کم کردن عباداتی که از طرف شرع حد و حدود آن مشخص شده، حرام بوده و بدعت است؛ زیرا موجب فساد و تباه شدن آن عبادات میگردد. مانند: کم کردن تعداد رکعات نماز، ایام روزه، تعداد دورهای طواف، تعداد رجم شیطان، به بازی گرفتن مقادیر زکات و حد نصابهای آن، یا کم کردن رکنی از ارکان عبادات و امثال آن.
اما زیاد کردن عبادت به دو قسم تقسیم میشود: متصل و منفصل. به عبارت دیگر، این افزایش یا زیاد کردن اجزاء عبادت است یا زیاد انجام دادن آن.
زیاد کردن متصل یا زیاد کردن اجزاء عبادت:
افزودن بر اجزاء عبادت، بدعت است. مانند: زیاد کردن رکوع و سجود یا یک رکعت کامل به طور عمد، یا افزودن الفاظی در صیغهی اذان که مخل نظم و لحن و سبک آن باشد، مانند زیاد کردن «سیدنا» قبل از نام پیامبر (صلیاللهعلیهوسلم) در اذان، چون مخل لحن و سبک آن است. اما اگر افزودن «سیدنا» موجب خللی نگردد و یا به قصد کامل کردن عبادت و رفع نقص از آن نباشد و بلکه صرفاً به خاطر ادب و احترام باشد، مانند زیاد کردن آن در دعای ابراهیمی[1] ، مانعی ندارد و بدعت شمرده نمیشود.
زیاد کردن منفصل یا زیاد انجام دادن عبادت:
این نوع افزایش دو دسته است: یا از انجام آن نهی شده یا نشده است. اگر از آن نهی شده، انجام آن بدعت است، مانند نماز مستحبی بعد از نماز صبح و عصر؛ زیرا گویی که نمازی را وضع نمودهایم و بدون دلیل شرعی آن را واجب کردهایم.
و اگر از آن نهی نشده؛ چنانچه مسلمانی آن را انجام دهد به گمان این که این عبادت ناقص است و میخواهد آن را کامل نماید، در این صورت بدعت بوده و حرام است. اما اگر به قصد این انجام دهد که عبادتی مستقل بوده و به طور عام شرع آن را جایز دانسته است، در این صورت انجامش بعد از عبادت یا قبل از آن مانعی ندارد به شرط این که آن را به پیامبر (صلیاللهعلیهوسلم) نسبت ندهد که ایشان چنین کرده است. مانند این که کسی از مقدار زکات مقرر مبلغ بیشتری را به نفع فقراء پرداخت کند یا بعد از نماز واجب دو رکعت نماز به نیت استحباب (نافله) بخواند به شرط آن که در زمان آن کراهتی نباشد (مثلاً بعد از نماز صبح یا عصر نباشد) یا بعد از دعای «اللهم أنتَ السلامُ و مِنكَ السلامُ تبارَكْتَ و تعالیتَ يا ذا الجلال و الإكرام» صلوات بر پیامبر (صلیاللهعلیهوسلم) را بیفزاید. و یا زیاد کردن ادعیه و اذکاری بیشتر از آنچه که روایت شده است. و نیز مانند به جا آوردن طواف مستحبی بعد از طواف واجب در حج. و مانند آنچه که قبل و بعد از اذان برای متوجه کردن نمازگزاران به نزدیک شدن وقت نماز گفته میشود (مانند: عَجِّلوا بِالصَّلواة).
اقوال و آراء علماء دربارهی بدعت:
مؤید آنچه که در تعریف بدعتی که موجب گمراهی است گفتیم، سخنان علمای متقدم است. آن عالمانی که علیرغم اختلاف سلیقه و مشرب اسلامیشان مورد اعتماد امت اسلامیاند. اینک توجه کنید به فرازهایی از آراء و نظرات ایشان.
