نویسنده: ابوعرفان

امر به معروف و نهی از منکر (بخش بیست و سوم)

شرایط امر به معروف و نهی از منکر
  1. علم؛
برای انجام دادن کار امر به معروف و نهی از منکر به بهترین وجه، ضروری است که دعوت‌کننده به اصول و حقایق این دو واجب آگاه باشد. باید از نظر مفهومی به طور کامل بر معنی، مفهوم، اهمیت و اهداف امر به معروف و نهی از منکر مسلط باشد تا بتواند این وظیفه دینی و شرعی سنگین و مهم را به درستی انجام دهد و نتیجه مطلوب را کسب کند. دانش و علم در هر زمینه‌ای می‌تواند ابزاری محکم برای دعوتگر و مسلمان باشد؛ زیرا خداوند تعالی در بسیاری از موارد بر علم و دانایی تأکید کرده است، به ویژه بر دانایی پیش از عمل. خداوند می‌فرماید: «فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا اللَّهُ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِكَ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ وَمَثْوَاكُمْ» [محمد: ۱۹]؛ ترجمه: «پس [ای پیامبر] بدان که معبودی [به حق] جز الله نیست و برای گناه خود و برای مردان و زنان مؤمن آمرزش طلب کن و خداوند محل حرکت و استقرار شما را می‌داند.»
از بزرگان و اسلاف نیز نقل شده است که «تنها کسی می‌تواند به امر به معروف و نهی از منکر بپردازد که در هر دو زمینه فقیه باشد[1]»، یعنی معروف و منکر را به خوبی بشناسد و در مسیرش اشتباه نکند. کسی که می‌خواهد درد دیگران را درمان کند، باید پزشک ماهر، دردشناس و داروشناس باشد. خداوند تعالی به پیامبر اسلام (صلی الله علیه وسلم) دستور می‌دهد که اصول و روش دعوت را بداند و سطح آگاهی خود را از این موضوع به مردم بیان کند و با این روش علمی و آگاهانه، کار دعوت را پیش ببرد. خداوند می‌فرماید:
«قُلْ هَٰذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ» [يوسف: ۱۰۸]؛ ترجمه: «[ای پیامبر!] بگو: این راه من است؛ من با بصیرت [کامل] به سوی خدا دعوت می‌کنم و کسانی که از من پیروی کرده‌اند [نیز چنین می‌کنند] و خدا پاک و منزه است و من از مشرکان نیستم.»
برای تبیین تفاوت بین عالم و غیر عالم، خداوند تعالی می‌فرماید: «قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ ۗ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ» [الزمر: ۹]؛ ترجمه: «بگو: آیا کسانی که می‌دانند با کسانی که نمی‌دانند برابرند؟ تنها اهل دانش و خرد می‌پذیرند.»
در راستای فهم عمیق‌تر و معرفت کامل‌تر از ذات پروردگار متعال که به طور قطع انگیزه‌ای برای ترس از نافرمانی و امیدواری به پاداش الهی بر اثر انجام فرائض است، خداوند متعال می‌فرماید: «إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُۗ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ غَفُورٌ» [فاطر: ۲۸]؛ ترجمه: «در حقیقت، تنها دانشمندان از بندگان خدا از او می‌ترسند. خداوند بی‌تردید قدرتمند و آمرزنده است.»
در کل، خداوند تعالی به علم و دانش ارزشی بسیار بالا و والا بخشیده و آن را کلید درک و معرفت، رمز رستگاری و موفقیت در آخرت، و وسیله‌ای بسیار مهم برای زندگی با عزت در دنیا معرفی کرده است. در احادیث نبوی (صلی الله علیه وسلم) نیز به جایگاه و اهمیت علم و دانش و لزوم کسب آن تأکیدات فراوانی شده است.
بنابراین، یکی از شرایط اساسی و از مبانی که دعوت و ارشاد را برای دعوتگر مشروع و موجه می‌سازد و او را بر آن می‌دارد که مسئولیت امر به معروف و نهی از منکر را بر عهده گیرد، هدایت و راهنمایی دیگران را به عهده بگیرد و راه را برای همگان روشن کند، علم و دانش، خرد و تعقل است. بدون این پایه‌ها، این وظیفه به درستی انجام نمی‌شود و پیشرفتی حاصل نخواهد شد. این موضوع کاملاً آشکار و واضح است؛ زیرا هیچ نابینایی نمی‌تواند رانندگی کند، هیچ فلجی نمی‌تواند بدود، هیچ بی‌زبانی نمی‌تواند سخن گوید و هیچ کری نمی‌تواند بشنود. علم و دانش مانند چشم، توانایی و زبان هر فرد هستند که با آنها می‌تواند راه خود را روشن ببیند، مسیرش را آسان‌تر طی کند و مقصد را بهتر توصیف کند و به آن برسد.
