اسراف، یعنی زیاده روی و گذشتن از حد اعتدال است.[1] بنابراین، مصرفنمودن مال بیش از حد، جایز نبوده و حرام دانسته میشود؛ همچنان که الله متعال در چندین آیت قرآن کریم با صراحت بیان نموده است: «یا بني آدمَ خُذُوا زینتكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا وَلا تُسْرِفُوا إِنَّه لا يحب المسرفين.»[2] ترجمه: «ای فرزندان آدم! در هر نمازگاه و عبادتگاهی، خود را (با لباس مادی که عورت شما را بپوشاند و با لباس معنوی که تقوا نام دارد،) بیارایید، و بخورید و بنوشید ولی اسراف و زیادهروی مکنید که الله مسرفان و زیادهرویکنندگان را دوست نمیدارد».
ابو هريره رضیاللهعنه میگوید: رسول الله صلىاللهعليهوسلم فرمود: «إِنَّ اللَّهَ يَرْضَى لَكُمْ ثلاثًا وَیَكْرَهُ لَكُمْ ثَلاثًا فَيَرْضَى لَكُمْ أَنْ تَعْبُدُوهُ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا، وَأَنْ تَعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا، وَیَكْرَهُ لَكُمْ قِيلَ وَقَالَ وكثرة السؤالِ، وَإِضَاعَةَ الْمَالِ.»[3] ترجمه: «الله متعال عزوجل سه کار را برای شما میپسندد و سه کار را برای شما نمیپسندد؛ کارهایی را که برای شما میپسندد عبارتند از اینکه: او را عبادت کنید و با او چیزی شریک قرار ندهید؛ همگی به ریسمان الهی چنگ بزنید و پراکنده نشوید و کارهایی را که نمیپسندد، عبارتند از: سخنان بیهوده، کثرت سؤال [دربارۀ اموریکه فایدهای ندارند] و اسراف در مال».
نه تنها مصرف بیشازحد در خوردن و نوشیدن، اسراف گفته میشود؛ بلکه در انفاق و صدقه نیز باید حد اعتدال رعایت شود؛ چنانچه الله تعالی می فرماید: «وَالَّذِينَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا.»[4] ترجمه: «و بندگان رحمان کسانیاند که چون انفاق کنند، نه اسراف میکنند و نه بخل میورزند» اسراف در گذشتن از حد با انفاق کردن بسیار است، هر چند راهی که در آن انفاق میشود، راه حلالی باشد. اقتار: تنگ گرفتن و بخل ورزیدن در انفاق است، «و شیوۀشان در میان این دو حد وسط است» قوام: انفاق به اعتدال و میانهروی است، به گونهای که در حدی انفاق کند که فقیر، گرسنه و برهنه نماند، و آنگونه ولخرجی هم نکند که مردم بگویند: اسراف و زیادهروی کرد، بلکه اگر الله متعال به او گشایش عنایت کرد، بذل و بخشش و گشادهدستی در پیش گیرد؛ ولی برای وقت نیاز خود، ذخیره هم بکند».
همچنین در حدیث شریف آمده است: «مَا أَحْسَنَ الْقَصْدَ فِي الْغِنَى، وَأَحْسَنَ القَصْدَ في النفر، وأحسن القصد في العبادة.»[5] چقدر نیکوست میانهروی در توانگری، چقدر نیکوست میانهروی در حال فقر، و چقدر نیکوست میانهروی در عبادت».
۳. پرداخت تاوان و خسارت مالی
از جمله وسایل حفظ مال، پرداخت تاوان و خسارت مالی در صورت تلفساختن مال کسی به ناحق، میباشد.[6] اگر کسی مال شخصی را غصب نمود، باید آن را پرداخت نماید. درصورتیکه در دستش سالم باشد، چنانچه رسول الله صلىاللهعليهوسلم میفرماید:
«على اليد ما أخذت حتى تؤدى»[7] ترجمه: «هر دست ضمانت چیزی را که گرفته است، بعهده دارد تا آن را بصاحبش بر میگرداند؛ یعنی مسؤول چیزی است که گرفته است».
