آزادی بیش از حد، حق انتخاب و عدم تعیین و جنایتشان بر مقاصد روزه و فواید آن:
در برخی از ادیان و شریعتهای پیشین، ایام روزه تعیین نشدهاند و آغاز و پایان روزه و احکام آن مشخص نیستند و روزهی آنها اختیاری است و در برخی دیگر از ادیان، مردم بین خودداری از خوراکیها و نوشیدنیها و بین کاهشدادن غذا و آب اختیار دارند و به پرهیز از برخی غذاها و استفاده از برخی دیگر فرمان داده شدهاند؛ چنانکه در برخی از آیینهای هندوئیسم چنین است که ایشان تنها از خوردن گوشت خودداری میکنند و برخی از خوردن غذایی که با آتش پخته شود، پرهیز میکنند و گروهی دیگر به بعضی از غذاها یا آبنمک بسنده میکنند.[1]
این آزادی بیش از حد و نبود قانون معین در گذشته، بر مقاصد روزه جنایت روا داشته است و آنرا به هدر داده و نیرویش را تضعیف کرده است؛ زیرا در این صورت، انسان این آزادی را دارد که هر وقت و هر اندازه که میخواهد روزه گیرد و نیز اختیار دارد که در روزه به یک غذا یا نوشیدنی بسنده کرده و بر غذای کم اکتفا کند و تعیین این امر به روزهدار سپرده شده است؛ به همیندلیل، مردم در اینباره سهلانگاری، سستی و خیانت کرده و به افراط و زیادهروی دچار شدند و محاسبه کردنشان نیز دشوار شد؛ زیرا چهبسا کسیکه روزه میخورد، اگر مورد بازخواست قرار بگیرد، بهانه بیاورد که در گذشته روزه گرفته است و کسی هم از آن آگاهی ندارد و چهبسا کسیکه در خوردن زیادهروی میکند اگر از او انتقاد شود، عذر بیاورد که این همان مقدار اندکی است که اجازۀ خوردنش در روزه داده شده است و اینچنین روزه در ملتهای گذشته ضایع شده و تأثیر و فواید روحی و اخلاقیاش را از دست داده است. شیخ الإسلام احمد بن عبدالرحیم دهلوی رحمهالله در کتاب «حجة الله البالغة» به همین فلسفۀ دقیق در تعیینکردن روزه اشاره کرده و میفرماید: «و چون در روزه به قانونگذاری عمومیای نیاز شد که در آن اصلاح عموم مردم و گروههای عرب و عجم در نظر گرفته شود، در این قانونگذاری نباید مردم در انتخاب ماه روزه اختیار داده شوند؛ تا هر ماهی را که برای آنان آسانتر است، روزه بگیرند.
زیرا این امر دروازۀ بهانهجویی، عذرآوری و شانهخالی کردن از انجام وظیفه را میگشاید و راه امر به معروف و نهی از منکر بسته شده و یکی از بزرگترین احکام اسلام به دستفراموشی سپرده میشود.»[2]
وی سپس ضرورت تعیین مقدار روزه را بیان کرده و میگوید: «سپس باید مقدار روزه تعیین شود تا کسی کوتاهی نکند و مقدار اندکی از روزه که برای او سودمند و موثر نیست، استفاده نکند و کسی هم زیادهروی نکند و مقدار زیادی را که پایههای جسمش را سست کرده و نشاطش را از بین میبرد و نفسش را خسته کرده و نابود میکند، بهکار نبرد، روزه در واقع پادزهر سمهای روحی و ضربهزدن به مرکب لطیف انسانی و مظهر آن است؛ بنابراین ناگزیر باید به اندازۀ ضرورت تعیین شود».[3]
کاهش غذا و محدودکردن آن یا خودداری کامل از آن؟
