در واقع، بدعت عبارت است از نوآوری در عقیده یا عملی در حوزه دین بدون استناد به منابع پذیرفته شده در استنباط احکام، همچون قرآن و سنت که از آن به تشریع در دین نیز تعبیر میشود. هیچیک از علمای دین در حرمت شدید بدعت تردید نکرده و حتی برخی اصل حرمت آن را از ضروریات دین دانستهاند. با اینهمه، چون ماهیت بدعت و احکام و ضوابط آن بهدرستی روشن نشده است، در طول تاریخ اسلام، بهعنوان مبارزه با آن، گاه راه افراط و گاه راه تفریط پیموده شده و مسلمانان بیگناه زیادی تکفیر و تفسیق شده و بسیاری نیز کشته شدهاند. بدین ترتیب، حرمت بدعت که وضع آن در دین برای حفظ کیان دین از انحرافات بود، به راهی برای نفوذ و توطئه دشمنان اسلام مبدل گشت.
مقدمه:
بنابر آموزههای اسلامی، یکی از مراتب توحید، توحید در تقنین و تشریع است؛ یعنی وضع قانون مختص خداوند است و کسی بیاذن او حق قانونگذاری برای فرد یا جامعه را ندارد. همچنین، کسی اجازه ندارد در قوانین الهی دخل و تصرف نماید. تصرف در قانون الهی، بدعت است و هیچیک از علمای دین در حرمت شدید بدعت و نسبتدادن چیزهایی که از دین نیست به دین، تردید نکردهاند.
اساساً، بدعتگذاری در دین، شرک در ربوبیت تشریعی خداوند و گناهی بسیار سنگین و تهدیدکننده کیان و اصالت دین الهی است. با توجه به خطری که برای دین و شریعت دارد، در کتب اسلامی، ابوابی بدان اختصاص یافته است. همچنین، فقهای ما در کتابهای فقهی خود درباره بدعت بحث کردهاند. دلیل عمده حرمت نیز روایات مستفیض و بلکه متواتری است که از پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوسلم) نقل شده است. از جمله این روایات، میتوان به این روایت اشاره کرد که پیامبر (صلیاللهعلیهوسلم) فرمود: «…وَإِيَّاكُمْ وَمُحْدَثَاتِ الْأُمُورِ، فَإِنَّ كُلَّ مُحْدَثَةٍ بِدْعَةٌ، وَإِنَّ كُلَّ بِدْعَةٍ ضَلَالَةٌ»؛ «از کارهای نوپیدا دوری کنید، ایجاد هر امری که در دین سابقه نداشته باشد بدعت است و هر بدعتی گمراهی است و هر گمراهی در آتش است.»[1]
با اینکه تمامی علمای اسلام اصل بدعت را حرام میدانند، اما در مفهوم و حدود و ثغور آن اختلاف دارند. از اینرو، در طول تاریخ اسلام و بهعنوان مبارزه با بدعت، گاه راه افراط و گاه راه تفریط پیموده شده و مسلمانان بیگناه زیادی تکفیر و تفسیق و گاه کشته شدهاند. بدین ترتیب، حرمت بدعت که وضع آن برای حفظ کیان دین از انحرافات بوده، به راهی برای نفوذ و توطئه دشمنان اسلام مبدل گشت و در نتیجه، با حربه احیای دین و مبارزه با بدعت، بدعتهای بیشماری در دین ایجاد شد.
با این مقدمه، میتوان نتیجه گرفت که برای پیرایش دین خدا از بدعتها و نمایاندن چهره واقعی جریانهای منحرف و گمراهکننده، تحقیق درباره مفهوم دقیق بدعت، معیارها و ضوابط آن، ضروری مینماید؛ چنانچه هدف از اصل تشریع حرمت بدعت، حفظ دین است.
بدعت و معنی دقیق آن:
«به آن دسته از بندگان من که هر سخنی را میشنوند و از بهترین آن پیروی میکنند مژده ده».[2]
بعد از قرآن کریم، احادیث رسول خدا (صلیاللهعلیهوسلم) مهمترین منبع و معیار در تفسیر قرآن و استخراج احکام است. با توجه به آیات متعدد از جمله: «هرکس از پیامبر اطاعت کند مسلماً از خدا اطاعت کرده است»[3] و «آنچه را که پیامبر به شما میدهد بگیرید و از آنچه که شما را از آن نهی میکند دوری کنید»[4]، شناخت احادیث و پیروی از آنها بر مسلمانان واجب است. اما به علت گذشت زمان و تأثیر عواملی چند و نیز به دلیل فنی بودن شناخت مفاهیم و معانی آنها، احادیث نبوی به نقد و بررسی نیاز دارند و این کار البته از عهده کسی جز محدثین و فقها بر نمیآید. بنابراین، به محض خواندن یا شنیدن حدیثی که با افکار و برداشتهای ما مطابقت ندارد یا معنا و مفهوم آن را نمیدانیم، نمیتوان درباره آن حکمی داد. از اینرو باید به حدیثشناسان رجوع نمود تا معلوم کنند که کدام حدیث: صحیح، حسن، ضعیف، موضوع (جعلی) یا متواتر، مشهور، واحد، منسوخ، و یا متشابه و عام و خاص است. و کدام حکم فقهی: أصح یا صحیح، أظهر یا ظاهر، مشهور یا ضعیف است و در موارد اختلافی چگونه باید عمل کرد.
متأسفانه برخی از برادران دینی که قصد خدمت به دین را دارند گمان میکنند که صرف دانستن زبان عربی و برخی اطلاعات عمومی در علوم شرعی میتوان قرآن را تفسیر و احادیث را نقد و بررسی کرد و احکام فقهی را استنباط یا رد و تعدیل نمود. از اینرو، آراء و اقوالی را مطرح میکنند که جز سرگشتگی و تفرقه امت اسلامی ثمری ندارد.
ادامه دارد…
[1] ـ مسند امام احمد، جزء ۲۸، ص ۳۷۳، مسند الشامیین، حدیث العرباض بن ساریة…، رقم الحدیث:۱۷۱۴۴، دارالرسالة العالمیة.