نویسنده: عبیدالله نورزهی

اسلام در اروپا (بخش دهم)

اسلام در بوسنی و هرزگوین
بوسنی و هرزگوین با مساحتی برابر ۵۱,۱۲۹ کیلومترمربع در مرکز شبه‌جزیرۀ بالکان و غرب صربستان قرار دارد. این کشور از شمال و غرب با کرواسی و از جنوب شرقی با مونته‌نگرو هم‌مرز است. بخش کوچکی از ساحل دریای آدریاتیک در جنوب این کشور واقع شده که امکان ارتباط آن را با آب‌های آزاد جهان فراهم می‌سازد.
چهرۀ طبیعی بوسنی و هرزگوین شامل ارتفاعاتی چون کوه‌های آلپ دیناری است و جلگه‌های آن در سواحل جنوبی و اطراف رودخانه‌ها گسترده شده‌اند. رودخانه‌های دانوب، تیسا و ساوا در این سرزمین جریان دارند و بر روی آن‌ها سدهایی ساخته شده که تولید برق آبی و تأمین انرژی هیدروالکتریک صربستان و مونته‌نگرو را ممکن ساخته است. جنگل نیز بخش‌هایی از این کشور را پوشش می‌دهد. آب‌وهوای نواحی ساحلی جنوبی مدیترانه‌ای است، اما در سایر مناطق کوهستانی است و تابستان‌هایی معتدل و زمستان‌هایی نسبتاً سرد دارد. نام بوسنی از رودخانه‌ای به همین نام گرفته شده و هرزگوین به معنای «دوکنشین» است.
در قرون چهاردهم و پانزدهم میلادی، بخش اعظم یوگسلاوی ازجمله بوسنی و هرزگوین به تصرف قوای عثمانی درآمد. مردم این سرزمین که فرهنگ «بوگومیلی» (خدادوستی) داشتند، با ورود اسلام و مواجهه با آموزه‌های توحیدی، به‌دلیل ماهیت معنوی و الهی آن، به اسلام گرایش یافتند. در همان آغاز، ۳۶,۰۰۰ خانوادۀ بوسنیایی ورود خود به دین اسلام و همکاری با عثمانیان را اعلام کردند.
فاتحان مسلمان امتیازات طبقاتی را لغو کرده، اشراف محلی را برکنار و اراضی آن‌ها را میان مردم محروم تقسیم کردند. مردم در انتخاب دین آزاد بودند، به‌طوری‌که عده‌ای به‌دلیل نارضایتی از مذهب کاتولیک و رفتارهای خشن اربابان کلیسا، به مذهب ارتدوکس روی آوردند. هم‌چنین برخی از مسلمانان در عرصه‌های سیاسی و نظامی امپراتوری عثمانی به مقامات بالایی دست یافتند، ازجمله پسر حاکم هرزگوین که وزیر اعظم استانبول شد.
سلطان محمد فاتح، جهت احترام به شخصیت‌های تازه‌مسلمان بوسنی، لقب «عالی‌بیک» را به آن‌ها اعطا کرد و آن‌ها را در ارتش عثمانی در جایگاه‌های عالی منصوب نمود. در دورۀ عثمانیان، بوسنی و هرزگوین از نظر فرهنگی پیشرفت شایانی کرد. هزار مسجد، ۱,۵۰۰ مکتب‌خانه و ۱۰۰ مدرسۀ اسلامی در این سرزمین تأسیس شد. سلطان محمد فاتح که علاقه‌مند به علم و دانش بود، هیأتی را از ترکیه به این سرزمین فرستاد تا آموزش‌های اسلامی را به مردم بوسنی ارائه دهند.
سه زبان ترکی، عربی و فارسی که در دوران عثمانی رواج داشت، بر فرهنگ و ادبیات بوسنی تأثیر گذاشت. بیش از ۳۰۰ نویسنده در حوزه‌های مذهبی، عرفانی و ادبی آثار برجسته‌ای خلق کردند. یکی از مهم‌ترین آثار معماری این دوران، مسجد باشکوهی است که غازی خسروبیگ در سارایوو، مرکز بوسنی و هرزگوین، ساخت. این مسجد با گنبدی به ارتفاع ۱۳ متر و مناره‌هایی مارپیچ به ارتفاع ۴۵ متر، یکی از معروف‌ترین مساجد بالکان است.
