آلبانی کشوری کوهستانی در جنوب شرقی اروپا و منطقۀ بالکان است. این کشور با دریای آدریاتیک، یوگسلاوی سابق و یونان هممرز است و تنگۀ اوترانتو در جنوب غربی آن قرار دارد. مساحت آلبانی ۲۸٬۷۴۸ کیلومتر مربع است. آبوهوای آن در مناطق غربی مدیترانهای و در دیگر نقاط معتدل کوهستانی است.
در قرن ششم میلادی، آلبانی به تصرف روم شرقی (بیزانس) درآمد. در سال ۱۵۰۱ میلادی، این کشور به متصرفات دولت عثمانی افزوده شد و در زمان سلطۀ عثمانی، افراد برجستۀ سیاسی و نظامی، از جمله محمدعلی حاکم مصر، از این سرزمین برخاستند.
در قرن نوزدهم، با زوال امپراتوری عثمانی، برخی از رهبران قبایل، خواهان استقلال شدند و در سال ۱۸۷۸ میلادی، طبق معاهدۀ برلین، بخشی از آلبانی به مونتهنگرو واگذار شد. در سال ۱۹۱۲ میلادی، آلبانی با حمایت اتریش و مجارستان استقلال یافت و اسماعیل کمال ولورا زمام امور را بهدست گرفت.
در دوران ریاست جمهوری احمد بیگ زوگو، آلبانی تحت نفوذ ایتالیا قرار گرفت و مسلمانان با اختناق شدیدی مواجه شدند. این شرایط موجب رشد کمونیسم در این کشور شد و در سال ۱۹۳۹ میلادی، آلبانی به اشغال ارتش موسولینی درآمد. پس از جنگ جهانی دوم، کمونیستها با حمایت شوروی و دول غربی روی کار آمدند و موجی از خشونت و اعدام به راه انداختند. با فروپاشی کمونیسم، آلبانی بار دیگر به سمت احیای ارزشهای اسلامی حرکت کرد.[1]
هنگامی که انور خوجه به قدرت رسید، تلاش گستردهای را برای نابودی احساسات مذهبی در آلبانی آغاز کرد. او با اتخاذ سیاستهای ملحدانه و ضداسلامی، کوشید تا ریشههای دینی مردم را از میان بردارد. باوجود این سیاستها، مردم همچنان در فضایی آمیخته با ترس و وحشت به حفظ آئین خود پرداختند. در این دوره، بسیاری از مساجد، زیارتگاهها و بناهای مذهبی تخریب شدند و به کاربریهای دیگری اختصاص یافتند. خوجه، آلبانی را بهعنوان کشوری ملحد به جهان معرفی کرد و با تبلیغات گستردۀ ضد دینی به مبارزه با مظاهر اسلام پرداخت.
در سال ۱۹۶۷ میلادی، موج جدیدی از سرکوب مذهبی آغاز شد. در این دوره، شخصیتهای مذهبی تحت شکنجههای شدید قرار گرفتند و بسیاری از آنان به طرز فجیعی کشته شدند. انور خوجه طی سخنرانیهای مکرر اعلام میکرد: «مذهب عامل اختلاف، برادرکشی، تحقیر و استثمار ملت ما بوده است!»
در سال ۱۹۷۶ میلادی، حتی استفاده از نامهای اسلامی ممنوع شد و افراد مذهبی مورد تحقیر قرار گرفتند. شرایط کشور بهقدری وخیم شد که تعدادی از مسلمانان مجبور به مهاجرت به کشورهای دیگر شدند. باوجود تمام این اقدامات، گرچه زخمهای عمیقی بر پیکر مسلمانان وارد شد، اما تلاشهای خوجه برای نابودی کامل دین اسلام بینتیجه ماند.
با فروپاشی نظام کمونیستی در سالهای اخیر، شرایط مناسبی برای فعالیتهای اسلامی فراهم شد. اگرچه مظاهر اسلامی همچنان کمرنگ است، اما علاقۀ مردم به دین بسیار زیاد است.
