نویسنده: عبدالحمید گرگیج

خشم و عصبانیت

بخش چهارم

برتری بُردباری و نکوهش خشم
البته مشخص است که خشم و خشمگینی در انسان، امری غریزی و طبیعی است و تنها از نظر آثار و نتایج حاصل از آن است که مورد سرزنش، نکوهش یا تعریف و تمجید قرار می‌گیرد، ازاین‌رو، کسی‌که خشمگین می‌شود و خشم خود را فرو می‌برد، مورد تعریف و تمجید قرار می‌گیرد، درحالی‌که کسی‌که خشمگین می‌شود و در نتیجۀ آن، اقدام به حرکتی ننگین و خجالت‌آور می‌کند، مسلماً به میزان عمل ننگینی که از او سر زده است، مورد سرزنش و نکوهش قرار می‌گیرد؛ بنابراین، هرگاه قانون­گذار شریعت به انسان دستور دهد که خشمگین نشود، مراد آن است که مرتکب آثار و نتیجۀ خشم و غضب نگردد و باید عقل و اندیشۀ جوینده و خواهندۀ خود را بر اساس میزان و معیار شرع بکار گیرد و پیوسته این فرمودۀ خداوند را به یاد بیاورد که می‌­فرماید: «وَسَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ، الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِى السَّرَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ»؛ ترجمه: «و بشتابید برای نیل به آمرزشی از پروردگار خود و (داخل شوید) به بهشتی که پهنایش به قدر آسمان­‌ها و زمین است که برای پرهیزگاران آماده شده است، آن کسانی‌که در فراخی و تنگی انفاق و بخشش می­‌کنند و خشم خود را فرو می‌برند و نسبت به مردم دارای گذشت می‌­باشند و خداوند نیکوکاران را دوست دارد.»[1]
هم‌چنین می‌­فرماید: «خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ»؛ ترجمه: «گذشت را پیشۀ خود ساز و به کار پسندیده فرمان ده و از افراد نادان رخ برتاب (و چشم‌­پوشی کن).»[2]
و می­‌فرماید: «وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيُّ حَمِيمٌ»؛ ترجمه: «ونیکی با بدی یکسان نیست، بدی را به آن­چه که بهتر است دفع کن، آنگاه (خواهی دید) کسی‌که میان تو و میان او دشمنی است به ناگاه دوستی یک‌دل می­‌گردد.»[3]
از ابن عباس رضی‌الله‌عنه روایت شده است که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم به أشبع عبدالقيس فرمود: «إِنَّ فيكَ خَصْلَتَيْنِ يُحِبُّهُما اللهُ: الحِلْمُ والأَناةُ»؛ ترجمه: «در وجود تو دو ویژگی هست که خداوند آن‌­ها را دوست دارد، یکی خشوع و فروتنی است و دیگری نداشتن عجله و شتاب‌زدگی.»[4]
از حضرت عایشه رضی‌الله‌عنها روایت شده که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرموده است: «إِنَّ اللهَ رَفيقُ يُحِبُّ الرّفْقَ وَيُعْطِي عَلَى الرِّفْقِ مَالَا يُعْطِي عَلَى العُنْفِ، أَوْ مَالاً يُعْطِي عَلَى مَاسِواه»؛ ترجمه: «همانا خداوند مهربان است و مهربانی را دوست دارد و به شخص مهربان و خوش‌رفتار چنان ثواب و نیکی می­‌بخشد که به شخص سخت‌گیر و بی‌رحم و یا به هیچ فرد دیگری نمی‌­بخشد.»[5]
از حضرت ابوهریره رضی‌الله‌عنه روایت شده است که مردی نزد رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وسلم عرض کرد که جملۀ کوتاه و آموزنده­‌ای به او سفارش کند، آن­‌حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمود: «لاَ تَغْضَبْ»(هیچ وقت خشمگین مشو) آن مرد چند بار خواستۀ خود را تکرار کرد، حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم همان جواب را فرمود.»[6]
