نویسنده: سید مصلح الدین

زکات

بخش یازدهم

زکات و صدقات در آیین یهودیت
علامه سید سلیمان ندوی رحمه‌الله در کتاب گرانسنگش «سیرة النبی»، جلد پنجم، تحت عنوان «زکات در ادیان گذشته» می‌­نویسد: «زکات نیز از عبادت­‌هایی است که در سایر ادیان آسمانی فرض شده است؛ اما پیروان این ادیان، این فریضه را به دست فراموشی سپرده‌­اند؛ به گونه­‌ای که در لیست احکام و آموزه­‌های دینی این ادیان هیچ اسم و رسمی از آن بجا نمانده است. این درحالی است که قرآن به صراحت و با تأیید کتاب­‌های آسمانی اعلام می‌­کند که زکات مانند نماز کاملاً لازمۀ این ادیان بوده است و پیمان و میثاقی که از بنی‌­اسراییل گرفته شده است، در بردارندۀ نماز و زكات، هر دو، بوده است.
الله تعالی می­‌فرماید: «وَأَقِيمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ»؛ «و برپادارید نماز را و بدهید زکات را».[1]
و در جایی دیگر می­‌فرماید: «لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلاةَ وَآتَيْتُمُ الزَّكَاةَ»؛ «اگر برپاداشتید نماز را و دادید زکات را».[2]
دربارۀ حضرت اسماعیل علیه‌السلام می­‌فرماید: «وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولاً نَّبِيًّا ﴿۵۴﴾ وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِندَ رَبِّهِ مَرْضِيَّا﴿۵۵﴾»؛ «و یاد کن در این کتاب اسماعیل را همانا او بود راست وعده و بود فرستاده­‌ای پیامبر، و امر می‌­کرد اهل خود را به نماز و زکات و بود نزد پروردگار خود پسندیده.»[3]
و از زبان حضرت عیسی علیه‌السلام می­‌فرماید: «وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيّا»؛ «و سفارش فرموده است مرا به نماز و زکات مادامی که باشم زنده.»[4]
آموزه­‌های تورات بر این دلالت می‌­کنند که دادن یک‌­دهم محصولات کشاورزی و حیوانات بر بنی‌اسراییل واجب بوده است و نیز دادن نیم مثقال دینار بر افرادی که سن­‌شان به بیست سال یا بیشتر رسیده است، چه ثروتمند باشند و چه فقیر، واجب بوده است.
در سفر «الخروج» آمده است: «هر کسی‌که سنش به بیست سال رسید و یا از آن گذشت، باید پیشکشی به پروردگار بدهد و هنگامی که این پیشکش پروردگار را برای کفارۀ جان­‌های­‌تان می‌دهید، ثروتمند زیاد ندهد و فقیر کمتر از نیم مثقال ندهد.»[5]
یهودیان، برخی از خوشه­‌ها را هنگام دروکردن در زمین کشاورزی رها کرده و میوه­‌ها را بر درختان می‌گذاشتند و همین زکات ایشان در هر سه سال بوده است و این اموال به بیت المال شهر قدس تحویل داده می‌­شد و یک­‌شصتم آن به شخصیت­‌های دینی تعلق می­‌گرفت؛ اما عشر (یک دهم) به لاوی‌­هایی که از نسل «هارون» بودند تعلق می‌­گرفت و یک‌­دهم آن وقف پذیرایی حاجیان، مهمانان، عموم مسافران، نیازمندان، بیوه زنان و یتیمان، به صورت روزانه می‌­شد».[6]
اما اموالی که بنابر زکات نیم مثقال جمع‌­آوری می‌­شد، به خیمۀ اجتماع یا مسجد قدس تحویل داده می­‌شد و در خریدن ظروف قربانگاه و وسایل آن صرف می­‌شد».[7]
يهوديت (که در تمام شرایط بر اساس آموزه­‌های نبوی شکل گرفته است و از تمام ادیانی که در نسل آریایی به وجود آمده‌­اند، بیشتر در سایۀ نبوّت زیسته است) طبیعتاً از سایر ادیان به اسلام و آموزه­‌ها، مفاهیم، ارزش­‌ها و احکام آن نزدیک­‌تر است. یهودیت به پدیدۀ بیکاری به دیدۀ احترام و اعجاب ننگریسته است و مانند آیین هندوئیسم، که پیش از این مورد بحث قرار گرفت، به آن تشویق نکرده است؛ بلکه بر عکس، کوشیده است تا اعتماد به نفس و احترام را در میان نیازمندان و بی‌نوایان ایجاد کند.
