نویسنده: سید مصلح الدین

پایداری برخی از بلاد اسلامی در برابر پیکارجویان (بخش هشتم)

سرانجام خوش‌خدمتی زین الحافظی به مغول‌ها:
هرچند زین الحافظی را می‌توان عامل اصلی قتل عام مردم موصل به حساب آورد، که طمع بیش از اندازه‌اش او را وامی‌داشت تا مردم هم‌کیش خود را به مغول‌ها بفروشد و با اطلاعاتی که درباره‌ی توان نظامی سپاه برلی در اختیار مغول‌ها گذاشت باعث هزیمت سپاه برلی و در نهایت، قتل عام مردم موصل شد، لیکن او هم نتوانست از تیغ برکشیده‌ی مخدوم بی‌عنایت خود جان سالم به در ببرد. در اواخر سال ۶۶۲ هجری قمری، هلاکوخان، زین الحافظی را نزد خود خواند و گفت: «از دسیسه‌ای که در حق من در سر می‌پرورانی آگاهم! هنگامی که پزشک مخصوص حاکم بعلبک بودی، به اتفاق پسرهایت علیه او توطئه کردی و او را به کشتن دادی و از آنجا به خدمت ملک حافظ رفتی؛ ولی چندی نگذشت که با ملک ناصر متحد شدی و قلعه‌ی جعبر را از چنگ ملک حافظ به در آوردی. بعد از آن، خدمت دربار ملک ناصر (ایوبی) را می‌کردی که نکویی‌های بسیاری در حق تو روا می‌داشت، اما علیه او هم توطئه کردی و به من پیوستی. من هم با تو چنان به نکویی رفتار کردم که فکر آن را هم نکرده بودی، لیکن اینک داری در پاسخ به محبت‌های من علیه خودم توطئه می‌چینی. ظاهراً در خدمت من هستی اما پنهانی با حاکم مصر مکاتبه داری!» هلاکوخان، علاوه بر این، به خیانت زین الحافظی در اموالی اشاره کرد که او را برای جمع‌آوری آن از دیگر سرزمین‌ها راهی کرده بود، و در نهایت دستور داد تا او را به همراه اعضای خانواده و برخی از وابستگانش که تعداد آن‌ها به پنجاه نفر می‌رسید، گردن زدند و به غیر از دو تن که خود را در بازار پنهان کرده بودند، هیچ‌کس از مرگ رهایی نیافت.
این فرجام مردی بود که طمع‌کاری او باعث شد تا علیه مسلمانان هم‌کیش خود با مغول‌ها همداستان شود و مغول‌ها نیز در مقابل این خوش‌خدمتی‌ها، شرنگ مرگ به کام او ریختند که سر بکشد و بی‌شک او جزو معدود کسانی بود که استحقاق چنین مجازاتی را داشت. یونینی می‌گوید: «خساراتی که حافظی مسبب آن می‌باشد و خیانت‌هایی که او در حق اسلام روا داشته است، بیش از آن است که در شمار آید. او در مورد اموال و بلاد مسلمانان، مغول‌ها را به طمع می‌انداخت و تحریک می‌کرد تا به مسلمانان حمله کنند. حافظی، در گناه هر خونی که مغول‌ها در شام ریخته‌اند، شریک خواهد بود؛ زیرا هنگامی که هلاکوخان، بغداد را تصرف کرد، حافظی خود را به وی رسانید و اظهار داشت: «بغداد را گرفته‌ای و سرزمین شام هم فرمانروایی ندارد؛ اگر قصد آنجا را کنی، من تو را یاری خواهم داد؛ زیرا که اکثر اهالی آن منطقه وابسته‌ی من می‌باشند.» هلاکوخان این گفته را پسندید و نیزه‌هایی به وی داد و گفت: «هرگاه کسی نزد من بیاید و یکی از این نیزه‌ها را با خود داشته باشد، من می‌دانم که او از خویشاوندان تو است.» و از هدایایی که برای هلاکوخان آورده بودند، چیزهای زیادی برای خود برداشت. زین الحافظی یکی از ده‌ها خیانت‌کاری بود که چون کار مغول‌ها با آن‌ها به پایان می‌رسید، آن‌ها را از سر راه خود برمی‌داشتند.
ادامه دارد…
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version