نویسنده: شعیب‌احمد غزنوی

بدعت ومعنی دقیق آن

بخش هشتم و پایانی

جوانان! میانه‌­رو باشید:
عده‌­ای به‌خاطر علاقه‌­ی بیش از حدشان به رعایت سنت و اجتناب از بدعت دچار غلو و افراط می‌شوند. به طوری­که ساده­‌ترین کارها را بدعت می‌­دانند، یا به علت تبعیت از هوای نفس است و یا گرایش و تعهد به گروه خاصی است که هر امر تازه­‌ای اتفاق می­‌افتد و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم و صحابه رضی‌الله‌عنها آن­را انجام نداده‌­اند را بدعت می‌­نامند، در حالی­که جامعیت اسلام برای تمام زمان­‌ها و مکان‌­ها و برای تمام حوادث کوچک و بزرگی که تا پایان جهان اتفاق می‌­افتد را فراموش کرده یا تظاهر به فراموشی می‌­نمایند؛ لذا بسیاری از آن­چه که در دوران صحابه رضی‌الله‌عنها و بعد از آنان پیش آمده است را نمی‌­پذیرند به دلیل این­که در زمان پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم انجام نگرفته است، مانند جمع‌­آوری قرآن، آذان اول روز جمعه و زیاد کردن میقات ذات عِرق به وسیله‌­ی عمر رضی‌الله‌عنه را برای حاجیانی که از سمت عراق به مکه می‌­روند. گروهی دیگر هم به انگیزه‌­ی پیروی از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وسلم و محبت و دوستی او و آراسته شدن به اخلاقِ والای آن حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم در پیروی از مسلک عرفان به اندازه‌­ای غلو می‌­کنند که منجر به انحراف از آن اصولی شده‌­اند که پیشوایان تصوف بدان پایبند بوده­‌اند، در واقع این­ها راه دیگری را که دور از راه آنان است طی می‌­نمایند، آن راهی که بهترین شیوه­‌ی تبعیت از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم در گفتار، رفتار، منش و اخلاق آن­حضرت بود؛ در حالی­که فراموش کرده­‌اند که تصوف راستین، تربیت معنوی و اخلاقی است، می‌گویند: فقهاء ظاهر امور را می‌­دانند و ما باطن امور را و هرگاه از یکی از آنان که ظاهراً عملی اسلامی را ترک کرده است بپرسید چرا چنین می­‌کنی؟ در پاسخ گوید که در باطن آن­را انجام می‌­دهد؛ از این­رو شما آن­را نمی‌­بینید چون غیر از ظاهر چیزی را نمی­‌بینید! و یا گوید که او بر حقیقت امر است و شما بر شریعت؟! از این­رو از عالمان و مجتهدان دوری می­‌نمایند و سخنانی می‌گویند و کارهایی انجام می‌­دهند که مورد پذیرش شریعت نمی­‌باشد.
این­ها درک نکرده­‌اند که اسلام همان ظاهر و باطن یا همان شریعت و حقیقت است و پیوستگی این دو آنگونه است که از هم قابل تفکیک نیستند؛ زیرا جدایی این دو، تباهی عمل و نقصان ایمان را در پی خواهد داشت؛ مثلاً: برای [روشن شدن موضوع] حرکات نماز، نمونه­‌ای از ظاهر شریعت است و اخلاص و ظهور آثار مثبت آن در رفتار و زندگی مسلمان، همان باطن و حقیقت آن است و خودداری روزه­‌دار از خوردن و نوشیدن، ظاهر شریعت است و آگاه شدن از اسرار و حکمت وجوب روزه همان باطن و حقیقت آن می­‌باشد.
به همین­‌سان در سایر عبادات، مَثَل ظاهر و باطن و شریعت و حقیقت؛ همانند پرتقال است که پوستش، همان ظاهر و نمای آن است و هرگاه پوست کنده شود و مغز به حال خود رها گردد، هر دو فاسد می‌شوند؛ زیرا هر دو به هم نیازمنداند. از این­رو در تمام اعمال اسلامی، جدایی ظاهر از باطن نه جایز و نه امکان پذیر می‌­باشد. از این­ جهت صوفی حقیقی هم به ظاهر و هم به باطن شرع عمل می‌­نماید و فقیه و مجتهد؛ نیز ظاهر و باطن را می‌­شناسد و صوفی راستین و حقیقی همان سلفی راستین و حقیقی است و برعکس.
