
نویسنده: عبدالرحمن «معتصمی»
پدیدهی الحاد و راههای مبارزه با آن
بخش بیستوسوم
مطلب چهارم: راههای مبارزه با الحاد
کنترل رسانههای صوتی، تصویری، نوشتاری، شبکهها اجتماعی، بنگاهای نشراتی و کتابخانهها
واضح است که الحاد در خلاء به وجود نمیآید؛ بلکه از طریق رسانهها و توزیع کتابهایی که افکار الحادی و شک و شبهات مربوط به دین، احکام و عقاید اسلامی را در بر دارند، تبلیغ و پخش میشود و در نتیجه، افرادی به دام آن میافتند.
در صورتی که در یک کشور نظام اسلامی مقتدر، حاکم باشد و رسانهها و پایگاههای اینترنتیای که الحاد را تبلیغ میکنند، مسدود شوند، کتابخانهها از کتابهایی که نظریات الحادی و اندیشههای گمراهکننده را در بر دارند، پاکسازی شوند، ممکن است جلو گسترش الحاد تا حدودی گرفته شود.
تعلیم و تربیهی کادرهای متخصص در عرصهی دعوت و تبلیغ و امر به معروف و نهی از منکر
به این منظور، میتوان گروهی از علمای جوان و فارغالتحصیل با استعداد، نبوغ، و توانایی علمی بالا را انتخاب کرده و آنها را در چارچوب یک برنامهی آموزشی مدتدار و منظم، شامل مضامین زیر، تربیت داد:
الف. تمرین فقه و فتوا و آموزش روشهای استخراج احکام و مسائل جدیدِ مرتبط با سیاست، اقتصاد و معاملات، طب، تکنولوژی و…؛
ب. فراگیری زبانهای عربی، انگلیسی، اردو و زبانهای ملی و محلی؛
ج. فراگیری فشردهی اصول و قوانین کلی علوم تجربی، مانند شیمی، زیستشناسی، فیزیک و نجوم؛
د. فراگیری اصول و کلیات علم سیاست، حقوق، قانون، اقتصاد، تاریخ و جامعهشناسی؛
ه. فراگیری اطلاعات کافی از مکاتب فلسفی، ادیان و فرق معاصر، شبهات و اعتراضات ملحدین در بخشهای مختلف، رفع و ازالهی آنها، شیوههای جنگ فکری، مناظره و مباحثه و مقابله با آنها.
اگر برنامهی درسی به نحو فوق تدوین گردد، در نتیجه، کسانی که از طریق این برنامه آموزش میبینند، دعوتگرانی فقیه به بار میآیند که جهان خود را شناختهاند و نیازهای عصر و شرایط موجود را درک کردهاند. این افراد در عرصهی دعوت و افتا کارایی درستی از خود نشان میدهند و دولت اسلامی میتواند در تطبیق احکام شریعت اسلامی از رأی و نظر و راهنماییهایشان بسیار بهرهمند شود. حتی این افراد میتوانند طرز العملهای دولت را در همهی عرصهها پیریزی کنند. همچنین، کارآیی مهم و اساسی دعوتگران یاد شده، در این است که ایشان توانمندی خاصی در دفع شکوک و شبهات و اعتراضات ملحدین دارند و در مواقع لازم وظیفهی خود را به خوبی انجام میدهند.
تجربه نشان داده است که در دفع شبهات ملحدین، تنها کسانی موفقیت بیشتری را کسب میکنند که علوم اسلامی را به طور اصولی فراگرفته و در آنها مهارت و تبحر کسب نموده باشند. همچنین، این افراد باید به کلیات علوم عصر خود آشنا باشند و در زمانهی خود زندگی کرده و احوال و اوضاع آن را به طور درست درک نمایند.[1]
اصلاح اعمال مسلمانان و رهبران جامعهی اسلامی (سیاست مداران، علما، دانشمندان مسلمان و روشنفکران)
اصلاح افرادی که به نحوی رهبری جامعهی اسلامی را در دست دارند، چه در عرصهی دعوت و تبلیغ، چه در عرصهی تعلیم و تربیت و چه در سیاست و حکمروایی، بسیار ضروری است. دیانت، صداقت، انصاف و عدالت رهبران، اخلاق شایسته، رحم و شفقت و پایبندی آنان به احکام شریعت، به طور مستقیم بر عموم مردم تأثیر میگذارد. این عوامل باعث میشوند که مردم نسبت به دین و شریعت اعتماد بیشتری پیدا کنند؛ راه رهبران خود را در دیانت دنبال کنند و از افتادن در دام خطرها و فتنههای ایمانسوز در امان بمانند.
