نویسنده: عبدالحمید گرگیج

آفات نسل پیشتاز

بخش دوازدهم

۱۰. سیاست‌­زدگی:
سیاست‌زدگی از یک نظر به معنای نگریستن به هر چیزی با نگاه سیاسی است. چون سیاست معطوف به قدرت است، انسان سیاست‌زده به اعمال و رفتار دیگران با سوءظن و بدبینی می‌نگرد. سیاست‌زدگان مانند شطرنج‌بازان ماهری هستند که هر حرکت طرف مقابل را در جهت حذف خود و پیشروی او می‌دانند. زیرا آنان مجبورند برای حفظ موقعیت خود دست به معامله بزنند که گاهی منجر به پرداخت هزینه‌های سنگینی مانند حذف اصول و انحراف از موازین اصلی می‌شود. سیاست‌زدگان اغلب دچار تشویش و اضطراب هستند و به بیماری بدگمانی و سوءظن گرفتارند.
از جهتی دیگر، سیاست‌زدگی به معنای فرو رفتن عمیق در فعالیت‌های سیاسی است. چون سیاست و فعالیت سیاسی امری روزمره است، انسان سیاست‌زده به دو آفت دیگر مبتلا می‌شود: یکی روزمرگی و دیگری عمل‌زدگی. اگر کسانی از نسل پیشتاز به چنین آفتی گرفتار آیند، از یک جهت به خواهران و برادران مسلمان خود در میدان کار و فعالیت مظنون و بدبین خواهند شد و دائماً به دنبال یافتن سرنخ‌هایی هستند که به قول خود، دست آن‌ها را رو کنند. هر گونه ارتباط صمیمانه بین عده‌ای از خواهران و برادران را علیه خود می‌پندارند و هرگونه رفت و آمد یکی یا عده‌ای از مسؤولان و کارگزاران (حتی اجباری و یا از روی مصلحت) با فرد یا نهادی از حکومت و یا سایر احزاب و گروه‌ها را اشتباه محض و مشکوک قلمداد می‌کنند.[1]
اگر زمانی اعضای گروه یا سازمانی به چنین آفتی گرفتار شوند، درگیری‌های درون سازمانی و تسویه‌حساب‌های خونین بین اعضا و در نهایت از هم پاشیدگی و انحلال آن سازمان از اولین پیامدهای این آفت خواهد بود. در تاریخ احزاب سیاسی و فعالیت گروه‌های اسلامی، متأسفانه نمونه‌های زیادی وجود دارد که به دلیل جو سیاسی حاکم، روح اعتماد، اطمینان و اخوت دینی از بین رفته است. بسیاری از افرادی که تربیت شده و دست‌پرورده رهبران و مربیان خود بودند، علیه آنان قد علم کرده و هوس ریاست و نشستن بر مسند رهبری را در سر پرورانده‌اند. این افراد از سربازان مخلص و فداکار به رقبای خطرناک و جفاکار تبدیل شده‌اند. همچنین بسیاری از رهبران و مرشدانی که بعد از سال‌ها تلاش و کوشش، به خاطر ابتلا به سیاست‌زدگی، هرگونه نقد و انتقاد سازنده پیروان خویش را مزوّرانه و غیرمنصفانه تلقی کرده و نصایح ایمانی را با عینک سیاست، تلاشی در جهت زیر سؤال رفتن و حذف خود دانسته‌اند.
از دیگر پیامدهای خطرناک سیاست‌زدگی، ترس و وحشت بی‌مورد از کسانی است که همانند تو نمی‌اندیشند، به ویژه اگر طرف مقابل، هیأت حاکمه یا احزاب دگراندیش باشند. انسان سیاست‌زده به انواع احتمالات، اقدامات و واکنش‌های احتمالی دیگران و مخالفان خود فکر می‌کند و با خود می‌گوید: «اگر من فلان کار را بکنم و یا فلان حرکتی از من سر بزند، آن‌ها نیز چنان و چنین خواهند کرد! و یا حتماً هم اکنون که من این کار را انجام می‌دهم، تحت‌نظر و کنترل هستم!» در حالی که احتمالاً تمام این‌ها توهماتی بیش نیست و حتی اگر هم چنین باشد، انسان مسلمان قبلاً فکر چنین چیزهایی را کرده است و قدرت پروردگار و تقدیر او را مافوق هر تهدید و تدبیری از جانب دشمنان می‌داند. او یقین دارد که اگر تمام ظالمان و حاکمان دنیا با تمام امکانات و تجهیزات گرد هم آیند و بسیج شوند و بخواهند به او آسیبی برسانند، مادام که پروردگار عالم در دایره حکمت خویش و مصالح بندگانش چنین چیزی را نخواهد، کمترین آسیب و ضرری به او نخواهد رسید. “قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَن تَشَاءُ وَتَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَن تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَن تَشَاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ”[2]
قصد ما این نیست که انسانِ مسلمان و افراد نسل پیشتاز نسبت به اخذ اسباب و طرح نقشه برای انجام امور، بی‌تفاوت باشند و بی‌گُدار به آب بزنند. کمترین اطلاع از کتاب و سنت و سیره عملی امام الهدى، محمد مصطفی صلی‌الله‌علیه‌وسلم چنین تصویری را مردود و چنین برداشتی را مطرود می‌نماید. نگاهی بسیار کوتاه و گذرا به رویداد هجرت، ما را متوجه دقیق‌ترین نقشه‌ها و تاکتیک‌ها و سری‌ترین و مخفی‌ترین عملیات به گاه ضرورت و نیاز می‌کند و نشان می‌دهد که استفاده درست و بهینه از امکانات و وسایل در دسترس و به کار انداختن فکر و ذهن برای حل مشکلات بسیار ضروری و در حد واجبات است. با این حال، هنگامی که دشمن به محل اختصاصی او و یار غارش نزدیک می‌شود و دیگر کاری از دستشان بر نمی‌آید، در این هنگامه بسیار حساس و نفس‌گیر، در کمال آرامش و اطمینان و با الهام و مدد از خدای رحمان، آن اسوه شجاعت و ایمان فرمود: “لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا”.[3]
