جمهوری فدرال ایالات متحدۀ آمریکا با ۹۳۶۹۸۸۵ کیلومتر مربع وسعت، در نیمکرۀ غربی و شمال قارۀ آمریکا و جنوب کشور کانادا قرار گرفته است.
این کشور ٢٤٣ میلیون نفر سکنه دارد که از نژادهای سفید، سیاه و سرخ میباشند. همچنین آمیختهای از نژادهای مذکور در آمریکا قابل مشاهده است. دین رسمی مسیحیت است و مذهب پروتستان پیروان زیادتری دارد. در متن قانون اساسی آمریکا، به جدایی دین از سیاست تأکید شده است. مرکز حکومت آن به نام اولین رئیس جمهور این کشور به واشنگتن معروف میباشد.[1]
سیاهپوستان که مدت ٤ قرن از سوی سفیدپوستان به تحقیر، توهین و فرودستی واداشته شدند مهمترین گروه مسلمان این کشور را تشکیل میدهند. نهضت اسلامی در سال ۱۹۱۳م. بین سیاهان شکل گرفت و در همین سال، جمعیت ملت اسلام که آمریکائیان آنرا مسلمانان سیاه نامیدهاند، تشکل خود را اعلام نمود. نابسامانیهای اقتصادی و بیکاری، فشار زیاد سفیدپوستان نژاد پرست، به خصوص در طول سالهای بین ۱۹۰۰م. تا ۱۹۳۰م. موجب آن گردید که متجاوز از دو میلیون سیاهپوست از جنوب به شمال آمریکا مهاجرت کنند، به گونهای که جمعیت شهر دیترویت در این مدت به ٦٠٠% افزایش یافت. این مهاجرت اجباری که با خشونت توأم بود در تنفر سیاهان از نژادسفید و مذهب آنان تأثیر بسزایی گذاشت و گرایش آنان را به اسلام تقویت نمود و به قول «سیاریگ لینکن» استاد و محقق دانشگاه بوستون آمریکا: «امروز سیاهان در سراسر ایالات متحدۀ آمریکا و آفریقا از مسیحیت به اسلام روی آوردهاند، چرا که خروش را در آن یافتهاند. بدینرو، سپیدان اشکشان برای مارتین لوترکینگ (رهبر مقتول سیاهپوستان آمریکا که از قداست دین مسیح سخن میگفت) بیشتر بود و پس از مرگ او سیاهان خشمشان افزونتر شد و این بدان خاطر بود که لوترکینگ نیروی قوی آنها را بیهوده به مصرف رسانید.»[2]
رشد اسلام در بین سیاهان از سال ۱۹۳۰م. شکل جدیتری یافت و بر اثر تبلیغات مسلمین و وجود زمینههای لازم در نزد آنان و سهولت در پذیرش این آئین و برخورد شدید اسلام با نژادپرستی، این آئین در وجود سیاهان نفوذ یافت. از وقتیکه مسلمانی بهنام فرات محمد (فراد محمد) به آمریکا مهاجرت و در دیترویت اقامت گزید، مسلمانان سیاه، انسجام ویژهای یافتند ولی با ناپدید شدن ناگهانی او، رهبری جنبش مسلمانان سیاه را عالیجاه محمد بهدست گرفت و تا سال ۱۹۷۵م. که هنگامۀ مرگ وی بود به رهبری و سازماندهی آنان پرداخت. البته قبل از وی فرد مسلمانی بنام «والاس فاراد» نیز در تشکل مسلمانان، نقش مفیدی را ایفا نمود.
عالیجاه محمد که ٤٤ سال سازمان مسلمانان سیاه را رهبری کرده بود، موفق شد تعداد اعضا را به چندین برابر افزایش دهد و تعداد زیادی مسجد در نواحی مختلف آمریکا بسازد، همچنین با کشورهای اسلامی آفریقا و خاورمیانه روابط خوبی برقرار نمود. تعداد اعضای این جمعیت در سال ١٩٣٤م. یعنی یک سال پس از روی کار آمدن عالیجاه محمد، هشت هزار نفر بود ولی در سال ۱۹۷۰م. به ۲۵۰۰۰۰ نفر افزایش یافت. مسجد در تشکل و وحدت مسلمانان سیاه نقش مهمی به عهده داشت و این سازمان از ویژگیهای نظامی و انضباطی خوبی برخوردار میباشد. نخستین مدرسۀ مسلمانان به شکل تأسیس دانشگاه اسلامی در سال ۱۹۳۲م. در شهر دیترویت بنیان نهاده شد و دومین آن در شهر شیکاگو به سال ١٩٣٤م. احداث گردید. هدف مسلمانان سیاه در امور سیاسی این است که با بهرهگیری از تعالیم رهائیبخش اسلام، میهن مخصوص خود را در آمریکا بوجود آورده و به لحاظ اراضی، خود را از سفیدپوستان جدا کنند و بهطور کلی خواستار تشکیل جبههای از سیاهان میباشند. با این حال، مسلمانان سیاه در جامعهای زندگی میکنند که در امور سیاسی-اداری آن نفوذی ندارند و حتی از سوی مقامات پلیس تحت فشار شدید سیاسی هستند.
