نویسنده: ابورائف

نقش مسلمانان در شکل‌گیری و توسعۀ علوم

بخش بیست‌وهفتم

نقش علمای عرب و مسلمانان در علم هندسه
یکی دیگر از زمینه‌های مهم علم ریاضیات که اندیشمندان و علمای مسلمان در توسعه و شرح و تشریح آن نقش مهمی داشته‌اند، علم هندسه در ریاضیات است. این علم مهم که در امور مختلفی کاربرد دارد، می‌تواند نقش مهمی در امور شرعی مرتبط به اوقات و جهت‌یابی داشته باشد و نیز در ساخت‌وساز و بنای اماکن و شهرها نیز تاثیر به‌سزایی داشته باشد.
این نکته را نیز باید درنظر داشت که این علم، جزو بارزترین شیوه‌های تمدن انسانی بوده است و انسان‌ها برای بنای خانه‌ها و قصرها و اماکن مختلف و آماده‌ساختن زمین‌ها برای زراعت و کشاورزی، نیاز به این علم داشته‌اند و این علم را به‌صورت عملی تطبیق می‌کرده‌اند، باید اذعان داشت که این علم جزو ابداعات و ابتکارهای عقل و اندیشۀ یونانی بوده است و افرادی؛ مانند: افلاطون، فیثاغورس، دیموکراتیس و ثالیس جزو بنیان‌گذاران و موسسان این علم بوده‌اند.‌
علمای عرب و مسلمانان در علم هندسه اهتمام زیادی داشتند، به ویژه در هندسۀ کاربردی؛ زیرا این علم اهداف علمی آنان را خدمت می‌کرد،[1] درحالی‌که رومی‌ها به آن کاملاً بی‌توجه بودند.
اولین گام‌هایی که علمای عرب و مسلمانان در این زمینه برداشتند، در دوران خلافت عباسیان تحت رهبری «ابو جعفر منصور بود» که دوران خلافت وی بین (۱۳۶-۱۵۷ هجری) بود، در این زمان، کتاب «اصول هندسه» اقلیدس که گاهی اوقات به آن «ارکان هندسی» نیز گفته می‌شود، ترجمه شد. اقلیدس که واقعاً شایسته است لقب «عالم هندسه» را به خود اختصاص دهد.
 این کتاب شامل پانزده مقاله است که چهار مقالۀ آن در مورد «سطوح هندسی»، یک مقاله دربارۀ «مقادیر متناسب»، مقاله‌ای در مورد «نسبت سطوح نسبت به یکدیگر»، سه مقاله در مورد «اعداد» و «نمایش هندسی»، یک مقاله در مورد «منطق» و پنج مقاله در مورد «اجسام هندسی» است.[2]
بدون شک علمای عرب و مسلمانان حرکت پیشرفت علم هندسه مسطح را به جلو بردند و در رأس آن‌ محمدبن موسى الخوارزمی ۱۶۴-۲۳۵ هجری بود که از نظریات هندسی در حل مسائل جبری خود در کتاب «حساب الجبر والمقابله» استفاده کرد، هم‌چنین حجاج بن یوسف بن مطر ۱۷۰-۲۲۰ هجری کتاب «اصول هندسه» اقلیدس را دو بار ترجمه و شرح کرد؛ اولین بار آن را «الهارونی» نامید و دومین بار آن را «المأمونی» معرفی کرد؛ اما ثابت بن قرة ۲۲۱-۲۸۸ هجری که به زبان‌های سریانی، عبری و یونانی تسلط داشت، کتاب «اصول هندسه» اقلیدس را به‌طور عالی ترجمه کرد که مدت زیادی به‌عنوان منبع معتبر میان علمای ریاضیات در دنیای اسلام مورد استفاده قرار می‌گرفت؛ سپس کتاب مهمی نوشت که در آن به بررسی رابطۀ عمیق بین جبر و هندسه پرداخت. با این کار، گام بزرگی به سوی هندسۀ تحلیلی برداشت که بعدها عمر خیام آن را تکمیل کرد و «رنه دکارت» قواعد آن را پایه‌گذاری نمود.[3]
تقسیم علمای عرب و مسلمانان در ریاضیات
علمای عرب و مسلمانان در ریاضیات، علم هندسه را به دو بخش تقسیم کردند که در طول اعصار مختلف مورد توجه قرار گرفته و به کار رفته است، این دو بخش عبارت‌اند از:
  1. هندسۀ عقلی: این هندسه به‌عنوان هندسۀ نظری شناخته می‌شود و آن را می‌توان با تفکر و استدلال ذهنی فهمید. این نوع هندسه توسط علمای یونانی توسعه یافت و در رأس آن‌ها اقلیدس قرار دارد.