بنسيرا (BANSIRA) می­‌گوید: «زندگی در کلبه‌­ای که از چوب نی ساخته شده است از زندگی همراه با رفاه و آسایش در خانۀ کسی دیگر بهتر است و گردش و تکدی‌­گری آفت بزرگی است».[8]
اما آن­‌چه دربارۀ فضایل زکات و صدقه و منافع دنیوی و اخروی آن در این آیین آمده است به آموزه‌های اسلامی خیلی نزدیک است. تنوع صدقات و گسترده‌­بودن محدودۀ آن، به گونه‌­ای که تمام مردم چه کوچک و چه بزرگ را در بر می‌­گیرد، سبب آسایش دیگران و شادی دل­‌های ایشان می‌شود و در این مورد با احکام اسلامی و آموزه­‌های قرآن و سنت مشابهت دارد. در نظر گرفتن عواطف انسانی و احساسات مهرورزانه، که در نظام اسلامی در زیباترین شکل­‌ها و مظاهرش جلوه‌­گر شده و به اوجش رسیده است، در این آیین نیز دیده می‌­شود. در (۱- ABOTH) آمده است: «زکات و صدقه، رکنی از ارکان جامعۀ انسانی است».
هم‌چنین بیان شده است که: «زکات تنها به توانگران اختصاص ندارد؛ بلکه شخص نیازمند هم مانند توانگر با پرداخت آن می‌­باید تقرب جوید».
آموزه‌های یهودیت بر هر یهودی فرض کرده است که یک‌دهم درآمدش را به‌عنوان زکات پرداخت کند؛ اما به او اجازه نداده است که یک‌پنجم را به‌عنوان صدقه بدهد تا در تنگنا قرار نگیرد و خود به زکات و صدقات نیاز پیدا نکند. در کتاب  (A۵۰- KETHUBOTH) آمده است که در صورت نیاز، به حکومت اجازه داده شده است که در جمع‌آوری زکات و صدقات دخالت کند.
هم‌چنین در کتاب مذکور آمده است: «اگر افراد بخیل در پرداخت زکات کوتاهی کردند و یا زکات ندادند، بر فرمانروایان لازم است که آنان را جهت پرداخت آن مجبور کنند و در صورت نیاز نافرمانان را مورد ضرب قرار دهند تا آن را بپذیرند». و این چنین یهودیت حق کاملی به خانوادۀ پرداخت­‌کنندۀ زکات در استفاده از این زکات و صدقات داده است و آنان را از سایر افراد سزاوارتر دانسته است و این امر با این حدیث نبوی شباهت دارد که رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمودند: «صدقه را از کسانی‌که سرپرستی می‌­کنی آغاز کن».[9]
هم‌چنین در کتاب (BABAMEZIA) آمده است: «خانوادۀ صدقه‌­دهنده در استفاده از این زکات و صدقات سزاوارتر هستند و در این میان، پدر و مادر و سپس برادران و خواهران از همه سزاوارتر هستند و پس از ایشان نیازمندان و ساکنان روستا و سپس نیازمندان دیگر روستاها قرار دارند».
و این امر با راهنمود اسلامی برگرفته از این حدیث مشهور: «از توانگران‌­شان گرفته شده و به نیازمندان­‌شان داده می­‌شود» مشابهت دارد.
دادن صدقات به یهودیان و غیر یهودیان جایز است و آزادکردن برده­‌ها از سایر صدقات و تبرعات بهتر و والاتر است و لازم است که احترام شخصی که صدقه را دریافت می‌­کند، در نظر گرفته شود و صدقه­‌ای که بدون رضایت و با اجبار داده شود عمل را از بین می‌­برد ( BABA۹۸ – BATHRA).
در «دانشنامۀ ادیان و اخلاق» آمده است: «در زمان تلمود سیستم خاص و مستقلی برای کمک به فقرا و نیازمندان وجود داشته و آن، در دادن وعده­‌های غذای روزانه و پول‌­های هفتگی خلاصه می‌شد و مسئولیت این امر به عهدۀ دو یا سه نفر مورد اعتماد و امین بوده است. این افراد صدقات را از مردم جمع­‌آوری می‌کردند و گروهی دیگر متشکل از سه نفر مسئولیت بررسی وضعیت نیازمندان را به عهده داشتند و بر این افراد لازم بود که وظیفه و مسئولیت‌­شان را با در نظر گرفتن عواطف و احساسات نیازمندان و بی‌نوایان به خوبی انجام دهند. تقسیم کردن این صدقات تا مدت طولانی ادامه داشته است (۹-۳ MIAMLOCVIT) یهودیان متدین، به دادن عشر (یک‌­دهم) که شریعت آن­‌را تعیین کرده بود، با اهتمام و نظم پایبند بودند و عادت تکدی‌­گری در جامعۀ یهود در قرون وسطی بسیار کمیاب بود؛ اما در قرن هفدهم میلادی بسیار رایج شد و متکدیانی که این امر را حرفۀ خویش قرار داده بودند، در هر یک از گروه­‌های یهودی پخش شدند و منظرشان بسیار زشت و ناپسند بود و ما می­‌توانیم تصویر جالبی از این تکدی­‌گری شرم‌­آور را در کتاب «پادشاه متکدیان» [KING OF SHINOWET] تألیف [TANGWILL] بیابیم. اما ساماندهی جدید نیکوکاری‌های اجتماعی در آیین یهودیت در پایان این حرفه را از بین برد.
