زکاتِ مشروعشده در اسلام، دارای ویژگیهایی است که آنرا از دیگر مالیات که حکومتها و جوامع آنها را بر ملتها تحمیل کرده یا قوانین ساختۀ دست بشری آنها را قانونگذاری میکنند، متمایز میگرداند، این ویژگیها به آن رنگوبوی ویژهای میدهند و به ارزش دینی آن میافزایند و چنان تأثیری در زندگی، اخلاق و ارتباط بین بنده و پروردگار دارند که در دیگر مالیات، هرچند عادلانه، پاک، سبک و کم باشند، مانند آنها یافته نمیشود و امکان هم ندارد که یافته شود.
۱. بیم و امید
از بارزترین و تأثیرگذارترین ویژگیهای زکات که با آن پیوسته و همراه است، روح ایمان و احتساب است، ایمان و احتسابی که مالیات رسمی و قانونی طبیعتاً از آن تهیاند و بلکه برعکس، روحیۀ تنفر، خستگی، خشم، سنگینی و دشواری و زیاد انگاشتن بر آنها حاکم است؛ زیرا در پرداخت این مالیات مردم چنین باوری ندارند که آنها از جانب الله تعالی مشروع شدهاند و پاداش و ثوابی به دنبال دارند؛ بلکه اکثراً چنین اعتقاد دارند که این مالیات ساخته و پرداختۀ انسانهایی مانند خودشان و یا پایینتر از ایشان بوده و بیشتر در خواهشات و شهوات یا محافظت از ارگانهای دولتی و یا برای خدمترسانی به شخصیتهای مشخص و احزاب معین هزینه میشوند.
همچنین این احکام و قانونگذاریها از مژدهها و بیمهای دینی تهی بوده و برعکس، تهدیدات، جریمههای موقت، ارهها، چاقوها و شکنجههای سختی به دنبال دارند که به ناخرسندی، خشم، نفرت و انزجار مردم میافزاید، بهخاطر همین حکمت و فلسفۀ بزرگ که جز ذات والا و با حکمت الهی کسی دیگر یارای آنرا ندارد، برای زکات در قرآن، حدیث و آموزههای نبوی فضایل بسیاری ذکر شده است و نتایج دنیوی و اخروی آن و پاداش، ثواب، افزایش و برکت در مال برای پرداختکنندگان آن و مجازات دردناک برای کسانیکه از ادای آن امتناع ورزیده و اموالشان را بهسوی نابودی سوق میدهند بیان شده است.
ترجمه: «مثال کسانیکه انفاق میکنند مالهایشان را در راه الله، همچون دانهای است که میرویاند هفت خوشه را که در هر خوشهای صد دانه است و الله چند برابر میکند برای هر که بخواهد و الله گشایشگر دانا است، کسانیکه انفاق میکنند مالهایشان را در راه الله سپس از پی نمیآورند آنچه را انفاق کردهاند منتی را و نه آزاری را، برای آنان است پاداششان نزد پروردگارشان و نه ترسی است برایشان و نه اندوهگین میشوند.»[1]
و نیز میفرماید: «الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُم بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلَانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُون»؛ ترجمه: «کسانیکه انفاق میکنند مالهایشان را در شب و روز، نهان و آشکارا، پس برای آنان است پاداششان نزد پروردگارشان و نه ترسی است بر آنها و نه اندوهگین میشوند.»[2]
و میفرماید: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَأَقَامُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ»؛ «همانا کسانیکه ایمان آوردند و کردند کارهای شایسته و برپا داشتند نماز را و دادند زکات را، برای آنان است پاداششان نزد پروردگارشان و نه ترسی است بر آنان و نه آنان اندوهگین میشوند».[3]
و میفرماید: «مَن ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ وَلَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ»؛ «کیست آنکه قرض دهـد الله را قرضی نیکو تا چندین برابر کند برای او و برای او باشد پاداشی ارجمند.»[4]
و میفرماید: «إِنَّ الْمُصَّدِقِينَ وَالْمُصَّدِقَاتِ وَأَقْرَضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا يُضَاعَفُ لَهُمْ وَلَهُمْ أَجْرُ كَرِيمُ»؛ «همانا مردان صدقهدهنده و زنان صدقهدهنده و آنان که قرض دادند الله را قرضی نیکو، چندین برابر داده میشود به ایشان و برای آنان پاداشی ارجمند است».[5]
و میفرماید: «وَمَا أَتَيْتُم مِّن رَبَّا لِّيَرْبُوَ فِي أَمْوَالِ النَّاسِ فَلَا يَرْبُو عِندَ اللهِ وَمَا أَتَيْتُم مِّن زَكَاةٍ تُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأَوْلَئِكَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ»؛ «و آنچه را میدهید از ربا تا فزونی یابد در میان مالهای مردم؛ ولی فزونی نمییابد نزد الله و آنچه را میدهید از زکات که میخواهید رضای الله را، پس آنان خود چند برابرکنندۀ اموال خویشاند.»[6]
و آیات دیگری که در این باره آمده است.
