یکی دیگر از آفات نسل پیشتاز، عملزدگی است. عملزدگی، درست در جهت عکس علمزدگی است. در علمزدگی، عملی در کار نبود؛ فقط مطالعه و تحقیق، ترجمه و تألیف وجود داشت و پرهیز از عمل و ترک تکلیف مشهود بود. اما در عملزدگی، فقط کار و تلاش و دویدن مهم است و بس! کسی که مبتلا به عملزدگی است، در هر جلسه و محفلی حضور دارد، به هر کسی سر میزند، هر کاری از او خواسته شود، انجام میدهد و در اجرای واجبات و انجام تکالیف، سر از پا نمیشناسد. او برای عمل به اوامر و خواستهها، همانند سربازی است که گوش به فرمان دارد و دهانش مُهر است! او حتی از تازهترین و رایجترین و مهمترین افکار و اندیشهها نیز بیخبر است و از سادهترین و قدیمیترین موضوعات فکری، سیاسی و اجتماعی هم چیزی نمیداند! او بدون سند و مدرک حرف میزند و به دلیل اینکه سخن از فلان دانشمند مسلمان است، قبول میکند و رد کردن یا قبول نکردنش نیز از سر تعصب و جهل پیرامون مسأله است. آفت عملزدگی، چنان انسان را مشغول و سرگرم میکند که گذر زمان و ازدیاد سن را احساس نمیکند و ناگهان متوجه میشود که دوران سالخوردگی و کهولت سر رسیده است و توان و طاقتی برایش باقی نمانده و پس از مرگش نیز اثری از خود به جای نگذاشته است. جامعه یا جماعتی که از چنین افرادی تشکیل شده باشد، بلاشک به تعصب و افراط و تفریط گرفتار خواهد شد و در برابر استدلال علمی و قوت فکری مخالفان خود، دست به خشونت میزند زیرا قدرت رقابت و مسابقه با آنها را ندارد. حسن بصری رحمه الله در این مورد فرموده است: «عامل» بدون «علم» چون سالک بدون راه و چراغ میباشد و قبل از آنکه کسی را اصلاح کند، او را به فساد میکشاند. در طلب علم کوشا باشید که ضرری برای عبادت ندارد و عبادت کنید که چیزی از علم نمیکاهد و جز این نیست که گروهی بدون کسب علم به عبادت پرداختند تا اینکه با شمشیرها علیه امت محمد صلی الله علیه وسلم بیرون آمدند که اگر علم کافی داشتند، هرگز آنان را به چنین عملی راهنمایی نمیکرد.»
در چنین جماعتی، از ابتکار، خلاقیت و نوآوری خبری نیست. یک نفر که معمولاً رهبری آن را به دست دارد، یکهتاز میدان شده و نقش مراد و پیر را بازی میکند، نه رهبر و مدیر! راه شورا و مشارکت فکری مطرح نیست؛ آنچه مهم است، یکی دو نفر تصمیم میگیرند و سخن میگویند و دیگران نیز هورا میکشند! افراد عملزده، چون حال و حوصلهی تحقیق را ندارند، صبر، مقاومت و انعطاف کمتری هم دارند. یعنی برخلاف این گفته عمل میکنند که:
رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود
بلکه در فکر برداشت محصول قبل از موعد مقرر و چیدن میوه قبل از رسیدن آن هستند. فضای حاکم بر جوامع عملگرا، بسیار بسته است؛ زیرا انتقادی مطرح نیست تا این فضا باز شود. انتقاد باید مبتنی بر تئوری و نظریه و مستند به شواهد تجربی طبقهبندی شده باشد.
جامعهی عملگرا، جامعهای تودهای است که در آن اثری از تضارب اندیشهها و تبادل آراء مشاهده نمیشود و از تنوع و تغییر و تحوّل خبری نیست. این جامعه یا راکد و بیتحرک است یا طوفانی و انقلابی. ریا و تزویر از مظاهر جوامع عملگراست، زیرا توجه همه به عمل است و اگر کسی اندکی کوتاهی کند، جلب توجه میکند؛ حتی اگر این عمل از روی اعتقاد قلبی هم نباشد، همه سعی در انجام آن دارند.
جامعهی عملگرا، اقیانوسی به عمق ۵ سانتیمتر است؛ در حالی که مساجد و اماکن مذهبی پر و مملو از جمعیت است و جلسات ختم قرآن و حدیث با جدیت و حساسیت فوقالعادهای برگزار میشوند. اما به علت فقر تئوری و عدم آگاهی از تحولات روز در سطح جهان و منطقه، و نیز فقدان نظریهپردازان و معماران اندیشه در سطوح مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، هنوز هم یک دیکتاتور یا یک خاندان وابسته اشرافی سرنوشت مردم را در چنگ خود دارد و متفکران و اندیشمندان اختیاری از خود ندارند؛ زیرا در میان قوم خود بسی غریب و مخاطب و مشتریای برای سخنان و اندیشههای خود نمیبینند.
لازم به یادآوری است که عملگرایی، آفت است هنگامی که مبتنی بر اندیشه و متکی به عقیده نباشد. اگر این معیار رعایت گردد، خواسته و مطلوب دین است و ایمان و عقیده و علم و آگاهی که منجر به عمل صالح نگردد، ابتر است.