نویسنده: سید مصلح الدین

روزه و جایگاه آن در اسلام

بخش شانزدهم

اعتکاف
اعتکاف کامل‌­کنندۀ فواید و مقاصد روزه است و تمرکز قلبی، آرامش روحی، اجتماع فکر و توجه کامل با قلب و قالب به سوی الله تعالی را که چه‌­بسا روزه‌­دار آن­‌را از دست داده است، جبران می­‌کند و حقیقت آن در شتافتن به سوی الله تعالی و افتادن بر آستانۀ بندگی و در آغوش رحمتش نهفته است.
علامه ابن قیم رحمه‌الله می­‌گوید: «الله تعالی برای مسلمانان اعتکاف را مشروع قرار داده است؛ تا مقصود و روح آن، که تمركز قلب بر الله تعالی و خلوت کردن با او و بریدن از مخلوق و مشغول شدن با او است، به دست آید؛ به گونه‌­ای که یاد و محبت الهی جای افکار و اندیشه­‌های قلب را گرفته و تمام همّ، غم و اندیشه‌­اش یاد الهی شود و اندیشیدن در رضای الهی و آن­چه که سبب نزدیک شدن به او می­‌شود، بر او چیره شود و انس گرفتن با الله تعالی، جای انس گرفتن با مخلوق را بگیرد و با این کار برای قبر آمادگی پیدا می‌کند؛ زیرا در تنهایی قبر، فقط الله تعالی با او است و انیس دیگری وجود ندارد و در آنجا چیزی که او را شاد کند، جز او، وجود ندارد و همین هدف اعتکاف در بهترین روزهای رمضان، یعنی عشرۀ اخیره، است».[1]
شیخ الإسلام ولی الله دهلوی رحمه‌الله نیز می‌­گوید: «چون اعتکاف در مسجد سبب تمرکز فکر، صفای قلب، فارغ‌­شدن برای عبادت، مشابهت‌­گزیدن با فرشتگان و یافتن شب قدر است، رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم آن‌­را در دهۀ پایانی رمضان تعیین کرده است و برای نیکوکاران و شایستگان امتش آن­‌را سنت قرار داده است».[2]
به همین‌­خاطر رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم به آن پایبندی داشته و مسلمانان در هر نسلی و از هر شهر و زمانی[3] بر آن مواظبت نموده‌­اند و از سنت­‌های نقل شده و از شعایر رمضان قرار گرفته است. از حضرت عائشه رضی‌الله‌عنها روایت است که فرمود: «رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم در دهۀ پایانی رمضان اعتکاف می‌­نشستند و این امر تا زمان وفات ایشان ادامه داشت و پس از ایشان همسرانش اعتکاف می­‌نشستند».[4]
شب‌ ­قدر
در قرآن و سنت بر فضیلت شب قدر بسیار تأکید شده است.
الله تعالی می­‌فرماید: «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ ﴿۱﴾ وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ ﴿۲﴾ لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ ﴿۳﴾ تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ ﴿۴﴾ سَلَامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ﴿۵﴾»؛ «همانا ما فروفرستادیم آن‌­را در شب قدر و چه می‌­دانی تو که چیست شب قدر؟ شب قدر بهتر است از هزار ماه. فرود می‌­آیند فرشتگان و آن روح خاص در آن شب به اذن پروردگارشان برای هر کاری. سلامتی است آن شب تا دمیدن سپیدۀ صبح».[5]
و رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرموده است: «کسی‌که شب قدر را با ایمان و احتساب برپا دارد، گناهان گذشته­‌اش بخشیده می‌­شوند».[6]
حکمت و رحمت الله تعالی چنین اقتضا نمود که شب قدر در دهۀ پایانی رمضان پوشیده و نامعلوم باشد؛ تا مسلمانان در جستجوی آن بوده و در این رابطه همت را بلند داشته و بیشتر آن‌­را بطلبند و تمام شب‌های پایانی را با خواندن نماز، عبادت و دعا سپری کنند؛ چنان‌­که رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم چنین حالتی داشتند.
از حضرت عائشه رضی‌الله‌عنها روایت شده است که فرموده است: «چون دهۀ پایانی رمضان فرا می‌رسید، رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم تمام شب را بیدار مانده و خانواده­‌اش را بیدار می‌­کرد و بسیار می­‌کوشید و کمر می‌بست».[7]
هم‌چنین از حضرت عائشه رضی‌الله‌عنها روایت است که فرمود: «رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم در رمضان از سایر ماه­‌ها بیشتر می‌­کوشید و در دهۀ پایانی، بیش از سایر شب‌­ها می‌­کوشید».[8]