به دنبال این مژدهها و بشارتهایی که در واقع نیاز بشریت و خواستۀ طبیعت انسانی است، بیمها و هشدارهایی نیز برای کسانیکه اموال را ذخیره کرده و آنها را از تهیدستان و نیازمندان دریغ میدارند و حق الهی و حق فقرا را در این اموال نمیدهند، آمده است؛ اموالیکه از نیاز اضافه بوده و نزد صاحبان آنها به خاطر دلگرمی، مالاندوزی، بخل و آز انباشته شده است.
الله تعالی میفرماید: «وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلا يُنفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ * يَوْمَ يُحْمَى عَلَيْهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَذَا مَا كَنَرْتُمْ لأَنفُسِكُمْ فَذُوقُوا مَا كُنتُمْ تَكْنِزُونَ»؛ «و آنانیکه میاندوزند طلا و نقره را و خرج نمیکنند آنرا در راه الله پس مژده ده ایشان را به عذابی دردناک، روزی که گداخته شود بر آن در آتش جهنم و داغ شود به آن پیشانیهایشان و پهلوهایشان و پشتهایشان گفته میشود: این است آنچه اندوختید برای خودتان پس بچشید کیفر آنچه میاندوختید.»[7]
رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم نیز بشارتها و مژدههای گهرباری برای ادای زکات و آثار نیکوی آن در مال و جان و در دنیا و آخرت بیان کرده است و احادیث نبوی از آنها سرشارند.
حضرت ابوهریره رضیاللهعنه از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم روایت کرده است که فرمودند: «هیچکسی از مال پاکش صدقه نمیدهد و الله تعالی به جز پاکی چیز دیگری قبول نمیکند؛ مگر اینکه الله مهربان آنرا با دست راست گرفته و آن صدقه در دست الله تعالی چنان رشد میکند که از کوه بزرگتر میشود؛ چنانکه فردی از شما بچه شترش را پرورش میدهد.»[8]
همچنین از حضرت ابوهریره رضیاللهعنه روایت شده است که رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم فرمودند: «مردی در بیابانی ناگهان صدایی از ابری شنید که: «باغ فلانی را آبیاری کن!» آن ابر به گوشهای از آسمان رفت و در زمین سنگلاخی بارید و آب آن، در زمین گودی جمع شد و در آن سو، مردی در باغش ایستاده بود و آب را با کمک بیل به طرف باغش میبرد. این شخص پرسید: «ای بندۀ خدا! نامت کیست؟» صاحب باغ نامش را گفت، همان نامی بود که از ابر شنیده بود. صاحب باغ گفت: «ای بندۀ خدا! چرا نامم را پرسیدی؟» آن مرد گفت: «از ابری که بارشش همین آب است، صدایی شنیدم که میگفت: باغ فلانی را آبیاری کن! و نام تو را گرفت. تو در این باغ چه کاری انجام میدهی؟» صاحب باغ گفت: «چون این را گفتی من به تو میگویم که من یکسوم محصولات این باغ را صدقه میکنم و یکسوم آنرا من و خانوادهام مصرف میکنیم و یکسوم دیگر را دوباره به باغ باز میگردانم.»[9]
و در روایتی دیگر از حضرت ابوهریره رضیاللهعنه روایت شده است که رسول الله صلیاللهعلیهوسلم فرمودند: «مال، از صدقهدادن کم نمیشود.» یا چنین فرمودند: «صدقه، مال را کم نمیکند و الله تعالی به بنده، به خاطر عفو و بخشیدنی که انجام داده است به جز عزت و ارجمندی نمیافزاید و هیچ بندهای فروتنی نکرده است؛ مگر این که الله تعالی او را برتری داده است».[10]
و از وی روایت است که رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم فرمودند: «هیچ روزی نیست که بندگان در صبح آن برمیخیزند؛ مگر این که دو فرشته فرود میآیند؛ یکی از آن دو میگوید: «بارالها! هر کسیکه مالش را انفاق میکند به او عوض بده!» و دیگری میگوید: «بارالها! هر کسیکه بخل میورزد مالش را تلف کن!»[11]
همچنین از حضرت عایشه رضیاللهعنها روایت است: «در زمان رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم مسلمانان گوسفندی را ذبح کردند و رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم فرمودند:« از آن گوسفند چه چیزی باقی مانده است؟» من گفتم: «به جز شانۀ آن، چیز دیگری باقی نمانده است.» ایشان فرمودند: «به جز شانه، همۀ آن باقی مانده است.»[12]
همچنین رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم افرادی را که از دادن زکات امتناع ورزیده و حق الله تعالى و فقرا را در مال نمیپردازند، به مجازات دردناک در آخرت و سرانجام بد در دنیا بیم داده است.