و با وجود این تشابه جزئی با آموزه­‌های اسلامی در این موضوع که برخی از نمونه‌­های آن‌­را در بالا ذکر کردیم، تفاوت بسیار بزرگی بین سیستم زکات و صدقات در یهودیت و نظام زکات و صدقات در اسلام وجود دارد و آن، این است که در دین یهودیت گروهی خاص این زکات و صدقات را گرفته و در بین خودشان توزیع می­‌کردند و این گروه به یک نژاد و نسب خاصی نسبت داشتند که این منصب را نسل به نسل به ارث برده بودند.
نویسندۀ یهودی [GFMOORE] در کتاب (JUDAIESM) (یهودیت) می‌­گوید: «قانون اصلی این سیستم جمع‌­آوری مالیات­‌های دینی، چنان­که در قانون اساسی یهودیت آمده است، این است که یک­‌دهم تولید کشاورزی به «لاوی‌­ها» داده شود و آنان یک­‌دهم آن­‌را به شخصیت­‌های یهودی می­‌دهند».
نویسندۀ مذکور این آزمندی فراوان در به دست‌­آوردن مال و قدرت و پایمال­‌کردن حقوق دیگران را در این سیستم بیان می­‌کند و می­‌گوید: «علمای یهود این یک‌­دهم را به وسیلۀ باندهای قدرتمندی که آن­‌ها را به زمین­‌های کشاورزی می­‌فرستادند، جمع­‌آوری می­‌کردند و با زور و ستم آن‌­ها را می­‌گرفتند و آن دسته از علمای دینی فرودست و ناتوان را که می­‌خواستند به درستی از این اموال استفاده کنند، مورد ضرب قرار می‌دادند».
هم‌چنین نویسندۀ مذکور دربارۀ فعالیت، شور، حماسه و احساس مسئولیتی که نسبت به پرداخت این فریضه بوده است و تطبیق آن در جامعه در ادوار مختلف تاریخ، می‌­گوید: «چه­‌بسا پرداخت کردن عشر «یک‌­دهم» در یهودیت به وجدان صاحب مال سپرده می­‌شد؛ حال آن­‌که تجربه ثابت کرده است که در این مورد اعتماد بر وجدان کارآمد و نتیجه‌­دهنده نیست؛ به گونه­‌ای که سیستمی که برپایۀ کارهای داوطلبانه و خودجوش در منطقه‌­ای کوچک به نام [JUDEA] «جودیا» در قلمرو امپراتوری ایران به اجرا درآمده بود، با شکست مواجه شده و به دنبال آن، یهودیان تصمیم گرفتند که رهبر دینی‌ای از «لاوی‌­ها» برای جمع­‌آوری اموال بفرستند. اما این طرح هم با شکست روبه­‌رو شد.
