کاهنان را در موضوع زکات از بین برد؛ چنانکه در تمام عبادات و فرایض دینی آن را از بین برده است. بنابراین هر مسلمان خودش میتواند نماز بخواند، زکات را پرداخت کند، روزه بگیرد، حج کند و به جز شناخت احکام و داشتن نیت و بجای آوردن شرایط آن، به چیز دیگر و فرد دیگری نیاز ندارد. اگر این شرایط فراهم باشد، دیگر نیازی به میانجی و طبقۀ رسمی دینی نیست.
۳. اموال و حق استفاده از آنها را در اختیار و ملکیت مستحقین قرار دادن:
یکی دیگر از اصلاحات اسلام این است که در ادیان پیشین برخی از اموال زکات دارای شروط و قیود بوده و کسانی که آنها را میگرفتند، بهصورت مطلق و کلی نمیتوانستند از آنها استفاده کنند؛ مانند اموالی که برای تغذیه و پذیرایی حجاج بیتالمقدس اختصاص داده میشد. اما شریعت اسلام این اموال را در اختیار و ملکیت نیازمندان، بینوایان و مستحقین زکات قرار داده است و ایشان، به هر صورت که میخواهند از آنها استفاده کرده و در نیازها، منافع و تمایلاتشان مصرف کنند. این امر از «حرف لام» که بر کلمۀ فقرا در آیه: «إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاء وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا» آمده است، فهمیده میشود.[7]
ادامه دارد…
[1]. سنن ترمذی، نسائی، ابن ماجه و ابوداود به روایت ابو رافع رضیاللهعنه.