نویسنده: سید مصلح‌الدین

زکات

بخش پنجم

مصارف زکات و پیدایش نظام اجتماعی آن
الله تعالى مصارف زکات را در سورۀ توبه (برائت) ذکر کرده است؛ آنجا که می­‌فرماید: «إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ»؛ «صدقات، فقط ویژه نیازمندان و تهی‌دستان [زمین گیر] و کارگزاران [جمع و پخش آن] و آنان‌که باید [به خاطر تمایل به اسلام] قلوب‌شان را به دست آورد، و برای [آزادی] بردگان و [پرداخت بدهی] بدهکاران و [هزینه کردن] در راه خدا [که شامل هر کار خیر و عام المنفعه می‌باشد] و در راه ماندگان است؛ [این احکام] فریضه‌ای از سوی خداست، و خدا دانا و حکیم است.»[1]
و نازل شدن سورۀ «برائت» (توبه) پیش از فتح مکه بوده است و در پی آن نظام اجتماعی زکات به وجود آمد و رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم کارگزاران و والیان را جهت گرفتن اموال زکات فرستاد و احکام جمع­‌آوری زکات و آداب آن­را برای­شان بیان کرده و در این باره توصیه‌­هایی بیان فرمود که در آن‌­ها حکمت، رحمت و مصلحت اجتماعی در کنار مصلحت فردی متجلی شده است.
در سال دهم هجری حضرت معاذ بن جبل رضی‌الله‌عنه را به یمن فرستاد و او را سفارش نمود؛ سفارشی که اساس قانون زکات و منشور رسمی آن قرار گرفته است. در آن سفارش چنین آمده است: «تو پیش گروهی از اهل کتاب می­‌روی، آنان را به این گواهی که معبودی جز الله تعالى نیست و من فرستاده اویم، دعوت بده، اگر پذیرفتند، ایشان را آگاه کن که الله تعالی بر آنان در شبانه‌­روز پنج نماز فرض کرده است. اگر اطاعت کردند، ایشان را آگاه کن که الله تعالی بر ایشان زکاتی را فرض قرار داده است که از توانگران گرفته شده و به نیازمندان بازگردانده می­‌شود. اگر آنان اطاعت کردند، از گرفتن اموال گران‌­بها و با ارزش‌­شان بر حذر باش و از دعای مظلوم بترس؛ زیرا بین دعای مظلوم و بین الله تعالی هیچ پرده­‌ای نیست».[2]
مصالح اصلی زکات «فوائد و منافع»
بسیاری از نویسندگان مسلمان معاصر که در برابر سیستم‌های نوین اقتصادی و اهمیت علم اقتصاد و سیطرۀ آن بر تمام سیستم‌ها و روش‌های اندیشه و تفکر در عصر حاضر سر خم کرده‌اند، عادت کرده‌اند که منافع اقتصادی و اجتماعی زکات و فوایدی را که برای جامعۀ اسلامی در بر دارد، با دست و دل‌بازی و به تفصیل بیان کنند. خواننده‌ای که نوشته‌ها و پژوهش‌های آن‌ها را می‌خواند، پی می‌برد که آنان زکات را به‌عنوان مالیاتی از عادلانه‌ترین و مناسب‌ترین مالیات‌ها، که تاریخ اقتصاد جهان شناخته است، می‌شمارند. به همین خاطر، آن را بزرگ‌ترین پایه و نیرومندترین پشتوانۀ اشتراکیت (سوسیالیسم) دانسته و بر این باورند که اسلام به اشتراکیت فراخوانده است. در باشکوه‌ترین دوره‌های تاریخ اسلام، اشتراکیت (سوسیالیسم) پیاده‌سازی شده است؛ و چه بسا از روح اصلی زکات، که عبادت و تقرب به‌سوی الله تعالی است، به جز تعداد اندکی غافل شده‌اند.
هم‌چنین، از فلسفۀ اصلی آن؛ که پیراستن نفس از بخل، آزمندی، خودپسندی، محبت مال، پایمال کردن حقوق فقرا و سنگ‌دلی و نیز پاک کردن مال، رشد دادن آن و حاصل شدن برکت در آن به‌وسیلۀ کسب رضایت و مقبولیت الهی که به‌خاطر هم‌دردی با نیازمندان و فروماندگان و نرمی دلی و دعای آن‌ها به دست می‌آید، غافل شده‌اند.