در کتاب (۱۳۱۰-NEH) آمده است: «پرداخت عشر به­‌صورت کلی تعطیل شد و «لاوی‌­ها» مجبور به ترک معبدشان شده و به جای دیگری رو نهادند تا مشغول کشاورزی شده و روزی­‌شان را در بیاورند». (۲-8MAL) و در ادامه می­‌گوید: «و این امر جای تعجب ندارد؛ زیرا به صورت کلی نمی­‌توان در پرداخت مالیات­ دینی بر کشاورز اعتماد کرد؛ به گونه­‌ای که کشاورزان متدین هم رسوم و عادات اجدادشان را ترجیح داده و می‌­پنداشتند که آداب و رسوم قدیمی از فتاوای مدارس و توضیحات دینی برتری دارند». و نیز می‌­گوید: «این غفلت رایج و عمومی، رهبران دینی را پریشان و سراسیمه کرده بود و به­‌صورت کلی تمام تلاش­‌ها و زحمت­‌ها برای اجرای این احکام دینی با ناکامی مواجه شدند و این انحراف به شکل فردی نماند؛ بلکه شکل گروهی به خود گرفت و اختلاس حق الهی در اموال بندگان و چپاول آن به یک جرم و جنایت قومی تبدیل شد که پیامدهای آن‌­را امت یهود به دوش می­‌کشید و این حقیقت برای­‌شان به اثبات رسید که آنان برکت و عنایت الهی­‌ای را که از دست داده بودند، به جز با اصلاح گسترده و بازگرداندن فرمانبرداری و اطاعت به زندگی، نمی­‌توانند برگردانند». MAL) ۳ – ۸ – ۱۲ MIDRASH TEBELHORON ISLAM ۵۱۲Co – ٩-٨)
و نیز می‌­گوید: «بدون ترديد، علمای دین، مردم را بیم داده و آن­‌ها را نصحیت نمودند که این حیله، فریب و انحراف از پرداختن عشر گناه بزرگی است؛ اما با این وجود در اصلاح مردم موفق نشدند». ببینم از این گواهی­‌های آشکار علمای یهود و تاریخ‌­نگاران آن و نیز با پی بردن به این که یهودیان در ادوار مختلف زندگی­‌شان، ملتی بودند که بسیار شیفتۀ ثروت و پس­‌انداز بوده و از تمام هوش و امکانات برای توسعۀ اموال و افزایش آن‌­ها استفاده می‌­کردند و در رباخواری، حرفۀ صرافی، پول‌شویی و کارهای تجاری در هر زمان و مکانی سردمدار و ماهر بوده­‌اند، بسیار بجا و زیبا خواهد بود که در اینجا آیات اعجازآمیز قرآن که در آن­‌ها بخل و حرص بیش از حد یهودیان و امروز و فردا کردن‌­شان در پرداخت حقوق الهی و گرایش‌شان به تأویل و بهانه‌­جویی و اما و اگرها و سخنان بی‌شرمانه و بی‌باکانه در این‌­گونه مناسبت­‌ها و هنگام پرداخت تکالیف را تلاوت کنیم؛ آنجا که الله تعالی می‌­فرماید: «ولَقَدْ سَمِعَ اللهُ قَوْلَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللهَ فَقِيرٌ وَنَحْنُ أَغْنِيَاء سَنَكْتُبُ مَا قَالُوا وَقَتْلَهُمُ الأَنبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍ وَنَقُولُ ذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ»؛ «به درستی که شنید الله سخن کسانی را که گفتند: «همانا الله نیازمند است و ما توانگریم.» به زودی می­‌نویسیم آن­چه را گفتند و کشتن آنان پیامبران را به ناحق، و می­‌گوییم: بچشید عذاب سوزان را».[10]
و هنگامی که الله تعالی از آنان خواست تا در راه الله انفاق کنند و از خود سخاوت و از خودگذشتگی نشان دهند، با بی­‌شرمی وبی­‌باکی گفتند: «وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ»؛ «و گفتند یهودیان: دست الله بسته است! بسته باد دست‌های‌شان و لعنت شدند به سبب آن­‌چه گفتند؛ بلکه دو دستش گشاده است انفاق می‌­کند هرگونه بخواهد».[11]
در پرتو آیات قرآن به نظر می‌­رسد که یهودیان حجاز که بر اقتصاد آن تسلط داشته و تجارت آن در انحصار آنان بود، همواره در پرداخت صدقات و زکات کوتاهی می‌­کردند. الله تعالی می­‌فرماید: «وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِيمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلا قَلِيلا مِنكُمْ وَأَنتم مُعْرِضُونَ»؛ «و آنگاه که گرفتیم پیمان بنی‌­اسرائیل را که مپرستید جز الله را و به پدر و مادر نیکی کنید و نیز به خویشاوندان و یتیمان و بی‌نوایان، و بدهید زکات را؛ سپس پشت کردید جز اندکی از شما و شما روی گردانید».[12]
ادامه دارد…
[1]. سورۀ بقره، آیه: ۴۳.
[2]. سورۀ مائده، آیه: ۱۲.
[3]. سورۀ مریم، آیه: ۵۴-۵۵.
[4]. سورۀ مریم، آیه: ۳۱.
[5]. خروج، ج۳۰، ص ۱۴-۱۵.
[6]. Charity Incyclopedia Britanice Edition H.
[7]. خروج، ج ۳۰، ص۱۵. سیرت النبی، ج۵، ص۱۴۸-۱۴۹.
[8]. ۲۹ – ۲۴ – ۲۲ – SIRA.
[9]. صحیح بخاری.
[10]. سورۀ آل عمران، آیه: ۱۸۱.
[11]. سورۀ مائده، آیه: ۶۴.
[12]. سورۀ بقره، آیه: ۸۳.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version