۱. امام محمد غزالی (رحمهالله):
امام غزالی در کتاب «إحياء علوم الدین» بعد از بحث در مورد خوردن غذا بر طَبَق چوبین میگوید: بدان اگرچه گفتیم که خوردن غذا در کنار سفره أولَى (بهتر) است، اما نمیگوییم که از خوردن غذا بر طبق نهی شده است؛ چه نهی تحریمی (حرام) و چه نهی کراهتی (مکروه)، چراکه نهی از آن ثابت نشده است. و این که گویند: این کار بعد از رسول خدا (صلیاللهعلیهوسلم) ابداع شده است؛ میگوییم: از هر بدعتی نهی نشده بلکه از بدعتی نهی شده است که با سنت ثابت شدهای متضاد باشد؛ و یا حکمی از احکام شریعت را رد نماید در حالی که علت آن حکم هنوز باقی است. بلکه گاهی ابداع در شرع واجب میشود؛ آنگاه که علت حکم تغییر کند؛[2] در حالی که در طبقِ غذا، جز برداشتن غذا و سهولت آن چیزی نیست.[3]
۲. امام ابن تیمیه (رحمهالله):
در کتاب «منهاج السنة النبويّة» بعد از این که از اجتماع صحابه (رضیاللهعنهم) در نماز تراویح به صورت جماعتی واحد به امامت اُبی بن كَعْب سخن میگوید: آمده است که حضرت عمر (رضیاللهعنه) گفت: «این چه بدعت خوبی است». ابن تیمیه گوید: چون این اجتماع عمومی (در نماز تراویح) پیش از آن معمول نبود، از اینرو حضرت عمر آن را بدعت نامید؛ زیرا در لغت به آن چه که ابتداءً (بدون سابقه) انجام میگیرد بدعت گویند: و البته این نوع بدعت، همان بدعت شرعی نیست؛ مانند: دوست داشتن چیزی که خداوند دوست ندارد؛ و واجب کردن آن چه که خدا واجب نکرده؛ و حرام کردن آن چه که خدا حرام نکرده است. بنابراین در بدعت شرعی، لازم است که با انجام فعل، عقیدهای ملازم آن باشد که مخالف با شرع است؛ در غیر این صورت چنان چه کسی فعل حرامی را انجام دهد و معتقد باشد که حرام است، نمیگویند که وی مرتکب بدعت شده است.[4]
۳. ابن حَجَرٍ عَسْقَلانی (رحمهالله):
در کتاب «فتح الباری شرح صحیح بخاری»، وقتی که فرمایش حضرت عمر (رضیاللهعنه) (که دربارهی به جماعت خواندن نماز تراویح گفت) «چه خوب بدعتی است» را توضیح میدهد، چنین آمده است: بدعت در اصل عبارت است از انجام کاری بدون این که مشابهی در گذشته داشته باشد. اما در شرع به آنچه که در مخالفت با سنت واقع شود، بدعت گفته میشود؛ که امری است مذموم. و حق این است که هر بدعتی و امر نوظهوری اگر جزو آنچه که در شرع پسندیده و مقبول است قرار گیرد، بدعتِ حسنه محسوب میشود؛ و اگر جزو آنچه که در شرع ناپسند و مردود است قرار گیرد، بدعت سیئه و قبیح میباشد؛ و در غیر این صورت از نوع مباح به شمار خواهد آمد (انجام و عدم انجامش یکسان است). و گاهی بدعت نیز به احکام پنجگانه تقسیم میشود (حلال، حرام، مکروه، مندوب و مباح).[5]
ادامه دارد…
[1] ـ دعای ابراهیمی عبارت است از: «اللّهمَّ صَلِّ على محمد و على آلِ محمدٍ كما صلَّيْتَ على إبراهيمَ و على آلِ إبراهيم إنك حميد مجيد. اللهم بارك على محمدٍ وعلى آلِ محمد كما بارَكْتَ على إبراهيم و على آلِ إبراهيم إنك حميد مجيد».
[2] ـ در سالی که قحطی و گرانی بود حضرت عمر? حد سرقت را جاری نکرد تا اوضاع به حال عادی برگشت. و یا چونکه اسب در زمان ایشان جزو مال التجاره بود برای آنها زکات تعیین کرد.