از حضرت ابوهریره رضی‌الله‌عنه روایت شده که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرموده است: «لَيْسَ الشَّدِيدُ بِالصُّرْعَةِ، إِنَّمَا الشَّدِيدُ الَّذِي يَمْلِكُ نَفْسَهُ عِنْد الغَضَبِ»؛ ترجمه: «شخص با قدرت و زورمند آن نیست که دیگری را بر زمین افکند؛ بلکه با قدرت و زورمند کسی است که به هنگام خشم و عصبانیت بر نفس خود مسلط گردد و آن­را کنترل کند.»[7]
حمید بن عبدالرحمن از یکی از صحابۀ پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم نقل نموده که شخصی نزد رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وسلم عرض کرد جمله‌­ای کوتاه و پُر معنی به او سفارش کند، حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمود: «لا تَغْضَبْ» ترجمه: «هیچ وقت خشمگین و عصبانی مشو» آن مرد گفت: در این فرمودۀ پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم فکر کردم و دانستم که حتماً خشم و عصبانیت شدید، تمام بدی‌ها را دربر می‌­گیرد.»[8]
از سلیمان بن صُرَد رضی‌الله‌عنه نقل شده که گفته است: دو مرد در حضور پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم به فحش و ناسزاگویی به یکدیگر پرداختند، یکی از آن دو خشمگین شد و چهره­‌اش سرخ گردید و رگ‌های گردنش باد کرد، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم به او نگاه کرد و فرمود: «إِنّى لَأَعْلَمُ كَلِمَةً لَوْ قَالَهَا لَذَهَبَ عَنْهُ ذَا: أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ»؛ «من جمله­‌ای را یاد می‌­دهم اگر شخص خشمگین آن‌را بگوید به‌طور حتم خشمش برطرف می‌­شود، آن این است که بگوید: به خدا پناه می­‌برم از شیطان رانده شده.»[9]
آن یکی این فرمودۀ پیامبر را شنید نزد دیگری رفت و گفت: «آیا می‌­دانی پیامبر چند دقیقه قبل چه گفت؟» در جواب اظهار کرد: «خیر نمی­دانم!» آن مرد گفت: «پیامبر فرمود: “من جمله­‌ای را یاد می‌دهم اگر شخص خشمگین آن‌­را بگوید، به‌طور حتم خشمش برطرف می­‌شود. آن این است: به خدا پناه می­‌برم از شیطان رانده شده.”» مرد دیگر گفت: «آیا گمان می‌­بری که من دیوانه‌­ام؟!» چنانکه ملاحظه می‌­شود گفتۀ این مردی که سخـت خشمگین شده، نمایان‌گر نوعی سقوط اخلاقی و عقیدتی اوست که رهنمون­‌های رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وسلم را نمی‌­پذیرد و به همین خاطر است که بسیاری از علماء گفته‌­اند: «این مرد منافق بوده و یا او نسبت به آن فرمودۀ رسول خدا، نفاق و دورویی ورزیده است.»
در حدیث دیگری از ترمذی که آن­را حدیث حسن دانسته است آمده که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرموده: «أَلَا وَإِنَّ الغَضَبَ جمَرَةٌ فِي قَلْبِ ابن آدَمَ، أَمَّا رَأَيْتُمْ إِلَى حُمْرَةِ عَيْنيهِ وَإِنتِفَاجُ أَوْدَام فَمَنْ أَحَسَّ بِشَيْءٍ مِنْ ذَالِكَ فَلْيَلْتَصِقُ بالأرْضِ»؛ ترجمه: «هوشیار باشید که خشم، پارۀ آتشی است در قلب آدمی‌زاد قرار گرفته است؛ مگر نمی‌دانید که شخص خشمگین چگونه چشمانش سرخ می­‌شوند و رگ­‌های گردنش باد می‌­کنند؟ پس کسی‌که احساس چنین حالتی بکند، باید بر روی زمین بنشیند تا خشم و عصبانیتش برطرف گردد.»[10]