احادیث و روایات بسیاری دلالت می­‌کنند که شب قدر در دهۀ پایانی رمضان قرار دارد و در شب‌های فرد آن است.
از حضرت عبد الله بن عمر رضی‌الله‌عنهما روایت است که فرمود: «به برخی از یاران پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم در خواب، شب قدر در هفت شب پایانی نشان داده شد و رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمودند: می­‌بینم که خواب‌های شما با هفت شب پایانی موافقت دارد؛ پس هر کسی‌که به دنبال آن است، آن­‌را در هفت شب پایانی بطلبد».[9]
از حضرت عائشه رضی‌الله‌عنها روایت است که فرمود: «رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم در دهۀ پایانی رمضان در مسجد اعتکاف می­‌نشست و می­‌فرمود: شب قدر را در دهۀ پایانی رمضان جستجو کنید».[10]
هم‌چنین از حضرت عائشه رضی‌الله‌عنها روایت شده است که رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمودند: «شب قدر را در شب­‌های فرد دهۀ پایانی رمضان جستجو کنید».[11]
شیخ الإسلام احمد بن عبدالرحيم دهلوی رحمه‌الله در کتاب «حجة الله البالغة» دربارۀ شب قدر بحثی برگرفته از علم کتاب الله، سنت، وجدان و تجربه به میان آورده و فرموده است: «و بدان که شب قدر دو شب هستند؛ اول، شبی که در آن تمام امور حکمت‌­آمیز فیصله می‌­شوند و یکباره در آن قرآن نازل شده است و پس از آن به تدریج فرو فرستاده شده است و آن شب در طول سال است و لازم نیست که در رمضان باشد؛ بلکه رمضان محل گرانقدری برای آن است و هنگام نزول قرآن با رمضان مصادف و هم‌زمان بوده است.
دوم، شب قدری است که در آن نوعی روحانیت و معنویت منتشر می‌­شود و فرشتگان به زمین فرود می‌­آیند و مسلمانان در آن شب به طاعت و عبادت­‌کردن توفیق می‌­یابند و انوار، در میان‌شان منعکس گردیده و فرشتگان به آنان نزدیک شده و شیاطین از ایشان دور می‌­شوند و عبادات و دعاهای‌شان اجابت می‌­شود و آن، شبی است در میان شب­‌های فرد دهۀ پایانی رمضان، که گاهی در ابتدا و گاهی در پایان آن قرار می‌­گیرد؛ اما از آن دهه بیرون نیست. بنابراین، هرکس شب اول را در نظر گرفته است، می­‌گوید: آن شب در طول سال است. و کسی‌که شب دوم را در نظر داشته باشد، می­‌گوید: در دهۀ پایانی رمضان است. و رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرموده است: «من می‌بینم که خواب‌­های شما با هفت شب پایانی مناسبت دارد و هرکس به دنبال شب قدر است در آن هفت شب در جستجوی آن باشد». و نیز فرموده است: «این شب به من نشان داده شد، سپس آن­‌را فراموش کردم درحالی­‌که من در آب و گل سجده می­‌کردم». و این امر در شب بیست‌ویکم رمضان بوده است و اختلاف صحابه در این رابطه به اختلاف­‌شان در یافتن شب قدر بر می‌گردد».[12]
ادامه دارد…
[1]. زاد المعاد، ص۱۶۸.
[2]. حجة الله البالغة، ج۲، ص۴۲.
[3]. اعتکاف در اکثر مذاهب، سنت است و بر عدم وجوب آن اجماع شده است و نزد احناف اعتکاف در دهۀ پایانی رمضان سنت کفایۀ مؤکده است؛ چنان­که در البرهان و دیگر کتاب‌­ها بیان شده است.
[4]. صحیح بخاری، کتاب الصوم، باب من صام رمضان…، ج۳، ص۲۶، شمارۀ حدیث: ۱۹۱.
[5]. سورۀ قدر.
[6]. صحیح بخاری، کتاب الصوم، باب من صام رمضان…، ج۳،ص۲۶، شمارۀ حدیث: ۱۹۰۱.
[7]. مسند امام احمد بن حنبل، أحادیث رجال من أصحاب­النبی صلی‌الله‌علیه‌وسلم، مسند صدیقۀ عائشة بنت صدیق…، ج۴۰، ص۱۵۹، شمارۀ حدیث: ۲۴۱۳۱، دارالرسالة.
[8]. صحیح مسلم، کتاب الإعتکاف، باب الإجتهاد في العشرة الأواخر…، ج۶، ص۸۳۲، شمارۀ حدیث: ۱۱۷۴.
[9]. مسند امام احمد بن حنبل، مسند المکثرین من الصحابة، مسند عبدالله بن عمر…، ج۹، ص۳۴۶، شمارۀ حدیث: ۵۴۸۵، دارالرسالة.
[10]. همان، شمارۀ حدیث: ۵۴۸۶، دارالرسالة.
[11]. صحیح بخاری، کتاب الصوم، باب تحری لیلة القدر فی الوتر…، ج۳، ص۴۶، شمارۀ حدیث: ۲۰‍۱۷.
[12]. حجة الله البالغة، ج۲، ص۴۱-۴۲.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version