شیخ الأسلام دهلوی رحمهالله دو روش مشهور و رایج بین ملتها و امتها را با یکدیگر مقایسه میکند، نخستین روش این است که روزهدار از خوردن، نوشیدن و تمام چیزهایی که با روزه منافات دارد در مدت زمانی مشخص، خودداری کند و دومین روش این است که غذایش را کاهش دهد و یا تنها به یک خوراک و ترک سایر غذاهای مرغوب و دوستداشتنی اکتفا کند و روش اول را در پرتو تجربهها و کارشناسیهای علمی و روانشناسی ترجیح داده و میگوید: «کاهش دادن خوردن و نوشیدن دو روش دارد: نخستین روش این است که تنها به مقدار اندکی از آن بسنده کند و دومین روش این است که فاصلۀ زمانی بین وعدههای غذایی از حالت عادی بیشتر باشد، در آیین اسلام همین روش دوم معتبر است؛ زیرا سبب ضعف و خستگی میشود و طعم گرسنگی و تشنگی را به انسان میچشاند و طبیعت حیوانی را حیران و سرگردان میکند و بهصورت محسوس به آن ضربه میزند؛ اما روش نخست به مرور زمان سبب ضعف و ناتوانی میشود که انسان به آن چندان اهمیت نمیدهد؛ مگر اینکه انسان را بسیار بیمار و علیل کند؛ همچنین برای روش اول به سختی میتوان قانونگذاری عمومیای تعیین کرد؛ زیرا مردم از نظر مقدار خوردن با یکدیگر متفاوتاند، یکی به اندازۀ یک رطل (نیم من) غدا میخورد و دیگری دو رطل و مقدار غذایی که برای نفر اول تعیین شود، در حق شخص دوم اجحاف و ستم است».[4]
و در ادامه به میانهروی و اعتدال در تعیین وقت اشاره کرده و میفرماید: «سپس لازم است که مدت مذکور، ظالمانه و از بینبرندۀ جسم نباشد؛ مانند روزهگرفتن سه شبانهروز به صورت پیاپی؛ زیرا این برخلاف ساختار شریعت است و بیشتر افراد مکلف به آن عمل نمیکنند».[5]
روزۀ پیاپی و گروهی یا روزۀ متفرق و پراکنده؟
روزهایی که برای گرفتن روزه در بسیاری از ادیان و ملتهای گذشته تعیین شدهاند، روزهای متفرق و پراکنده در طول سال هستند که فاصلۀ زمانیشان بسیار طولانی است و به دنبال آن تأثیر روزه در اخلاق و عادت از بینرفته و انسان نمیتواند تحت تأثیر آن قرار گرفته و با آن خو بگیرد، ازاینرو، مصلحت و حکمت تقاضا میکرد که ایام روزه پیاپی و پیوسته باشند.
شیخ الإسلام دهلوی رحمهالله در این باره میگوید: «لازم است که ایام روزه پیاپی و با یکدیگر پیوسته باشند، تا نفس با آن خو گرفته و آنرا بپذیرد؛ وگرنه یکبار گرسنه شدن؛ گرچه طولانی و سخت هم باشد، چه فایدهای دارد؟»[6]
قانون روزه در شریعت اسلام، تمام این شرایط و ویژگیها را داراست و تمام این اهداف و دستاوردهای روحی، اخلاقی و اجتماعی را محقق میسازد و این قانونگذاری، همان روزۀ رمضان است که الله تعالی آنرا بر مسلمانان فرض قرار داده است، پیش از فرضیت رمضان، روزۀ عاشورا بوده است که یهودیان و بسیاری از عربهای حجاز آنرا روزه میگرفتند و این موضوع نیاز به اندکی توضیح و تشریح دارد.
ادامه دارد…
[1]. رهبر بزرگ هند «گاندی» به همینصورت روزه میگرفت و برخی از اعتصابکنندگان و مخالفان از سران احزاب هم از او پیروی میکنند و از این روزه به نام «برت» یاد میکنند.