  2. هندسۀ حسی: این هندسه آن چیزی است که با چشم دیده می‌شود و با لمس درک می‌شود، یعنی هندسۀ کاربردی. این نوع هندسه از ویژگی‌های بارز علمای عرب و مسلمانان است و در رأس آن‌ها «الحسن بن هیثم» قرار دارد.[4]
الحسن بن هیثم ۳۵۴-۴۳۰ هجری بر روی هندسۀ کاربردی تمرکز زیادی داشت و این امر به وضوح در برخی از تألیفات او نمایان است، مانند مقاله‌اش در مورد «استخراج سمت قبله»، مقالۀ دیگری که در آن «نیاز امور شرعی به مسائل هندسی» را بررسی می‌کند و مقالۀ سوم او که در آن «محاسبۀ فاصلۀ بین دو شهر با توجه به مسائل هندسی» را مطرح می‌کند؛ هم‌چنین کتابی دارد که در آن «مطابق‌سازی بین ساختمان‌ها و حفاری‌ها با استفاده از تمام اشکال هندسی» را بررسی می‌کند.
ابن هیثم هم‌چنین از هندسۀ نظری و کاربردی در تحقیقات و کشفیات خود در علم «بصریات» استفاده کرده است، مانند تعیین نقطۀ انعکاس در آینه‌های کروی، استوانه‌ای و مخروطی، چه «محدب» و چه «مقعر».
علمای عرب و مسلمانان اصلاحات زیادی در هندسۀ اقلیدس انجام دادند، به‌ویژه در مورد «فرضیه موازی» که اقلیدس نتوانست آن را اثبات کند یا به‌صورت یک نظریه ارائه دهد، ابتدا ابن هیثم به این فرضیه پرداخته؛ سپس عمر خیام و بعد نصرالدین طوسی ۵۹۷-۶۷۲ هجری نیز به بررسی آن پرداختند. هرچند تلاش‌های آن‌ها برای یافتن برهانی برای این فرضیه به نتیجۀ قطعی نرسید؛ اما این تلاش‌ها به‌عنوان محرک و کلید گشایشی برای برخی از علمای ریاضیات در اروپا در دوران مدرن بود تا هندسه‌های دیگری مانند هندسۀ فوق‌العلوه را ایجاد کنند.[5]
خلاصۀ کلام این است که علمای عرب و مسلمانان تنها کمی به هندسۀ نظری که از یونانیان به ارث برده بودند، افزوده‌اند؛ اما آن را مطالعه کرده و بر آن تعلیقاتی داشتند؛ زیرا در آن، پیوند منطقی می‌دیدند. از قضایای مسلم و فرضیات می‌توان به نظریات هندسی جدیدی رسید؛ اما در مورد هندسۀ کاربردی، علمای عرب و مسلمانان در این زمینه تجربه و سابقۀ زیادی دارند که این امر از آثار آن‌ها که بر ویژگی‌های علمی و کاربردی تسلط دارند، نمایان است. به همین دلیل می‌بینیم که آن‌ها نظریات هندسۀ کاربردی را در زمینه‌های صنعت، عمران، هنر و ساختمان‌سازی به‌کار بردند.
کارهای «الخوارزمی»، «ثابت بن قرة»، «ابن هیثم» و «طوسی» در علم هندسه نقش بزرگی ایفا کرده و پیشگام در ارائۀ این علم بوده‌اند؛ بنابراین، بر جوانان امت عربی و اسلامی است که از آن‌ها پیروی کرده و در تلاش و تحقیق و کار خود، برای کشف قوانین کیهانی که خداوند متعال خلق کرده است، کوشا باشند، تا ایمان ما بر اساس علم و بصیرت تقویت شود.
هم‌چنین مسلمانان علوم هندسی خود را در زمینۀ بنا و ساخت مساجد اسلامی و اماکن تاریخی اسلامی به‌کار بسته‌اند که آثار با شکوه و فاخر آن را در سرزمین‌های اسلامی می‌توان مشاهده کرد.
ادامه دارد…
[1]. تاریخ العلوم عند العرب، ص: ۲۷.
[2]. روائع الحضارة العربیة والإسلامیة فی العلوم، ص: ۱۰۲.
[3] . همان منبع، ص: ۱۰۳.
[4] . ماذا قدم المسلمون للعالم؟ ص: ۲۷۷.
[5]. روائع الحضارة العربیة والإسلامیة فی العلوم، ص: ۱۰۲.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version