مراد از سرزمین در اینجا همان وطن، میهن و سرزمین پدری است که انسان به آن افتخار میکند و خود را بدان منتسب میداند. این سرزمین گاهی آنقدر مهم میشود که بر پایۀ آن مفاهیمی مثل حماسه، شهادت، ایثار و فداکاری میسازند.
گاهی اوقات یک سرزمین نیز باعث میشود تا مردم به ملیگرایی و نشنلیزم روی بیاورند. البته اینجا نکتهای که قابلذکر است اینکه بین وطندوستی و ملیگرایی، تفاوت وجود دارد؛ وطندوستی وقتی خالی از افراط و تفریط باشد، مذموم نیست؛ زیرا روایتهای اسلامی حب و دوستی با وطن را امر پسندیدهای دانستهاند.
میهندوستی برخلاف نشنالیزم، نه یک تشکیلات و سازمان سیاسی برای کسب سلطه که یک احساس و تعلقخاطر شخصی به سرزمینی است که کسی بنا به تصور و تشخیص خود بدان انس دارد. میهندوستان علاوه بر اینکه همۀ مردم را (فارغ از هویت تاریخی، قومیت، زبان، دین و دیگر مشخصهها) دارای حقوق مشروع میدانستهاند و بر آن تأکید میکردهاند؛ دارای روحیهای تدافعی در قبال بهرهکشی و سلطۀ بیگانه نیز بودهاند؛ اما ملیگرایان (ناسیونالیستها) برخلاف آنان، متکی به روحیهای مهاجم بودهاند. آنهم نه روحیهای تهاجمی در برابر بیگانگان و سلطهگران خارجی، بلکه در برابر مردم کشور و تحقیرِ آن بخشی از مشخصههای هویتی و فرهنگی مردم که مغایر با ایدئولوژیهای دلخواه و بعضاً ساختگی آنان بوده است.[1]
دانشمندان علوم اجتماعی معتقدند که وطندوستی با وطنپرستی [مراد از وطنپرستی، افراط و زیادهروی در دوستی وطن]، متفاوت است. وطنپرستی بیراهه است، ولی وطندوستی محرک و زمینهساز و مشوق توسعهیافتگی است. یک قاعدۀ ثابت در میان کشورهای توسعهیافته این است که در این ممالک عموم مردم، علاقۀ شدیدی به تاریخ، آدابورسوم و محدودۀ جغرافیایی خود دارند و اساساً در جامعهای که وطندوستی نباشد، انگیزهای برای خدمت، رشد، توسعهیافتگی وجود نخواهد داشت.[2]
تاریخ
تاریخ چیست؟ تاریخ چگونه باعث پدیدآمدن نشنلیزم و ملیگرایی در بین جماعتها و گروهها میشود؟
تاریخ عبارت است از خاطرات مشترک تلخ و شیرین که یک ملت را میسازد و همدردی و همنوایی ایجاد میکند. دورههای طلایی و تاریخی گذشته برجسته میشود. این حماسهها متعلق به همه است. قهرمانیها و ادبیاتی که در تاریخ وجود دارد و سینهبهسینه نقل میشود. افرادی که در آن مجموعه هستند احساس میکنند به یک ما تعلق دارند و همه خود را به یک مجموعه وابسته میدانند و همه نسبت به درد و رنج هم وابسته هستند و در برابر غیر واکنش نشان میدهند.[3]
تاریخ گاهی اوقات نهتنها سبب ملیگرایی میشود، بلکه ملیگرایان تاریخ درست را در راستای اهداف، منافع و خواستههایشان تغییر داده و آن را به نفع خود ثبت میکنند.