سازمان جمعیت سری که نام اختصاری آن (K.K.K) میباشد، اقدامات وحشیانهای علیه سیاهان انجام میداد. جلوگیری از نشست مسلمانان و حتی شکنجههای سخت چون قطع اندامها و چسبانیدن آهن گداخته به بدن سیاهان مسلمان از اقدامات این سازمان مخوف میباشد. مالکوم ایکس[3] از رهبران مسلمان سیاهان در سال ۱۹۶۵م. مطابق با دوم اسفند ماه سال ١٣٤٣ هـ.ش. توسط عوامل این سازمان مورد سوء قصد قرار گرفت و کشته شد. سازمان جاسوسی (CiA) در صدد آن بود تا قتل وی را به سازمان ملت اسلام نسبت دهد ولی پس از چندی با روشن شدن حقایق، مشخص گردید که مسبب اصلی قتل وی سازمان مذکور بوده است.[4]
در سال ۱۹۹۲م. اعتراض سیاهپوستان در سراسر آمریکا شکل خشنی به خود گرفت. این موج تظاهرات گسترده از زمانی آغاز شد که دادگاه لوس آنجلس از پنج پلیس که متهم به ضرب و شتم شدید یک موتور سوار شدند تنها یکی از آنها را مجرم شناخت و چهار پلیس دیگر که این رانندۀ سیاهپوست را که رادی کینگ نام داشت، به شدت مضروب نموده بودند، تبرئه کرد.
شورش مذکور نخست در لوس آنجلس بوقوع پیوست. و پس از آن به ایالات دیگر سرایت نمود، و علاوه بر سیاهپوستان، سفیدپوستان معترض و ناراضی از وضع آمریکا به جمع شورشیان پیوستند، حرکت مزبور در افشای چهرۀ آمریکا که خود را حامی حقوق بشر میداند و سرزمینش به کشور آرامش و رفاه معروف است، موثر بود. در سال ۱۸۵۵م. یک مسلمان سوری بهنام حاج علی رهسپار آمریکا گردید تا در صحرای آریزونا به پرورش و نگهداری شتر بپردازد و این کار را در آنجا مرسوم نماید که به دنبال وی کاروانی از افراد سوری راهی ایالات متحدۀ آمریکا گردیدند. پس از پایان گرفتن جنگ جهانی اول، عدهای از مسلمانانی که در اروپای شرقی، بویژه در یوگسلاوی سابق، آلبانی و لهستان میزیستند بدلیل آنکه تحت فشار مارکسیستها بودند به آمریکا مهاجرت نمودند اما پس از جنگ دوم از اکثر نواحی مسلماننشین دنیا، خصوصا خاورمیانه، شبهقارۀ هند و ناحیۀ مالایا، مهاجرت بهسوی این سرزمین آغاز شد و در خلال این مهاجرتها گروههای قابل توجهی در آمریکا، آئین اسلام را پذیرا گشتند.
پروفسور «رانیرهارو» استاد الهیات کالج داسمورت آمریکا عقیده دارد: «در سال ۱۹۳۲م. ملت اسلام در آمریکا ظهور نمود، ایشان افزود از دهۀ ۱۹۵۰ میلادی به بعد مسلمانانی که به آمریکا آمدهاند اكثراً افرادی با مهارتهای حرفهای و تحصیلات عالی میباشند».[5]
ادامه دارد…
[1]. Americas’ Little Main stream. by Harvey Arden. National Geographic Mrs 1977 *pa:355.
[2]. مایکل برگن، ترجمه: فرشید مزینانی، مقدمۀ زندگی محمد علی کلی، ص ۶۵۵، تهران – انتشارات موج.
[3]. مالکوم ایکس رهبر نهضت سیاهان آمریکا در ۱۹ می ۱۹۲۵ میلادی در خانوادهای مسلمان و فقیر در ایالت بنراسکای آمریکا بهدنیا آمد، در ٤ سالگی خانهاش توسط فرقههای نژادپرست به آتش کشیده شد. وی در سال ۱۳۳۱ ش به جنبش مخفی سیاهان پیوست و موفق شد در دیترویت و فیلادلفیا برای مسلمانان مسجد بسازد. نامبرده در بهار سال ١٣٤٣ با هدف تشکیل سازمان وحدت سیاهان آفریقائی و آمریکائی از جنبش عالیجاه محمد جدا شد.