علامه سید ابوالحسن ندوی رحمهاللهتعالی (بخش شصتوششم)
دریای بیکران علم و معرفت
خلاصۀ مطلب
علامه سید ابوالحسن ندوی رحمهالله با استفادۀ بهینه از فرصتهای طلایی زندگیاش توانست در مدتی کوتاه، آثار علمی ارزشمند و ماندگاری به رشتۀ تحریر درآورد و نام خود را در اوراق زرین تاریخ علمای اسلام و اندیشمندان علوم اسلامی جاودانه کند. در کنار ویژگیهای برجستۀ اخلاقی ایشان که در بخشهای پیشین به آن اشاره شد، علامه ندوی شخصیتی علمی و نابغه بود. در هر عرصه از زندگیاش نمونهای بینظیر بهشمار میرفت و با گذشت دههها از دوران حیاتش، نام و یاد او همچنان زنده و جاوید است. خدایش از او راضی باد.
در زندگی علما و نویسندگان برجسته، اهمیت استفادۀ بهینه از وقت و نظم زمانی امری حیاتی است. این نظم میتواند تأثیر چشمگیری در برکت عمر و بهرهوری علمی داشته باشد. نظم زمانی یکی از ویژگیهای مردان ربانی است؛ چرا که میتوان از همین فرصتها برای اعمال اخروی و نیز تصنیف و تألیف استفادۀ شایسته برد. مولانا ندوی نیز نسبت به وقت بسیار حساس بود و هیچ لحظهای از آن را هدر نمیداد.
مولانا نذرالحفیظ ندوی مینویسد: «مولانا از همان ابتدا علاقۀ وافری به مطالعه داشت و میفرمود که با گذراندن اوقات در کتابخانۀ خانوادگی، این علاقه روزافزون شد. کتابهای پدرم از جمله یاد ایام و گل رعنا را آنقدر خواندم که از بر شدم. وقتی کتاب رحمة للعالمین به دستم رسید، با دقت و تأمل فراوان آن را مطالعه کردم و چنان غرق آن شدم که چیزی جز محتوای کتاب به ذهنم نمیآمد. حتی زمانیکه مادرم برایم غذا میآورد، در نور چراغ مطالعه، هم غذا میخوردم و هم کتاب میخواندم. در قطار و هواپیما نیز مطالعهام ادامه داشت.»[1]
مطالعه برای علامه ندوی نه تنها یک عادت، بلکه به نوعی «ضرورت حیاتی» تبدیل شده بود. حتی در دوران بیماری نیز از مطالعه باز نمیایستاد. مولانا نذرالحفیظ ادامه میدهد: «تا زمانیکه تندرست بود، خودش مینوشت. کیفیت نگارش او نیز به همین شکل بود. برای مثال، برخی بخشهای قصص النبیین و مضامین اردو و عربی را در قطار، ایستگاه راهآهن، ترمینال مسافربری و حتی در هواپیما تحریر کرد. این آثار را با چنان دقت و تعمقی مینگاشت که گویی در دنیای تصنیف و تألیف غرق شده بود.»[2]
مولانا ندوی به مطالعه چنان علاقه و شوقی داشت که هیچ چیزی نمیتوانست او را از آن بازدارد؛ نه جراحی چشم، نه بیماری جسمی و نه مسئولیتهای سنگین دیگر. این شوق و علاقه روزبهروز در حال گسترش بود. او مینویسد: «در دورانی که چشم راستم بر اثر جراحی مرا رنج میداد، گاهی تمام شب را بیدار میماندم. در همین حال، در نماز تراویح از تیمارداران قرآن میشنیدم و در طول روز، از کسی میخواستم کتابهای عربی و اردو را برایم بخواند و من گوش فرا میدادم. بهگونهای که در همان دوران توانستم در عرض چند ماه، بیش از هشت هزار صفحه را از دیگران بشنوم.»[3]
این عشق و علاقۀ بینظیر، سبب شد که مولانا ندوی شاهکارهای علمی ماندگاری را به جهان تقدیم کند. حقیقت این است که «نابرده رنج، گنج میسر نمیشود.» او توانست با برنامهریزی دقیق و استفادۀ صحیح از زمان، به معارف بیپایانی دست یابد و از دریای علم و معرفت، خوشهچینی کند.
مولانا سید محمد رابع حسنی ندوی مینویسد: «مولانا ندوی بهرهگیری از دیگران را برای خود عیب نمیشمرد. حتی اگر سخنی موزون و سنجیده از شاگردان خود میشنید، با فروتنی آن را میپذیرفت. زمانیکه در محافل علمی جهانی شرکت میکرد و با اندیشمندان بینالمللی ملاقات داشت، تنها به گفتگوهای مشورتی و اداری اکتفا نمیکرد؛ بلکه دروازۀ مباحث علمی را نیز میگشود. به همین دلیل، دانشمندان جهان با دیدۀ احترام و تحسین به او مینگریستند.»[4]
مولانا ندوی در زمینههای مختلفی همچون تفسیر، حدیث، تاریخ، سیره، رجال و ادب تبحر خاص و اطلاعات عمیقی داشت. او توانست از این ذخایر مطالعاتی، بهترین نتایج را بهدست آورد و آثار گرانقدری به جامعۀ علمی ارائه دهد.