این مصلحت و حکمت اصلی را قرآن بیان کرده است و چنان بر آن تأکید نموده است که گویا آن را تنهاترین مصلحت و فلسفۀ زکات شمرده است و خطاب به رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرموده است: «خُذ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِم بِهَا». «بگیر از اموال­‌شان زکاتی را که پاک می­‌سازی ایشان را و پاکیزه می‌داری ایشان را به آن».[3]
و زکات را با ربا مقایسه کرده و فرموده است: «ومَا أَتَيْتُم مِّن رِبًا لِيَرْبُوَ فِي أمْوَالِ النَّاسِ فَلَا يَرْبُو عِندَ اللهِ وَمَا آتَيْتُم مِّن زَكَاةِ تُرِيدُونَ وَجْهَ اللهِ فَأَوْلَئِكَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ». «و آن­چه را می‌­دهید از ربا تا فزونی یابد در میان مال­‌های مردم، ولی فزونی نمی­‌یابد نزد الله و آن­چه را می‌­دهید از زکات که می­‌خواهید رضای الله را پس آنان خود چند برابرکنندۀ اموال خویش­اند».[4]
امام ابوداود رحمه‌الله از حضرت ابن عباس رضی‌الله‌عنهما روایت کرده است که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمودند: «بدون تردید، الله تعالی زکات را تنها به خاطر این فرض قرار داده است که باقی‌ماندۀ اموال شما را پاک بگرداند».[5]
و به دنبال این مصلحت اساسی، مصلحت اجتماع و جامعه خواهد بود که عبارت است از کفالت و سرپرستی‌­ای که می‌­باید جامعه با آن بیمه شود و نیز برآوردن نیازهای ابتدایی و فطری فقرا و نیازمندان و فراهم نمودن اسباب زندگی شرافتمندانه‌­ای که در پرتو آن هر فردی از جامعۀ اسلامی حقوق الهی و حقوق خویشتن را بجا آورده و به کمال مطلوب و هدف مورد نظر مسلمان برسد.
و آن دسته از علمایی که با ژرف­‌نگری و دقت‌­نظر اسلام، قرآن و سنت را مورد بررسی قرار داده و به جز مدرسۀ نبوی، که در آن تحصیل کرده و از آن دانش­‌آموخته شده‌­اند، مدرسه‌­ای دیگر نمی‌­شناسند و در رابطه با فهم اسلام، کتاب و سنت از راه‌­های مناسب آن وارد شده­‌اند، ترتیب این منافع و مصلحت­‌ها را رعایت کرده‌اند و هر یک را در جایگاهی که قرآن و سنت تعیین کرده است و ترتیبی را که صحابه آن­را در رابطه با این مصلحت­‌ها، منافع و حکمت‌­ها فهمیده و مسلمانان نسل اندر نسل آن­را پذیرفته‌­اند، مراعات نموده‌­اند و در اینجا نمونه‌­هایی از گفتار بزرگان علمای اسلام را نقل می­‌کنیم:
شيخ الاسلام احمد بن عبدالرحيم دهلوی رحمه‌الله در رابطه با منافع اصلی زکات و فلسفۀ تشریع آن می‌گوید: «و بدان که اساس آن­چه که در زکات موردنظر قرار گرفته است دو مصلحت است؛ نخست، مصلحتی که به تهذیب نفس می‌­پردازد؛ و آن این‌که نفس انسان در معرض بخل قرار دارد و بخل و آزمندی زشت­‌ترین اخلاق است و به انسان در آخرت زیان می‌­رساند؛ زیرا کسی‌که بخیل و آزمند باشد پس از مرگ قلبش وابسته به مال بوده و به همین صورت عذاب می‌­بیند؛ اما کسی‌که با زکات خوگرفته است و بخل و آز را از خود دور کرده است، این امر برای او سودمند خواهد بود.
