یکی دیگر از فیلسوفان و حکیمانی که در زمینۀ رشد و گسترش علم فلسفه بسیار نقش داشت و رهبری این علم را در میان مسلمانان بهعهده داشت، شیخ «ابونصر محمدابن محمد بن طرخان فارابی» بود. وی در طی سالهای ۲۶۰-۳۳۹ه.ق. زمانی که نفوذ ترکها بر دولت عباسی زیاد بود، میزیست.
فارابی در شهر فاراب که امروزه در کشور تاجیکستان موقعیت دارد متولد شد، پدر وی در ارتش بود و به رتبۀ فرماندهی نیز رسید. همۀ علمای شرق و غرب اتفاق نظر دارند که فارابی اندیشمندی ماهر بود و در زمینۀ فلسفه بهعنوان «معلم دوم» شناخته میشد. اندیشۀ وی بهگونهای بود که کلیساها در زمان قرون وسطی ورود فلسفۀ او را به کلیسا ممنوع کرده بودند و آن را سد محکمی در مقابل خرافات خود میدانستند و اساتیدی را که از فلسفۀ وی بهره میبردند را از مراکز علمی خود طرد و اخراج کرده بودند.
وی علم منطق را راهی برای رسیدن به فکر و استدلال صحیح میدانست و نقش آن را در درک صحیح و درست سایر علوم مانند علم نحو میدانست. وی در علوم فلسفه از کتب یونان نیز استفاده کرده بود و تألیفات وی به بیش از ۶۹ عدد رسید که اکثریت آنها در خلال جنگهای صلیبی به اروپا منتقل شده بود.[1]
معارف وی در زمینههای مختلفی بود و توانسته بود همۀ علوم نظری و عملی را شامل شود، وی تبدیل به یک موسوعۀ سیار شده بود که حتی در مورد علم معادن نیز نظر میداد و علم نجوم و ستارهپرستی را رد کرده و آن را متفاوت از علم «فلکیات» و شناخت اجرام سماوی دانست.
وی در کنار بخش علمی خود، در زمینۀ اخلاقیات و سجایای اخلاقی نیز بسیار زبانزد بود. وی عالمی زاهد و گوشهگیر از دنیا بود و اموال زیادی را صدقه کرده و دیگران را نیز در کتب خود به این کار تشویق میکرد. وی شبها را در مطالعه و بررسی کتب میگذراند و هیچگاه ازدواج نکرد.
غربیها وقتی به کتب وی دسترسی پیدا کردند، آنها را به زبانهای خودشان ترجمه کردند و آنها را به خودشان نسبت دادند، اما بعدا حقیقت واضح شد و محصلین و دانشپژوهان توانستند به نسخههای خطی آنها پی ببرند و واضع و مؤلف ابتدایی آن علوم را بشناسند.
وی از دیدگاه بعضی از اندیشمندان اسلامی، مؤسس حقیقی و واقعی علوم فلسفی اسلامی بود و بنیانگذار این بخش از علوم بهحساب میآید. یکی از تألیفات مشهور وی کتاب «آرای اهل مدینۀ فاضله» است که در آن نظام نمونۀ اجتماعی انسان را شرح داده و تلاش کرده است تا جوانب مختلف و متفاوت اسلام را بررسی کند و در آینۀ فلسفۀ خود، زوایای متفاوت ثقافت عربی و اسلامی را بررسی کند.[2]
ابن طفیل اندلسی
یکی دیگر از بزرگان علم فلسفه در میان مسلمانان، «ابن طفیل اندلسی» بود. وی «ابوبکر بن عبدالمالک بن طفیل اندلسی» متولد سال ۵۰۰ه.ق. در نزدیکی ایالت گرانادای اسپانیا بود. وی در سال ۵۸۱ه.ق. در شهر مراکش مغرب وفات کرد و پادشاه مغرب بخاطر جایگاه والای علمی وی جنازۀ او را تشییع کرد.
وی اغلب زندگی خود را به تدریس و کار طبابت گذراند و در حکومت نیز بهعنوان وزیر فعالیت کرد. تجارب علمی را بسیار دوست داشت و نظریات منحرف در مورد فلکیات را رد کرده بود. ابن طفیل در میان شاگردان خود بهخاطر تصنیفات و روش اصیل علمی خود بسیار مشهور شده بود.
کار فرهنگی و ثقافت ابن طفیل بسیار بالا و گسترده بود و به همین علت، حاکمان وقت وی را به خود نزدیک کرده بودند و محبت و تقدیر حاکمان را از آن خود کرده بود. خلیفه «ابویعقوب یوسف» که از خلفای موحدین بود، وی را بهخود نزدیک کرده بود و او را بهعنوان طبیب و وزیر خود تعیین کرد.[3]
متأسفانه اکثر تألیفات ابن طفیل به سبب جنگها و نزاعهایی که بین مسلمانان و مسیحیان در اندلس در گرفته بود از بین رفته است، اما تاکنون نیز بعضی از تألیفات نادر وی در کتابخانههای مشهور جهان غرب یافته میشود، مخصوصا در کتابخانههای پاریس، لندن و اسپانیا. از مهمترین تألیفات وی که اکنون وجود دارند به موارد ذیل میتوان اشاره کرد:
۱. قصة ابن یقظان؛ که به زبانهای مختلف جهان ترجمه شده است.
۲. اسرار حکمت شرقی؛
۳. شرح آثار علوی که تألیف ارسطو بوده است؛
۴. کتابی در طب.
شیوۀ علمی ابن طفیل جامع بین علوم ریاضی و طبیعی بود و وی بین اندیشۀ ریاضی و تجربۀ علمی جمع کرده بود، همچنین نظریات وی توانسته بود تأثر والایی بر علم فلسفه، بهویژه فلسفۀ اروپاییها پس از نهضت علمی اروپا بگذارد. وی کارها و تجربههای عملی را بسیار دوست داشت و به همین علت بهعنوان «مدرسۀ» فلسفه و حکمت مشهور شده بود.[4]
ادامه دارد…
[1]. روائع الحضارة العربیة والإسلامیة فی العلوم، ص: ۵۴-۵۵.
[2]. الهاشمی، رحیم کاظم محمد، شنقارو، عواطف محمد العربی، الحضارة العربیة الإسلامیة دراسة فی تاریخ النظم، ص: ۱۸۸، الدارالمصریة اللبنانیة، قاهره، مصر.
[3]. روائع الحضارة العربیة والإسلامیة فی العلوم، ص: ۵۸.