حسن بصری دربارۀ اثر و سرانجام خشم و عصبانیت شدید گفته است: «ای آدمی‌زاد! هر وقت سخت خشمگین و عصبانی شدی، بعید نیست که به سبب آثار و عواقب خشم و عصبانیت چنان پُر جست و خیزی که داخل جهنم شوی.»[11]
خيثمه گفته است: «شیطان می­‌گوید: چگونه آدمی‌زاد می‌­تواند بر من چیره شود، درحالی­که هر وقت خشنود باشد می­‌آیم تا در قلبش جای بگیرم و هرگاه خشمگین گردد، بیرون می­‌آیم و در سرِ او قرار می‌گیرم؟»[12]
عمر بن عبدالعزیز نامه‌­ای به یکی از کارگزاران خود فرستاد و در آن یادآور شد: «هنگامی‌که بر یکی از افراد خشمگین شدی، او را مورد اذیت و آزار قرار مده؛ بلکه او را موقتاً بازداشت کن تا وقتی‌که خشمت فروکش می­‌کند؛ سپس هنگامی که خشمت برطرف شد، او را آزاد کن و به مقدار و تناسبِ گناه و خطایی که مرتکب شده است، با زدن پانزده شلاق متوسط نه بیشتر او را تنبیه کن.»[13]
علی بن زید گفته است: «مردی از قریش، نسبت به عمر بن عبدالعزیز زبان‌درازی و بی­‌ادبی کرد، عمر بن عبدالعزيز مدتى سر فرو افکند و چیزی نگفت! سپس خطاب به او گفت: خواستی شیطان را به وسیلۀ قدرت و توان بر من تحریک و برانگیزی؛ پس آن­چه که امروز از جانب تو، به من رسید، بعداً از جانب من نیز به تو خواهد رسید.»[14]
گویند: مردی به عمر بن عبدالعزیز گفت: گواهی می‌­دهم که تو جزو افراد فاسق هستی، عمر بن عبدالعزیز در جواب گفت: شهادت تو پذیرفته نیست.»
محمود وراق در این رابطه گفته است:
سَأَلْزِمُ نَفْسِى الصَّفْحَ عَنْ كُلِّ مُدْنِبٍ            وَ إِنْ كَثرَتْ مِنْهُ عَلَى الجَرَائِمُ
وَ مَا النَّاسُ إِلا وَاحِدٌ مِنْ ثَلَاثَة                      شَرِيفٌ وَ مَشْرُوفٌ وَ مِثْل مُقَاوِمُ
فَأَمَّا الَّذِي فَوْقِى فَأعْرِفُ قَدْرَهُ                      وَأَتْبَعُ فِيهِ الحَقَّ وَ الحَقُّ لاَزِمُ
وَ أَمَّا الَّذِى دُونِي فَإِنْ قَالَ صُنْتُ عَنْ            إجَابَتِهِ عِرضِى وَ إِنْ لاَمَ لاَئِمُ
وَ أَمَّا الَّذِي مِثْلِى فَإِنْ زَلْ أَوْهَفَا                    تَفَضَّلْتُ إِنَّ الفَضْلَ بِالخَيْرِ حاكِمُ
ترجمه: «نفسِ خویش را ملزم به عفو و گذشت از هر فرد خطاکاری می­‌کنم، هر چند که جرم‌­های او بر من بسیار باشد. انسان یکی از این سه امر می‌­باشد: شریف و بزرگوار است، مشروف و پایین­تر است و یا نمونۀ مقاوم و مساوی. پس آنکه از من بالاتر است، قدر و منزلتش را می­‌شناسم و حق او را رعایت می‌­کنم و رعایت حق دیگران لازم است. و آنکه از من پایین­‌تر است، جواب خواستۀ او را محفوظ می‌­دارم هر چند که سرزنش کننده‌­ای سرزنشم کند. و آنکه مثل من است، اگر مرتکب خطا و لغزشی شود، در حق او بزرگی و گذشت می­‌کنم، چون فضل و جوان‌مردی، به نیکی حکم می‌­کند.»[15]
علاج عصبانیت