در سال ۱۸۷۸ میلادی، پس از شکست عثمانیان در نبرد با اتریش، قوای اتریشی در بوسنی و هرزگوین مستقر شدند. اتریشی‌ها با اسکان گستردۀ اقوام مسیحی کروات و صرب در این سرزمین اسلامی، فشارهای شدیدی را بر مسلمانان وارد کردند. در این دوران، مسلمانان از حقوق اولیۀ خود محروم شدند و بسیاری به‌جرم مسلمان بودن کشته شدند. اتریشی‌ها فرهنگ مردم را نیز تغییر دادند؛ لباس‌های اسلامی جای خود را به پوشش‌های غربی داد، خط عربی حذف و خط لاتین جایگزین شد.
در نتیجۀ این فشارها، تعداد زیادی از مسلمانان به ترکیه مهاجرت کردند. این مهاجرت‌ها به‌اندازه‌ای گسترده بود که جمعیت مهاجرین مسلمان بوسنی در ترکیه به ۵۰ درصد کل جمعیت بوسنیایی‌ها رسید. امروز حدود ۴ میلیون مسلمان بوسنیایی در ترکیه زندگی می‌کنند که بازماندگان همین مهاجرت‌ها هستند.
در سال ۱۸۰۴ میلادی، کاراژرژ، یک شورشی صربی، با شعار «صربستان بزرگ باید خالی از مسلمان شود»، به قتل‌عام گستردۀ مسلمانان پرداخت. این سیاست‌ها در سال‌های بعد نیز ادامه یافت. در سال ۱۸۲۹ میلادی، روسیه تزاری، براساس پیمان آدریانویل، سلطان عثمانی را وادار کرد که استقلال صربستان را به رسمیت بشناسد، اما سلطۀ عثمانی بر مناطق دیگری همچون بوسنی و هرزگوین ادامه یافت.
در سال ۱۸۵۴ میلادی، صرب‌ها بار دیگر اعلام کردند که هدف‌شان ایجاد صربستانی بزرگ و خالی از مسلمانان است. این سیاست‌ها منجر به قتل‌عام‌های گسترده، تخریب زیرساخت‌های اسلامی و تبعید هزاران مسلمان شد و آثار مخربی بر وضعیت مسلمانان بوسنی و هرزگوین به‌جا گذاشت.
صرب‌ها در تعقیب هدف خود برای تغییر بافت جمعیتی و محو هویت مسلمانان، سه بار سرزمین بوسنی و هرزگوین را مورد تجاوز قرار دادند: بار اول: پس از خروج عثمانیان از منطقه، بار دوم: پس از پایان جنگ جهانی دوم، بار سوم: پس از انتخابات ۲۹ فوریه ۱۹۹۱م، که طی آن اکثریت مردم بوسنی به استقلال این سرزمین رأی مثبت دادند.
در سال ۱۸۶۲م، دولت عثمانی توانست بار دیگر حاکمیت خود را بر مونته‌نگرو و هرزگوین اعمال کند، اما در سال ۱۸۷۸م، پس از تشکیل کنگرۀ برلین، صربستان و مونته‌نگرو از قلمرو عثمانی جدا شدند و بوسنی و هرزگوین تحت ادارۀ اتریش و مجارستان قرار گرفت. این تغییرات موجب قتل‌عام گستردۀ مسلمانان و گرایش اجباری عده‌ای از آنان به مسیحیت شد.
پس از جنگ جهانی اول، در سال ۱۹۱۷م، نمایندگان نواحی صربستان، کرواسی، اسلوونی و مونته‌نگرو با امضای عهدنامه‌ای، اتحادیۀ یوگسلاوی را تشکیل دادند. یوگسلاوی سابق برای اولین بار در سال ۱۹۱۸م با شش جمهوری و دو استان خودمختار در صحنۀ سیاسی جهان ظاهر شد. بوسنی و هرزگوین، با وجود هویت مستقل و ملیتی مجزا، تحت سلطۀ صرب‌ها و کروات‌ها قرار گرفت. این اقوام از همان ابتدا تلاش کردند هویت بوسنی و مرزهای آن را مخدوش کنند.
در همین دوران، گروهی از مسلمانان بوسنیایی به دلیل فشارهای سیاسی و اجتماعی به ترکیه مهاجرت کردند. هم‌زمان با جنگ جهانی دوم، صرب‌ها تجاوز و آزار خود را نسبت به مسلمانان تشدید کردند و در صدد محو و اخراج آنان برآمدند.
در جنگ جهانی دوم، صرب‌های افراطی (چتنیک‌ها) جنایات هولناکی را علیه مسلمانان بوسنی مرتکب شدند: قتل‌عام ۳۰۰,۰۰۰ مسلمان و آویختن آنان به مناره‌های مساجد، تخریب مسجدها، از جمله مسجدی در زاگرب و به دار آویختن مفتی مسلمانان در مقابل آن، هتک حرمت زنان مسلمان و بریدن پوست صورت آنان، کشتار کودکان با کوبیدن آنان به صخره‌ها، سوزاندن سالخوردگان در آب جوش و قرار دادن اجساد در معابر، دفن دسته‌جمعی مسلمانان در گودال‌های معادن، تخریب میراث فرهنگی و مساجد که بخشی از هویت اسلامی و فرهنگی بوسنی بودند.