حضرت ابوهریره رضیاللهعنه از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم روایت کرده است که فرمودند: «کسی را که الله تعالی مال داده است و او زکات آنرا ادا نمیکند، روز قیامت آن مال به صورت ماری کچل نمایان میشود که دو شاخ دارد و به گردن او میپیچد و فکهای او را میگیرد و میگوید: «من مال تو هستم. من دارایی تو هستم. من گنج تو هستم.» سپس رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم اين آيه: «وَلَا يَحْسَبَنَّ الذِينَ يَبخَلُونَ» را تلاوت کردند.»[13]
همچنین وی روایت میکند که رسول الله صلیاللهعلیهوسلم فرمودند: «هنگامی که غنیمت دست بهدست شد و امانت بهعنوان غنیمت شمرده شد و زکات، زیان محسوب شد و آموزش برای امور غیر دینی انجام گرفت و مرد از زنش اطاعت کرده و مادرش را نافرمانی کرد و رفیقش را نزدیک کرده و پدرش را دور راند و سروصدا در مسجد پدید آمد و فاسق سردار قبیله شد و فرومایه رهبر قوم شد و انسان شرور به خاطر ترس از شر و گزندش مورد احترام قرار گرفت و دختران آوازخوان و آلات نواختن پدیدار گشتند و شراب نوشیده شد و نسلهای پایانی این امت، پیشگامان آنرا لعنت کردند، شما در آن هنگام منتظر باد سرخ، زلزله، فرورفتن در زمین، مسخشدن، پرتاب سنگهای آسمانی و نشانههای دیگری، که چون مهرههایی که نخ آن پاره شده باشد، پیدرپی میریزند، باشید.»[14]
دستاورد این فضایل، مژدهها و بیمهایی که در قرآن و حدیث آمدهاند، این بود که تمام مسلمانان ناظر اعمال و کردارهایشان بودند و کارگزاران داوطلب بیت المال بوده و وکیل و نمایندۀ فقرا و نیازمندان در اموال، کشاورزیها و فرزندان خود بودند و از مصارف زکات و مستحقین آن با امانتداری و دقت جستوجو کرده و در اینباره بسیار حساس بودند و در راستای ادای حقوق الهی میکوشیدند و تا مادامیکه آنرا پرداخت نمیکردند، زندگی برایشان ناخوشایند بوده و هیچ غذایی برایشان گوارا نمیشد.
کسیکه زندگی صحابه را دنبال کرده و سیرت آنان و تابعین را مورد بررسی قرار دهد، دیدگاهشان را در این رابطه در مییابد و به تأثیر زیاد ایمان، فضائل، ترغیب و ترهیب در دلهایشان پی خواهد برد، به گونهای که در اثر این فضائل، مژدهها و بیمها، زکات نزد ایشان مانند نماز شده بود که مسلمان در ادای آن میکوشید و با دقت بر آن مواظبت نموده و تا مادامیکه آنرا بجا نیاورده بود، آرام نمیگرفت.
علمای اسلام به اهمیت این فضایل و نقش آنها در برانگیختن حس دینی پی بردهاند و کوشیدهاند تا این فضایل و این احادیثِ ترهیب و ترغیب را در تألیفاتشان بگنجانند و در مواعظ و سخنرانیهایشان بر آنها تأکید کردهاند و این امر در جامعۀ اسلامی تأثیر موردنظر و مطلوب را داشته است؛ زیرا اگر این تلاش علما در راستای ذکر فضایل نمیبود، پرداخت زکات تعطیل شده و مسلمانان داوطلبانه آنرا انجام نمیدادند، بهویژه پس از آنکه حکومتهای اسلامی، مطالبهکردن آن و نظارت بر پرداخت آنرا رها کردند.
شیخ الاسلام احمد بن عبدالرحیم دهلوی رحمهالله به زیبایی اهیمت این فضایل و جایگاهشان را در قوانین اسلامی بیان کرده و فرموده است: «سپس نیاز شد تا فضایل انفاقکردن و تشویقهایی که دربارۀ آن آمده است، بیان شوند، تا پرداخت زکات با رغبت و سخاوت انجام گیرد و همین امر، روح زکات بوده و اساس مصلحتی است که به تهذیب نفس بر میگردد؛ همچنین نیاز شد تا بدی و زیان بخل و بیرغبتی در ادای زکات بیان شود؛ زیرا بخل سرآغاز زیانی است که منجر به منع زکات میشود و این زیان در دنیا هم وجود دارد؛ چنانکه فرشته میگوید: «بارالها! کسیکه انفاق میکند به او عوض بده و فرشتۀ دیگر میگوید: بارالها! کسیکه از انفاق کردن امتناع میورزد، مالش را نابود کن.» همچنین این سخن پیامبر صلیاللهعلیهوسلم که فرمودند: «از بخل برحذر باشید؛ زیرا بخل پیشینیان شما را نابود کرده است.» و همچنین این فرمودۀ ایشان: «البته الله تعالى صدقه را با دست راست میپذیرد و برای صاحبش آن را رشد میدهد.»[15]