مسلمان پیشتاز باید گه‌گاهی چنین وانمود کند و خود را در فضایی از اطمینان و آرامش قرار دهد که گویی هیچ دشمنی ندارد و حتی اگر دشمنی هم وجود داشته باشد، نمی‌تواند علیه او دست به هیچ اقدامی بزند. او باید سرش را پایین انداخته و چون مجاهدی جان‌برکف و پاک‌باز، تا می‌تواند به کار و تلاش و فعالیت مستمر مشغول باشد. “وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ” [4] “عَلَيْكُمْ أَنفُسَكُمْ لَا يَضُرُّكُم مَّن ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ”.[5] داشتن چنین روحیه‌­ای، برای خروج از فضای مسموم سیاست‌­زدگی ضروری و لازم است.
از دیگر پیامدهای منفی و کشنده‌ی سیاست‌زدگی، دچار شدن به «توهم توطئه» است. اگر کسی، گروهی یا کارگزاران کشوری به چنین چیزی گرفتار شوند، تمام کژی‌ها و کاستی‌ها، بی‌لیاقتی‌ها و سهل‌انگاری‌ها و در نهایت، عقب‌ماندگی و توسعه‌نیافتگی مملکت‌شان را به دخالت بیگانگان و ایجاد موانع از طرف دیگران نسبت می‌دهند. برای توجیه کمبودها و نواقص موجود در رفتارها و عملکردهایشان، دلیل‌تراشی می‌کنند و به دنبال متهمی هستند که آن‌ها را به او نسبت دهند، همه را غیر از خودشان مقصر می‌دانند. در حالی که انسان مؤمن، خودش را قبل از همه مقصر دانسته و سپس سراغ دیگران می‌رود.
از پیامبر بزرگوار ما نقل شده که: «اگر خاری به پای‌تان فرو رفت، احتمال دهید که گناهی را مرتکب شده‌اید». البته لازم به ذکر است که هدف این نیست که دشمنان قسم‌خورده و همیشگی خود را نادیده انگاشته یا تبرئه کنیم، دشمنانی که بارها و بارها قرآن کریم و احادیث حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌وسلم از وجود آن‌ها خبر داده و ما را نسبت به تهدیدها و خطرات‌شان آگاه نموده است. تاریخ اسلام از آغاز نبوت و رسالت پیامبر بزرگوار صلی‌الله‌علیه‌وسلم تاکنون از دشمنی‌ها، مکاید و دسایس شیطانی دشمنان این دین مالامال است:
ده‌ها توطئه برای قتل حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌وسلم، اذیت و آزار و کشتار یاران وفادار او، تبعید و هجرت، محاصره‌های نظامی، ادعای پیامبران دروغین و فتنه‌ی ارتداد، شهادت خلفای راشدین، فتنه‌ی مغول، جنگ‌های صلیبی، هجوم استعمار، تحریف در دین، تهمت‌هایی چون بنیادگرایی و تروریسم، توطئه‌های یهودیان صهیونیست، پخش مواد مخدر و اغواگری جوانان و زنان در کشورهای اسلامی، مبارزه‌ی مستقیم و غیر مستقیم با ظواهر و نشانه‌های اسلامی چون حجاب و سایر مناسک دینی و هزاران نمونه‌ی دیگر از این دست، همه و همه نشانه‌ی دشمنی واقعی و همیشگی یاران شیطان و دشمنان قسم‌خورده‌ی این دین مبین است و چنین دشمنی‌هایی تا قیام قیامت هم ادامه خواهند داشت؛ اما سخن این‌جاست که آیا ما خودمان هم در ایجاد چنین وضعیت‌هایی مقصر نبوده‌ایم؟ آیا واقعاً همه‌ی عقب‌ماندگی‌ها و ضعف‌ها فقط ناشی از مکر دشمنان و حیله‌ی آنان است؟ آن‌چه اصولی و منطقی است این است که برای پیدا کردن منشاء این نابسامانی‌ها، قبل از هر کس به سراغ خودمان برویم. مشکلات و گرفتاری‌های جوامع اسلامی، بیش از آن‌که سیاسی باشد، فرهنگی ـ اجتماعی است و بیش از آن‌که ناشی از عوامل بیرونی باشد، منشأ داخلی دارد؛ زیرا از سنت‌های خداوندی است که:إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ”.[6]
ادامه دارد…
[1] ـ البته نباید این حدیث نبوی را که فرموده است: «اتقوا مواضِعَ التُّهم». نادیده گرفت و با رفت و آمد به اماکن و افراد مشكوك، ديگران را به شك انداخت، نیز، این قبیل رفت و آمدها را اگر از روی فشار و یا اجبار ویات مصلحت است باید توضیح داد و شفاف نمود.
[2] ـ سوره آل عمران/ آیه:26.
[3] ـ سوره توبه/ آیه:40.
[4] ـ سوره توبه/ آیه:105.
[5] ـ سوره مائده/ آیه:105.
[6] ـ سوره رعد/ آیه:11.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version