  1. قدرت و استطاعت
قدرت و استطاعت در بسیاری از امور به عنوان یک شرط اساسی و مهم مطرح است، همانطور که در موضوع امر به معروف و نهی از منکر نیز این شرط وجود دارد. آمر به معروف و ناهی از منکر باید توانایی و قدرت امر کردن به معروف و نیکی و همچنین استطاعت نهی و منع کردن از منکر را داشته باشد؛ زیرا با ضعف و ناتوانی نمی‌توان وارد میدان نبرد شد. امر به معروف و نهی از منکر، یک میدان مبارزه است که در آن یک جبهه حق و در جبهه دیگر باطل قرار دارند و در مقابل یکدیگر پیکار می‌کنند.
در احادیث نبوی (صلی الله علیه وسلم) نیز به قدرت و استطاعت اهمیت داده شده و قدرت معیار قرار گرفته است؛ چنانکه رسول‌الله (صلی الله علیه وسلم) می‌فرماید: «مَنْ رَأَى مِنْكُمْ مُنْكَرًا فَلْيُغَيِّرْهُ بِيَدِهِ، فَإِنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَبِلِسَانِهِ، فَإِنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَبِقَلْبِهِ، وَذَلِكَ أَضْعَفُ الْإِيمَانِ[2]»؛ ترجمه: هر کس از شما کار منکری را دید، با دستش (قدرتش) آن را تغییر بدهد و اگر [با دست] نتوانست، پس با زبانش [از طریق دعوت و موعظه] آن را تغییر بدهد، اگر [با زبان هم] نتوانست، پس با قلبش آن را تغییر بدهد [و منفور و منکر بداند] و این ضعیف‌ترین درجه ایمان است.»
در این حدیث مبارک رسول معظم اسلام (صلی الله علیه وسلم) با صراحت بیان می‌کند که با دیدن منکر، نخست باید با دست و قدرت خود از منکرات نهی کنید و مردم را از ارتکاب منهیات باز بدارید و اگر با دست نتوانستید و این قدرت و استطاعت را نداشتید، با زبان و قدرت گویش از ارتکاب منکرات نهی کنید و اگر توان گفتار حق را نیز نداشتید و نتوانستید با دست و زبان از منکرات نهی کنید، بازهم مسئولیت شما از گردن شما ساقط نمی‌گردد، بلکه باید با قلب‌تان نیز از منکرات نهی کنید که این نشان ضعف و حتی ضعیف‌ترین حالت ایمانی است؛ اما نکته قابل توجه در این حدیث این است که با وجود ناتوانی در منع منکرات، بازهم این مسئولیت عظیم و مهم از گردن فرد مسلمان ساقط نمی‌شود و باید همیشه در حد توان خویش به امور نیک و خیر امر کند و از منکرات و امور شر و ناپسند بازدارد.
بنابراین، یکی از شرایط اساسی در امر به معروف و نهی از منکر، مفهوم قدرت و توانایی است که این وظیفه دینی را تقویت و به اجرا درمی‌آورد. در این زمینه، نقش و جایگاه دولت‌ها و حکومت‌ها، به ویژه حکومت اسلامی در تمدن اسلامی و انسانی، بسیار پررنگ و آشکار می‌شود. این به آن معناست که سیاست اسلامی هرگز به فساد، فحشا و رذایل تن نمی‌دهد و آن‌ها را تحمل نمی‌کند. بلکه اسلامی‌سازی تمامی جنبه‌های زندگی انسانی را یک مأموریت و هدف می‌داند و در مسیر دستیابی به این هدف باید از قدرت و توانایی خود بهره گرفته، منکرات را از جامعه بزداید و معروف و نیکی را در تمامی جوامع نهادینه کند.
دکتر عبدالکریم زیدان در مورد قدرت و استطاعت در بحث قواعد عمومی نهی از منکر توضیح می‌دهد: «بی‌شک در موضوع امر به معروف و نهی از منکر بین دعوتگران تفاوت‌ها و درجاتی وجود دارد که بالاترین درجه متعلق به امیری است که قدرت و اختیار امر و نهی را در دست دارد. به همین دلیل، مسئولیت او در مقایسه با دیگران بسیار سنگین‌تر است و وظیفه دارد که مشکلات و منکرات را از جامعه‌ای که چون خانه‌اش می‌باشد، برطرف سازد.»[3]
ادامه دارد…
[1]. زیدان، عبدالکریم، اصول الدعوة؛ ص: ۳۳۸.
[2]. صحیح مسلم؛ ۷۸.
[3]. زیدان، عبدالکریم، اصول الدعوة؛ ص: ۳۴۱.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version