در احادیث زیادی آمده است که عصبانیت را می‌­توان به وسیلۀ گرفتن وضو و غسل نمودن، علاج کرد و از بین برد، هم‌چنین می­‌توان آن­را با تغییر دادن وضع و موقعیتی که شخص عصبانی شده در آن قرار گرفته است علاج نمود، به این شکل که اگر او ایستاده است بلافاصله بنشیند و یا روی زمین دراز بکشد و به خدا پناه ببرد از شر شیطان رانده شده، در پیش گرفتن این راه حل، برای علاج خشم شخص عصبانی و خشمگین، از نظر علمی و روان‌شناسی ثابت شده است، چنان‌که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرموده است: «إِنَّ الغَضَبَ مِنَ الشَّيْطَانِ وَ إِنَّ الشَّيْطَانَ خُلِقَ مِنَ النَّارِ، وَإِنَّمَا تُطْفَأُ النَّارُ بِالماءِ، فَإِذَا غَضِبَ أَحَدُكُمْ فَلْيَتَوضَّأ»؛ ترجمه: «بی­‌گمان خشم و عصبانیت از جانب شیطان است و شیطان از آتش آفریده شده است و آتش به وسیلۀ آب خاموش می‌­گردد؛ بنابراین وقتی که یکی از شما عصبانی و خشمگین شد باید (برای فرونشاندن آن) با آب وضو بگیرد.»[16]
هم‌چنین پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم می‌­فرماید: «إِذَا غَضِبَ أَحَدُكُمْ وَهُوَ قَائِمٌ فَلْيَجْلِسْ، فَإِنْ ذَهَبَ عَنْهُ الغَضَبُ وَإِلا فَلْيَضْطَجِعْ»؛ ترجمه: «هرگاه یکی از شما درحالی­که ایستاده است، عصبانی و خشمگین شد، باید بنشیند اگر خشمش برطرف شد چه بهتر، وگرنه باید دراز بکشد.»[17]
آری، از اینجاست که به خوبی در می­‌یابیم آنچه که دانشمندان و روان­شناسان امروزی دربارۀ علاج عصبانیت و برطرف نمودن آثار و عواقب مضر و زیان‌بار آن ارائه نموده‌­اند، در واقع همان چیزی است که پیامبر بزرگوار اسلام صلی‌الله‌علیه‌وسلم در بیشتر از چهارده قرن پیش آن­را بیان فرموده است. بنابراین، باید افرادِ فتنه‌­جو و فریب‌کار بیدار شوند و دربارۀ آموزه‌­ها و راه­‌حل‌­های دین خویش به مطالعه و بررسی بپردازند، تا هر آن­چه که برای ایشان کافی و سودمند است در آن بیانات و آموزه‌­ها بیابند.
نتیجه‌­گیری
هنگام خشم باید از خِرد و اندیشه یاری جست، عقل نیرومند با پیگیری می‌­تواند بر خشم چیره گردد و آن­را کنترل کند؛ زیرا عقل، چون خورشید است در شب‌­های تیره‌ی زندگی و چراغی روشن در تاریکی­‌ها؛ لذا در مبارزه با خشم باید خرد را تقویت کنیم و آن­را نیرو بخشیم. آدمی می­‌تواند از دریچۀ عقل و اندیشه، فرجام و آثار خشم را ببیند و با تامل و تفکر در عاقبت آن، از بکار بردن خشم، چشم بپوشد؛ زیرا بررسی و وارسی فرجام و سرانجام کارها، انسان را از بسیاری خطرها می‌­رهاند.
ادامه دارد…
[1]. سورۀ آل عمران، آیه: ۱۳۳-۱۳۴.
[2]. سورۀ اعراف، آیه: ۱۹۹.
[3]. سورۀ فصلت، آیه: ۳۴.
[4]. به روایت مسلم.
[5]. به روایت مسلم.
[6]. به روایت بخاری و ترمذی و احمد.
[7]. متفق علیه نزد بخاری و مسلم.
[8]. الترغيب والترهيب، ج ۳، ص ٤٤٥.
[9]. به روایت بخاری و مسلم.
[10]. به روایت ترمذی این حدیث طولانی است، برای اطلاع بر تمام آن به الترغيب والترهيب منذرى، ج ۳، ص ٤٤٨، مراجعه شود.
[11]. غزالی، محمد، احیاء علوم الدین، ج۳، ص۱۳۲.
[12]. همان.
[13]. غزالی، محمد، احیاء علوم الدین، ج ۳، ص۱۴۴.
[14]. همان.
[15]. مختصر تاریخ دمشق، ج۴،ص۶۹، باب اشتقاق اسم تاریخ… .
[16]. به روایت ابو داود.
[17]. به روایت ابو داود و ابن حبان در صحیح خود.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version