و اما اگر مال مغصوبه در دست غاصب، تلف شود، باید عوض و بدل آن را تضمین کند، زیرا الله متعال میفرماید: «فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ.»[8] ترجمه: «هر که راه تعدی و تجاوز در بر شما در پیش گرفت، بر او همانند آن تعدی و تجاوز کنید، (چه آغاز کردن تعدی و تجاوز ممنوع است، لیکن در برابر آن، دفاع از خویشتن و مبارزه برای اخذ قصاص، آزاد است».[9]
۴. مشروعیت دفاع از مال و قتال با متجاوزان
بر هرکس واجب است که از مال خود دفاع نماید، اگر کسی بخواهد آن را از وی بگیرد، باید دفاع نماید و در دفاع باید نخست از وسایل ساده و بهطور ساده استفاده شود. اگر سودمند واقع نشود، از وسایل مؤثرتر و شیوۀ سختتر استفاده کند؛ حتی اگر به جنگ و کشتار هم برسد. چون پیامبر صلیاللهعلیهوسلم گفت: «مَنْ قُتِلَ دُونَ مَالِهِ فَهُوَ شَهِيدٌ، وَمَنْ قُتِلَ دُونَ دِينِهِ فَهُوَ شَهِيدٌ، وَمَنْ قُتِلَ دُونَ دَمِهِ فَهُوَ شَهِيدٌ، وَمَنْ قُتِلَ دُونَ أَهْلِهِ فَهُوَ شَهِيدٌ.»[10] ترجمه: هر کس در برابر دفاع از مال و جان و دین و خانواده و ناموسش، کشته شود، او شهید است و اجر شهادت دارد».
ابو هريره رضیاللهعنه میگوید: مردی نزد رسول الله صلىاللهعليهوسلم آمد و گفت: یا رسول الله: «أَرَأَيْتَ إِنْ جَاءَ رَجُلٌ يُرِيدُ أَخْذَ مَالِي؟ قَالَ: فَلَا تُعْطِهِ مَالَكَ، قَالَ: أَرَأَيْتَ إِنْ قَاتَلَنِي؟ قَالَ: «قَاتِلهُ» قَالَ: أَرَأَيْتَ إِنْ قَتَلَنِي؟ قَالَ: فَأَنْتَ شَهِيدٌ، قَالَ: أَرَأَيْتَ إِنْ قَتَلْتُهُ؟ قَالَ: هُوَ فِي النَّارِ.»[11] ترجمه: شخصی خدمت رسول خدا رسید و گفت: اگر شخصی آمد و خواست مالم را از من بگیرد، چه کار کنم؟ رسول الله صلىاللهعليهوسلم فرمود: «مالت را به او مده.» آن مرد گفت: اگر با من جنگید، چکار کنم؟ فرمود: «با او بجنگ» گفت: اگر مرا به قتل برساند، تکلیفم چه میشود؟ فرمود: «تو شهید هستی.» گفت: اگر من او را کشتم، تکلیفش چه میشود؟ فرمود: «او در جهنم است».
از این دو حدیث چنین برداشت میشود که انسان باید در برابر افراد تجاوزگری که قصد تصاحب اموالش را دارند، دفاع نماید. اگر برای دفاع از اموال، چارهای جز کشتن متجاوز نباشد، او را بکشد؛ اما اگر امکان دور کردن تجاوزگر از طریق دیگری وجود داشت، او را نکشد؛ زیرا در این صورت، نیازی به کشتن او نیست، و اگر بیم آن میرفت که شما را بکشد، نسبت به کشتن او پیشدستی کنید؛ اگر او را بکشید، دوزخی است و چنانچه او شما را به قتل برساند، شما به شهادت رسیدهاید و شهید به شمار میآیید.[12]
ادامه دارد…
[1]. شهاب الدین احمد بن احمد بن سلامة القليوبي، (۱۹۹۸) حاشيۀ قليوبي على شرح جلال الدين المحلى على منهاج الطالبين، بيروت دار الفكر (۱۸۱/۳).
[3]. صحيح مسلم، كتاب الأقضية، باب النهي عن كثرة المسائل من غير حاجة، والنَّهَى عَنْ مَنْعِ وَهَاتِ، وَهُوَ الْامْتِنَاعُ مِنْ أَدَاءِ حَقٌّ لزمه، أو طلب مَالَا يَسْتَحِقَّهُ: (۳/۱۳۴۰).