امام نووی در کتاب «المقاصد» ضوابطی را برای صوفی حقیقی وضع کرده است و در مورد صوفی راستین گوید: عقیده‌­ی درست از آنِ کسی است که شرع را می‌­داند و بدان عمل می­‌کند و ادب را مراعات نموده و با صالحان مجالست و هم­نشینی می­‌نماید.
 ای جوانان اسلام! دشمن در انتظار این است که حوادث روزگار، شما را در برگیرد و در کمین امثال این نوع دیدگاه‌­ها و موضع‌گیری‌­های افراطی است، تا امت اسلام را دچار تفرقه نماید، تا نتوانند در برابر توطئه‌­ها و نقشه‌­های دشمنان اسلام و مسلمین و سرزمین‌­های‌شان ایستادگی نمایند؛ پس مسائل فرعی را وسیله‌­ای برای تفرقه و جدایی قرار ندهید. خداوند می‌فرماید: وَ لَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَينَاتُ وَ أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ. «همانند کسانی نباشید که بعداز این که دلائل و نشانه‌­ها را دیدند از هم پراکنده شدند و باهم اختلاف نمودند».[1]
اسلاف و نیاکان شما در مسائل فرعی، در چارچوب معقولات (اصول و قواعد عقلی) و منقولات (آیات و احادیث) اختلاف نظر داشتند؛ اما هرگز این اختلاف نظرها موجب جدایی و دوری­شان از هم نمی‌شد. اسلاف و نیاکان شما جوانان را به دو گروه یا بیشتر قرار ندادند تا با هم به جدال پردازند و همدیگر را به بدعت و گمراهی متهم نمایند و کینه‌­ی هم را به دل گیرند؛ بلکه برعکس به رأی و اجتهاد یکدیگر احترام می­‌نهادند و به بهانه‌­ی دفاع از اسلام و حمایت از سنت، توجیهات جواز کینه و دشمنی را نمی­‌پذیرفتند و تظاهر نمی‌­کردند که نمی‌­دانند که اسلام کینه را حرام کرده است هرچند که به خاطر اسلام و پیروزی آن باشد.
پس صف­‌های‌تان را متحد کنید و افراط و تندروی را رها کنید؛ همانا شما امت میانه هستید، امتی که باید از افراط و تفریط به دور باشد؛ زیرا خداوند فرمود: «وَ كذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ»؛ «و این چنین شما را امت حد وسط (میانه) قرار دادیم تا بر مردم گواه و شاهد باشید.»[2]
و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمود: «خيرُ الأُمور أوْسَطُها»؛ «بهترين كارها، اعتدال و میانه‌­روی است.» پس مسایل فقهی را به مجتهدان آگاه و خبره واگذارید و خود به مطالعه‌­ی کتاب‌­های سیره‌­ی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وسلم و اخلاق، تربیت، ادعیه و آن­چه مرتبط با دفاع از اسلام می‌­باشد، بپردازید.
 شما اگر طبیب باشید آیا به شخصی که پزشکی را نزد متخصصی و دانشگاهی فرا نگرفته و مهارت لازم را کسب نکرده است و صرفاً چون در روزنامه و مجله مطالبی درباره‌­ی پزشکی و کمک­‌های اولیه خوانده است و می‌­داند، اجازه‌­ی طبابت می­‌دهید؟!
امروز بیداری اسلامی، دشمنان اسلام را متوجه جوانان کرده است، آن­ها در انتظار جدال و نزاع شما هستند تا با ملی‌­گرایی و فرقه­‌گرایی، امّت اسلام را از هم دور کنند.
ای جوانان اسلام! برای پاک‌­سازی محیط مسلمانان از این­گونه امور زشت و پلید و از این ضعفی که دچار آن شده است تلاش کنید، تا قدرت متحد و یک­پارچه‌­ی مسلمین در برابر اهل کفر و گمراهی اعاده گردد، خداوند شما را در این راه موفق گرداند.

[1] ـ سوره آل عمران،  آیه: ۱۰۵. 

[2] ـ سوره بقره،  آیه: ۱۴۳.  

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version