اینکه انترناسیونالیسم چه زمانی بهوجود آمد و پرچمداران اول آن چه کسانی بودند، برای شناسایی این مکتب سیاسی بسیار حایز اهمیت است؛ زیرا اصل و اساس یک مکتب فکری، زمانی دانسته میشود که مؤسسان و علمداران آن شناخته شوند و مشخص شود که این افراد با وضع و رونق چنین مفهومی چه برنامههایی داشتهاند و اهدافشان چه بوده است، در زیر به برخی از این موارد میپردازیم:
بعد از جنگ جهانی اول بود که انترناسیونالیسم زمینهای تجربی و عملی یافت، اگرچه پیش از آن متفکرانی مانند امانوئل کانت، ویلیام پن و بسیاری دیگر طرحهایی برای برپایی یک سازمان جهانی به منظور پایان دادن به جنگ ریخته بودند؛ اما این طرحها تا سال ۱۹۱۹ کامیابی چندانی نداشت، با این حال، پیشرفتهای زیادی از سال ۱۶۴۸ در زمینۀ تدوین حقوق بینالملل بهدست آمده بود.[1]
اصطلاح «انترناسیونالیسم» که تاریخ نخستین کاربرد آن در زبان انگلیسی به سال ۱۸۷۷ باز میگردد، با ایجاد اتحادیۀ بینالمللی کارگران (بینالملل اول) توسط مارکس، در سال ۱۹۶۴ ابداع شد.[2]
واضع اولیۀ آن جمعیت رواقیون (استائیکها) در قرن ۳ قبل از میلاد، پیشوای ایشان زنو و کریسیپوس بودند، آنها معتقد بودند که مردم جهان اعضای یک جامعۀ جهانی هستند و وظایفی نسبت به این جامعۀ جهانی دارند، قوانین این جامعۀ جهانی، قوانین طبیعی است و باید از آن اطاعت شود، این دولت جهانی بر فرد حاکم است، رواقیون مخالف ملیت و ناسیونالیسم بودند و میگفتند: «قانون باید با قانون جامعۀ بشری و قانون طبیعت مطابقت کند و با آن وفق داده شود، نه بالعکس.» مجموعۀ قانون بشری و قانون طبیعت را قانون جهانی مینامیدند. اصطلاح «تبعۀ جهانی» نیز توسط آنها وضع شده و با تابعیت کشور خاص یا جامعۀ خاص مخالف بودند، آنها همۀ مردم را برادر یکدیگر دانسته و در حقوق مساوی میشمردند.[3]
نویسندۀ کتاب «مکتبهای سیاسی، دکتر بهاء الدین پازارگاد» در ادامۀ این موضوع، مطالب زیادی ارائه داده است و تمام دورههای انترناسیونالیسم را با عنوان «خلاصۀ تاریچخۀ سیر فلسفۀ انترناسیونالیسم از زمان قدیم تا حال» در چندین صفحه بیان کردهاست.[4]
انواع انترناسیونالیسم
آگاهان مکاتب فکری و کسانیکه در این زمینه کتاب نگاشته و یا نظریهپردازی کردهاند، برای انترناسیونالیسم، سه نوع بیان کردهاند که عبارتاند از:
۱. انترناسیونالیسم لیبرال؛
۲. انترناسیونالیسم سلطهجو؛
۳. انترناسیونالیسم انقلابی.
نویسندۀ کتاب «مکتبها و اصطلاحات سیاسی» بعد از بیان توضیحاتی در مورد انترناسیونالسیم مینویسد: «انترناسیونالیسم سوسیالیست نیز سازمانی بینالمللی است که از گردهمآیی احزاب دمکرات کشورهای غربی و بعضی از کشورهای شرقی تشکیل یافته و هماکنون نیز وجود دارد.»[5]
با این حساب، معلوم میشود که انواع انترناسیونالیسم به سه قسم بالا منحصر نیستند؛ بلکه این انواع و اقسام آن طبق دیدگاه و نظریات نظریهپردازان و نویسندگان این بخش، متفاوت است.
یادآوری: گرچه این مفکوره بعد از ایجادشدن پدیدۀ نشنالیزم و ملیگرایی پدیدار گشت و مردم را بهسوی برابری، برادری، عدالت، دوری از تعصب و زندگی در کنار هم دعوت میداد (آن هم در کنار مشکلات فراوانی که در آن نهفته است)؛ اما اسلام ۱۴۰۰ سال با ارشادات، راهنماییها، احکام و فرامین خود همۀ مسلمانان را باهم برادر خوانده و به آنان دستور داده است تا به ریسمان خداوند چنگ بزنند و از هر نوع تفرقه، جدایی و دشمنی باهم پرهیز کنند و آنان را امت واحد خواند و حقوق هر یکی را نسبت به دیگری بیان داشت. کسانیکه [بهویژه مسلمانانی که از پدیدههای غربی متأثر هستند] با دیدن و خواندن این پدیدهها رنگ میبازند و زبان به تعریف و تمجید میگشایند و آن را برای بشریت نجاتبخش و سعادتآفرین تلقی میکنند، بهتر است قوانین، فرامین و دستورهای اسلام و ارشادات گهربار رسول الله صلیاللهعلیهوسلم به این امت را بررسی کنند و ببینند که اسلام برای اتحاد، اتفاق و همبستگی مسلمانان چه برنامههای داشته و به آنان چه توصیههای نابی کرده است.
ادامه دارد…
[1] . کاوه، ماهان، از ناسیونالیزم تا فاشیسم، ۱۳۹۹هـ. ش، ص ۱۲.