پس از جنگ جهانی دوم، رژیم سوسیالیستی در جوامع مذهبی نفوذ کرد. مارشال تیتو، که در سال ۱۹۴۶م به قدرت رسید، ابتدا سیاست خشونت‌آمیزی را علیه مسلمانان پیش گرفت و دستور تخریب مساجد و قتل‌عام گستردۀ آنان را صادر کرد. بااین‌حال، پس از مدتی از این اقدامات نادم شد و هویت مسلمانان را به رسمیت شناخت. در دورۀ تیتو، مسلمانان توانستند به مقام‌های سیاسی نظیر سفیر، وزیر و نمایندۀ مجلس دست یابند. هم‌چنین تماس مسلمانان بوسنی با جهان اسلام افزایش یافت و دولت تسهیلات ویژه‌ای برای روحانیون و تشکیلات مذهبی آنان فراهم کرد. با روی کار آمدن اسلوبودان میلوشویچ، رئیس‌جمهور صربستان، بار دیگر سیاست‌های افراطی و نژادپرستانه علیه مسلمانان شدت یافت. میلوشویچ که در زمان تیتو به کمونیسم تظاهر می‌کرد، به فاشیسم و ناسیونالیسم نژادپرستانه روی آورد و با شعار «پاک‌سازی نژادی»، فاجعۀ خونین بوسنی و هرزگوین را رقم زد.[1]
بوسنی و هرزگوین حدود ۴.۵ میلیون نفر جمعیت دارد: ۴۴٪ مسلمانان، ۳۲٪ صرب‌ها، ۱۸٪ کروات‌ها، ۶٪ اقوام دیگر. صرب‌ها با جنایات گسترده، مهاجرت‌های اجباری و ایجاد رعب و وحشت، تلاش می‌کنند این ترکیب جمعیتی را به نفع خود تغییر دهند. بوسنیایی‌ها از نژاد بومی اروپا هستند و پس از ورود عثمانیان، به اسلام گرویدند. کروات‌ها، که بخشی از مردم بوسنی هستند، به‌گفتۀ پروفسور استیون از دانشگاه آکسفورد، از نژاد آریایی بوده و واژۀ «کروات» از «کرد» گرفته شده است.
بوسنی و هرزگوین به دلیل: دسترسی به دریای آزاد، منابع غنی معدنی (زغال‌سنگ، نفت، گاز، مس، کروم، منگنز و بوکسیت)، صنایع فولاد، شیمیایی، سیمان، نساجی و اسلحه‌سازی، و موقعیت جغرافیایی در قلب بالکان، همواره مورد طمع صرب‌ها بوده است. این اهمیت استراتژیک یکی از دلایل اصلی جنایات و تجاوزات صرب‌ها به این سرزمین محسوب می‌شود. ۳۰٪ مردم بوسنی کشاورز هستند و محصولاتی همچون گندم، سیب‌زمینی، چغندر قند و انگور تولید می‌کنند. بخش عمده‌ای از نیروی کار نیز در صنایع مشغول به فعالیت است. بوسنی با وجود سختی‌های فراوان، هم‌چنان به‌عنوان سرزمینی غنی و ارزشمند در منطقۀ بالکان شناخته می‌شود.[2][3]
ادامه دارد…
[1]. بوسنی هرزگوین، زخم خونچکان جهان اسلام، ص ۲۳۱، محسن آئیین.
[2]. بوسنی هرزگوین سرزمینی اسلامی در قلب اروپا، ص ۱۹۸، علی سیف پور.
[3]. تذکر: آمار و ارقام و اطلاعاتی که در مورد کشورهای مذکور ذکر شد، از منابع زیر بودند: ۱- دائرة المعارف جغرافیایی جهان، جلد اول آسیا، ترجمه: دکتر جعفر جاوید. ۲- جغرافیای کامل جهان، حبیب‌الله شاملوئی. ۳- فرهنگ جغرافیائی جهان، بخش تحقیقات موسسۀ جغرافیایی سحاب. ۴- جغرافیای کشورهای مسلمان، عبدالرضا فرجی. ۵- جغرافیای جمعیت و کشورهای در حال توسعه، پروفسور جان، آی کلارک، ترجمه: هوشنگ بهرام بیگی. ۶- کشورهای جهان، عبدالحسین سعیدیان. ۷- تقویم البلدان، عمادالدین اسماعیل.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version