و سودمندترین اخلاق در آخرت، فروتنی در برابر الله تعالی است که با سخاوت نفس به دست می­‌آید؛ زیرا چنان­که فروتنی و افتادگی، هیئت آگاهی­‌یافتن از صفات عظمت الهی را برای نفس فراهم می‌­کند، سخاوت نیز بیزاری جستن از هیئت‌­های فرومایۀ دنیوی را برای آن فراهم می‌­آورد و دلیلش این است که سخاوت اساساً به معنی مغلوب­‌کردن صفت حیوانیت به­‌وسیلۀ صفت روحانیت است؛ تا این‌که صفت روحانیت چیره و غالب باشد و حیوانیت به رنگ آن درآمده و روحانیت افسار آن­را به‌دست گیرد. و انفاق کردن مال، باوجود نیاز داشتن به آن، و بخشیدن کسی‌که بر انسان ستم روا داشته است و صبر و شکیبایی در برابر سختی­‌ها و مشکلات، انسان را نسبت به این امر بیدار کرده و سوق می­‌دهد؛ به این صورت که ناراحتی و غم دنیا را به‌خاطر یقینی که نسبت به آخرت دارد، برای او سبک می‌­کند. به خاطر همین رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم به این موارد فرمان داده و بزرگ‌ترین آن­‌ها را مشخص کرده است که عبارت است از انفاق‌­کردن مال با شرایط و حدود آن. و قرآن نیز در موارد بسیاری آن­‌را به همراه نماز و ایمان ذکر کرده است و دربارۀ دوزخیان فرموده است: «قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ. وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ. وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ». «گویند: نبودیم از نمازگذاران و اطعام نمی­‌کردیم بی‌نوایان را و فرومی­‌رفتیم در باطل با فروروندگان در باطل».[6]
از منافع و مصلحت‌­های دیگر زکات، که با جامعه ارتباط دارد، این است که جامعه بدون شک، دربردارندۀ بی‌نوایان و نیازمندان است. و حوادث و مشکلات نیز برای دسته­‌های مختلف این قشر روی می‌دهند و اگر سنت هم‌دردی با فقرا و نیازمندان نمی‌­بود، این قشر هلاک شده و از گرسنگی می­‌مردند. هم‌چنین سیستم تمدن و جامعه بر سرمایه استوار است و اساس زندگی پاسداران و مدافعان جامعه، که به خاطر پاسداری از جامعه از کسب درآمد و تأمین مخارج­‌شان بازمانده­‌اند، و نیز تدبیرکنندگان و خدمت‌­گذاران جامعه که به دلیل مشغولیت به امور جامعه از کسب درآمد و تأمین مخارج­‌شان بازمانده­‌اند، بر پایۀ سرمایه و مال است؛ بنابراین می­‌باید که تأمین زندگی و مخارج­‌شان از این منبع باشد وهزینه­‌های مشترک، اگر تنها به دوش یک قشر از اقشار جامعه باشند، از تأمین آن ناتوان بوده یا برای­شان دشوار می­‌شود؛ ازاین‌­رو، جمع­‌آوری اموال از مردم روش پسندیده‌­ای است. و هنگامی که آسان­‌ترین و شایسته‌ترین روش این است که این هر دو فایده و مصلحت مذکور به یکدیگر پیوسته باشند، شریعت آن دو را در یکدیگر ادغام کرد».[7]
علامه عبدالعلی محمد بن علامه نظام الدین سهالوی لکنوی رحمه‌الله نیز می‌­گوید: «زکات تاوان و زیان نیست؛ بلکه مانند سایر عبادات، عبادتی خالصانه برای الله تعالی است. و در پرداخت زکات نیت ضروری است؛ زیرا زکات عبادتی است بزرگ و مانند نماز از ارکان اسلام است و مقصد آن، جز پاداش و ثواب چیز دیگری نیست؛ بنابراین نیت در آن الزامی است و اگر بدون نیت پرداخت شود مانند نماز ادا نمی‌­شود؛ زیرا نماز بدون نیت لغو است. برخلاف زکات که بدون نیت تبدیل به هدیه و هبه می‌­شود و پاداش هبه حاصل می­‌گردد؛ زیرا الله تعالی پاداش کسی را که کار نیکو انجام بدهد، ضایع نمی‌­کند».[8]
ادامه دارد…
[1]. سورۀ توبه، آیه: ۶۰.
[2]. صحیح بخاری، کتاب المغازی.
[3]. سورۀ توبه، آیه: ۱۰۳.
[4]. سورۀ روم، آیه: ۳۹.
[5]. رواه ابوداود.
[6]. سورۀ مدثر، آیه: ۴۳-۴۵.
[7]. حجة الله البالغة، ج۲، ص ۲۹-۳۰.
[8]. رسائل الأركان، ص ۱۶۳.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version