اما اگر عموم مردم در وجود رهبرانشان، خصوصاً در علما و داعیان، صلاح و تقوا را نیابند، قول و عملشان را متفاوت ببینند و به فساد و بیبندباریشان پی ببرند، نسبت به اصل دین بدبین و بیباور میگردند و در ورطهی الحاد سقوط میکنند. به عنوان مثال، یکی از عوامل شیوع الحاد در غرب، همین عملکرد زشت کلیسا و احبار مسیحی شمرده شده است.
اصلاح نظام تعلیم و تربیه
تعلیم و تربیت از مهمترین و مؤثرترین ابزارهای تغییر و دگرگونی جوامع بوده و همیشه سرنوشت ملتها، کشورها، و دولتها را رقم میزند. هرچند، برخی از کشورها ممکن است توسط ابزار نظامی و لشکرهای جنگی فتح و تسخیر شوند و تحت استعمار و اشغال قرار گیرند که شاید مقطعی و گذرا باشند؛ اما با تعلیم و تربیت، افکار، اندیشهها، دلها و ذهنها تسخیر میشوند که این تسخیر بنیادی و ماندگار است.
بدین سبب، استعمارگران غربی پس از تسلط بر کشورهای اسلامی، نخستین چیزی را که مورد هدف قرار میدهند، نظام تعلیمی اسلام است. آنان با بهکارگیری ترفندها و حیلهها، این نظام را نابود میسازند و نظام تعلیمیای را جایگزین آن میکنند که تضمینکنندهی بقا و دوامشان باشد. نتیجهی این اقدام، تربیت نسلی است که از دین، عقیده، و ملت خود بیگانه و از نظر فکری و فرهنگی همسان با استعمارگران هستند.
امروز، اکثر بحرانها، چالشها و مشکلات بزرگی که امت مسلمان و جهان اسلام با آن دست و پنجه نرم میکنند، به همین جنگ فکری و فرهنگی بازمیگردد که استعمارگران غربی از طریق نظام تعلیمی خود به کار انداخته اند.
بناءً، اگر نظام تعلیم و تربیت ایدهآل و مطلوب در یک کشور تدوین گردد و توسط استادان توانمند اجرا شود، تغییرات اساسی، پایدار و همهجانبهای را در عرصههای دین و اخلاق، عمران و آبادی و ترقی و پیشرفت دنیوی به ارمغان خواهد آورد.
شکی در این نیست که انسان موجودی دو بُعدی است که شامل روح و جسد میشود و نیازهای مادی و معنویی دارد. اگر نظام تعلیمی به گونهای تهیه و ترتیب گردد که تمام نیازهای مادی و معنوی انسان در نظر گرفته شود، علم و اخلاق را در دانشآموزان به ارمغان آورده و جامعهای سالم، مطلوب، مترقی و امن را به بار میآورد. چنین جامعهای برای تطبیق و اجرای تمام احکام شرعی مساعد و آماده خواهد بود. همچنین، دولتهای اسلامی و دعوتگران مسلمان در این زمینه با هیچ مانع و چالشی روبرو نخواهند شد. این وضعیت سد آهنینی در برابر شیوع و گسترش الحاد قرار خواهد گرفت.[2]
ادامه دارد…
[1] – چالشهایی فراروی وجیبهی امر به معروف و نهی از منکر ص ۳۲، معتصمی.
[2] – این حقیر در این زمینه رسالهای نوشتم تحت عنوان «تاریخچهی تقسیم نظام تعلیمی به قدیم وجدید و پیامدهایی منفی آن» که مواصفات نظام تعلیمی ایدآل و کارآی اسلام، در آن به بحث گرفته شده است.