نویسنده: سید مصلح الدین

خطر تکفیر مسلمان واسباب آن (بخش سوم)

مبانی تکفیر مسلمانان:
۱. خاستگاه‌های تکفیر:
پدیده تکفیر از فضایی خالی نیامده و بی‌جهت رشد نکرده است، بلکه برای این پدیده، عوامل و انگیزه‌هایی وجود دارد. چنانچه انگشت بر این عوامل و انگیزه‌ها بگذاریم، گام آغازین را در راه معالجه و رهایی از این آفت برداشته‌ایم؛ زیرا بیماری را تنها پس از تشخیص آن می‌توان از میان برد و تشخیص آن هم تنها با شناخت عوامل و عوارضش انجام می‌شود. بنابراین، باید پرسید: عوامل این پدیده یا این آفت چیست؟ واقعیت آن است که تکفیر عوامل پرشماری دارد که برخی دینی، برخی فرهنگی، و برخی سیاسی و استعماری هستند. گاه این عوامل دست به دست هم می‌دهند و شخصیت‌های تکفیری چالش‌زا را مشخص می‌کنند و نسبت دادن این پدیده به عامل واحد، درست نیست؛ زیرا این کار به معنای نادیده گرفتن واقعیت است. در اینجا به عوامل عمده و اصلی وجود جو تکفیر در جوامع اسلامی اشاره می‌کنیم.
الف. جهل و عدم آگاهی:
ناآگاهی همواره یکی از مهم‌ترین عوامل در ورای گسترش دشمنی میان آدمی‌زادگان بوده است؛ زیرا مردم دشمن چیزی هستند که نمی‌دانند و نسبت به آن جهل دارند، از این‌رو، طبیعی است که ناآگاهی یا سطحی‌نگری از ویژگی‌های ملازم با خیزش‌های تکفیری باشد. این وضعیت را در گروه خوارج شاهد هستیم که مرتکب گناه کبیره و هرکسی را که دیدگاه آنان را نمی‌پذیرفت، تکفیر می‌کردند و ناآگاهی و قشری‌گری در آنان زبانزد همگان است. حضرت علی (رضی الله عنه) می‌فرماید: «نادان بازنمی‌ایستد و از اندرزها سود نمی‌برد.»[1]
ب. افراط‌گرایی دینی یا سخت‌گیری در دین:
اگر همچنان که پیش‌تر گفتیم، سطحی‌نگری در فهم دین نکوهیده و منفور است، سخت‌گیری در دین نیز یکی دیگر از امور نکوهیده و منفور به شمار می‌رود. همان‌گونه که سطحی‌نگری، فرد را به تکفیر می‌کشاند یا دست کم در ایجاد فضای تکفیر نقش دارد، سخت‌گیری در دین نیز چنین است. رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) فرمود: «يَسِّرُوا وَلاَ تُعَسِّرُوا، وَبَشِّرُوا، وَلاَ تُنَفِّرُوا»؛ «در امور دین، آسان بگیرید و سخت گیر نباشید. مژده دهید و بیزار نکنید.»[2]
ج. ضعف‌ها و انحراف‌های اخلاقی:
۱. بدفهمی و کج‌فهمی:
هرگاه بدفهمی با بدگمانی همراه شود، نتیجه‌اش اندیشه‌ای تکفیری و سخت‌گیرانه است که علیه دیگران فرمان صادر می‌کند، بی‌آنکه آنان را بفهمد و بر آنان ستم می‌کند بی‌آنکه دلیل و توجیهی داشته باشد. همچنین، به آنان سخنی را نسبت می‌دهد که نگفته‌اند و اعتقادی را نسبت می‌دهد که به آن معتقد نیستند. مقصود ما از بدفهمی یا کج‌فهمی آن است که شخص از درک متون، آن‌گونه که هست ناتوان باشد، چه رسد به درک ابعاد و مقاصد آنها. برداشت این شخص، ناتمام و داوری‌اش ناقص و نادرست است؛ زیرا داوری درست درباره چیزی، فرع بر تصور و فهم آن چیز است.[3]
۲. غرور و خودپسندی:
یکی از مهم‌ترین ضعف‌های انسان، کبر و غرور، عجب و خودپسندی و خودبینی و خودمحوری او است. کبر بر خلاف تواضع این است که انسان خود را از دیگران بزرگ‌تر و بالاتر بداند و گردنکشی و سرافرازی بکند. عجب این است که انسان خودبین و خودپسند باشد و بر خود ببالد. در تکبر لازم است دیگری باشد و انسان خود را از او بالاتر بداند، ولی در عجب، بودن شخص دیگر لازم نیست. به همین خاطر ریشه برخی اتهام‌ها و تکفیرها را نیز باید در این خصلت و خصیصه ملاحظه نمود.[4]
۳. تعصب مذموم:
منظور از تعصب مذموم و عصبیت این است که در راه ستم یا عقیده باطل، از فامیل و دوست حمایت و طرف‌داری شود، اما تعصب در راه حق و طرف‌داری از عقاید صحیح و حمایت اهل حق، محمود و پسندیده و گاهی واجب و لازم است. بنابراین اگر تعصب در راه حق و اهل حق نباشد و در راه حمایت از مرام و مسلک حزبی و گروهی باشد، مذموم و نابجا است.[5]
۴. انتقام‌جویی و کینه‌توزی:
در اسلام انتقام‌جویی و کینه‌توزی و داشتن بغض، جز نسبت به کسانی که آگاهانه با حق دشمنی و عناد می‌ورزند، جایز نیست و اگر کسی حقد و کینه‌اش را نسبت به مؤمنی ابراز نماید، از عدالت ساقط می‌شود. در شرح عبارت فوق بیان شده است: در بین فقهای اسلام، در حرمت حسد و بغض مؤمن، اختلافی نیست و در روایات بسیاری به شدت مورد نهی واقع و وعده عذاب داده شده که مضر به عدالت است.
د. استعمار
قدرت‌های استعمارگر برای تثبیت و تحکیم سلطه استعماری خود بر کشورهای اسلامی و به غارت بردن ثروت‌های مادی و معنوی آنان، همواره با موانع عمده‌ای روبه‌رو بوده‌اند و در هیچ کشوری نتوانسته‌اند به آسانی وارد شوند و به سلطه‌گری و غارت منابع مالی و انسانی این کشورها بپردازند. در برخی کشورها، برخورد با مسلمانان مشکلات فراوانی برای آنان ایجاد کرده و در سرزمین‌های دیگر نیز در استمرار روند استعماری و سلطه‌گری خود موفق نبوده‌اند؛ زیرا جنبش مسلمانان آگاه و رویارویی آنها با استعمار باعث شده تا استعمارگران به راحتی نتوانند بر ثروت‌های مادی و معنوی این کشورها چیره شوند.[6]
ادامه دارد…
[1] ـ اسلام وخشونت، ص۱۲۶.
[2] ـ بخاری، ۶۹.
[3] ـ لسان العرب،  ج۱۰، ص۲۷۱.
[4] ـ اسلام وخشونت، ص۱۲۴.
[5] ـ تکفیر، ص۹۹.
[6] ـ اسلام وخشونت، ص۱۲۴.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version