یکی از تهدیدات فعلی در آلبانی، تلاش مبلغان کلیسای کاتولیک است که با بهرهگیری از فقر و محرومیت مردم، از طریق توزیع هدایا و کمکهای مالی، به نشر آئین مسیحیت میپردازند. این روند فرصتی را برای کلیساهای اروپا و سرمایهداران غربی فراهم کرده تا هجومی منظم و سازمانیافته علیه اسلام ترتیب دهند.
رئیسجمهور آلبانی مسلمان است و اکثر اعضای کابینه نیز مسلماناند. بااینحال، نخستوزیر ارتدوکسمذهب و رئیس پارلمان کاتولیک هستند. مرکز حکومت آلبانی، شهر تیرانا است. این کشور از ۲۸ بخش تشکیل شده و زیر نظر دولت مرکزی اداره میشود. آلبانی در سال ۱۹۵۵ میلادی به عضویت سازمان ملل درآمد.
۹۵ درصد مردم آلبانی از نژاد آلبانیایی هستند و به دو تیرۀ فکها (در شمال) و تسکها (در جنوب) تقسیم میشوند. اقلیتهایی از یونانیان و ترکها نیز در این کشور زندگی میکنند. زبان رسمی، آلبانیایی توسک است، اما زبانهای تراکیایی و یونانی نیز رواج دارند.
براساس آمار سال ۱۹۹۰ میلادی، جمعیت آلبانی ۳٬۲۳۵٬۰۰۰ نفر بود که ۷۵ درصد آن مسلمان و بقیه پیرو مذاهب کاتولیک و ارتدوکس بودند. ۳۵ درصد مردم در مناطق شهری و مابقی در روستاها اقامت دارند. رشد سالانۀ جمعیت ۲ درصد و تراکم نسبی آن ۱۱۲.۵ نفر در هر کیلومترمربع است.
وجود ارتفاعات زیاد و آبوهوای مناسب موجب رونق دامپروری در آلبانی شده است و اغلب مردم به پرورش گوسفند و گاو مشغولاند. کشاورزی نیز در این کشور رایج است و محصولاتی چون گندم، سبزیجات و میوه تولید میشود.
آلبانی سومین تولیدکنندۀ کرومیت در جهان است و به لحاظ ذخایر مس، نفت، زغالسنگ و نیکل غنی است. صنایع مهمی چون تراکتورسازی، نساجی، تولید سیمان، پالایشگاه نفت و نیروگاههای هیدروالکتریک در این کشور تأسیس شده است. صادرات آلبانی عمدتاً شامل محصولات کشاورزی، دامی و معدنی است.
حاکمیت طولانی انور خوجه، آلبانی را به کشوری عقبمانده حتی در مقایسه با کشورهای آفریقایی تبدیل کرد. مجلس این کشور به مرکزی برای ترویج مسیحیت و غرب تبدیل شده و مبلغان و سرمایهداران اروپایی به آلبانی سرازیر شدهاند. کودکان و نوجوانان در تیرانا بهدنبال کمک مالی و غذایی التماس میکنند و خیابانهای این شهر مملو از بیکاران و دستفروشانی است که مشاغل کاذب دارند.
مراکز خرید و سوپرمارکتها وضعیتی اسفبار دارند و درآمد سالانۀ مردم بهندرت به ۱۰۰ دلار میرسد. مدارس نیز بسیار مخروبه و قدیمی هستند و امکانات آنها با استانداردهای آموزشی فاصلۀ زیادی دارد. در تنها مدرسۀ اسلامی تیرانا که اخیراً تأسیس شده، دانشآموزان بهجای میز و نیمکت از مقوا استفاده میکنند.
فقر و محرومیت شدید مردم آلبانی نتیجۀ تبانی کمونیستها و قدرتهای خارجی بوده است تا جامعۀ مسلمانان آلبانی را در این کشور و در قارهای توسعهیافته، در چنین شرایط اسفناکی قرار دهند.
ادامه دارد…
[1]. یک میلیارد مسلمان، اسکندر دلدم، ج ۱، ص ۱۰۲-۱۰۹.