آنچه مسلم است، تاریخ و تاریخنگاری بیتردید یکی از مهمترین بسترهای حضور و نمود ملیگرایی فرهنگی است.[4] تاجاییکه در بسیاری از دورهها، تاریخ یکی از مهمترین ابزار تشریح، تبیین و تقویت ملیگرایی بوده است. طرفداری تصریح مینماید: «در دورۀ رضاشاه تاریخ و تاریخنگاری بهصورت یکی از اصلیترین ابزارهای تبیین و تقویت ملیگرایی، تأمین وحدت ملی و استقلال کشور و کسب مشروعیت ملی درآمد.»[5]
برخی کشورها هنجارهای ایدئولوژی، برخی دین، برخی زبان مشترک و… را بهعنوان چسب اجتماعی مطرح میکنند؛ اما هیچچیز بهاندازۀ داشتن تاریخ مشترک در قوام مفهوم نشنلیزم کارایی ندارد. به همین خاطر است که تقریباً تمام کشورها تلاش میکنند روایتی خاص از تاریخ خود را مطرح کنند و بخشهای مهمی از تاریخ را حذف کنند.[6]
تاریخ همیشه ابزار دست نشنلیزم است و چگونگی کاربرد آن بستگی به خصلت پیشرو یا پسرو، ستیزهجو و مهاجم یا مردمانه و آشتیناپذیر نشنلیزم دارد. تا بهقصد و یا حتی بدون قصد گذشته را از ورای آرمانهایش بسازد و به خدمت زمان حال خود درآورد.[7]
تا اواخر قرن نوزدهم میلادی اثر چندانی از تاریخنگاری ناسیونالیستی در آثار تاریخنگاران مصری دیده نمیشد؛ شاید بارقههایی از آن را بتوان در برخی آثار طحطاوی دید، ولی پس از جنبش عرابیپاشا و پررنگ شدن حس میهنپرستانه، فضا برای گرایش به این موضوع فراهم شد.[8]
گرچه تعدادی از نویسندگان و پژوهشگران، موارد دیگری را نیز جزو عناصر نشنلیزم و ملیگرایی قرار دادهاند که میتواند در ایجاد این پدیده در بین مردم یک منطقه مشترک باشد؛ بهعنوانمثال برخی: دین، نژاد، فرهنگ، ارزشها، عادات و تقالید را نیز از این جمله دانستهاند؛ اما چون مشهورترین مقومات و عناصر ملیگرایی موارد مزبور بودند به همین اندازه بسنده شد و هرکدام از این عناصر مقداری تشریح گردید. قابلیادآوری است که عدهای دیگر از نویسندگان، موارد ذکر شده را اصلاً بهعنوان عناصر و مقومات قبول ندارند.
ادامه دارد…
[1]. مرادی غیاث آبادی، رضا، ناسیونالیسم چیست؟ و تفاوت ملیگرایی و میهندوستی، سایت پژوهشهای ایرانی، تاریخ نشر: ۲۰۱۲ میلادی.
[2]. قوامیان، شاکر، ملیگرایی (ناسیونالیسم) از دیدگاه اسلام، تاریخ نشر ۱۳۸۹ هجری شمسی، سایت پایگاه اطلاعرسانی حوزه.
[3]. حافظ نیا، دکتر محمدرضا، ظهور ملیگرایی جدید در جهان، منتشر شده در سایت دکتر محمدرضا حافظ نیا، تاریخ نشر ۱۳۹۵ هجری شمسی.
[4]. رومز، شهرزاد، بررسی چگونگی پیوند ملیگرایی و تاریخ نگاری در دورۀ پهلوی اول، منتشر شده در ماهنامۀ علمی، شمارۀ یازدهم، سال ۱۴۰۱ هجری شمسی، ص ۲۸۴۷.
[6]. سبحانی، أحمد، معرفی فلسفۀ ناسیونالیسم: جایی که وطن آفریده شد. تاریخ نشر ۱۴۰۳ هجری شمسی، سایت یوتوفارکس.
[7]. طهماسبی، نوذرخلیل، ملت و ملیگرایی در نگاه انتقادی آنتونی دی. اسمیت (رویکرد جامعه شناسی تاریخی)، نشر شده در فصلنامۀ سیاست پژوهی، شمارۀ ۳، ۱۳۹۴ هجری شمسی، ص ۳۱.
[8]. بصیری، عباس، تاریخ صدر اسلام و عربگرایی در جریان ملیگرایی مصر از ۱۹۱۸ تا ۱۹۷۰ م، منشر شده در فصلنامۀ علمی تاریخ اسلام و ایران، سال سیام، شمارۀ ۴۸، ۱۳۹۹ هجری شمسی، ص ۱۳.