بعد از کلمه توحید، نماز بزرگترین تاثیر را در بازداشتن نفس از اخلاق رذیله، فحشا، منکرات و بهره بردن از لذتهای ناچیز دارد. از اینرو الله تعالی میفرماید: «اتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ وَلَذِكْرُ الله أَكْبَرُ وَالله يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ»؛ «تلاوت کن آنچه را وحی شده است به تو از این کتاب و برپادار نماز را همانا نماز باز میدارد از کار زشت و ناپسند و قطعاً یاد الله بزرگتر است و الله میداند آنچه میکنید.»[1]
و دلیل این امر این است که نماز انسان را از یکسو به سوی دیگر و از یک ذوق به ذوق دیگر و از یک درخواست به درخواست دیگر و از یک تفکر به تفکر دیگر میبرد. و از کارهای پیش پا افتاده به کارهای والا وامیدارد و ایمان را در قلب دوستداشتنی و آراسته میگرداند و کفر، فسق و نافرمانی را ناپسند قرار میدهد؛ البته این در صورتی است که آن نماز، نماز حقیقی باشد و سرشار از زندگانی، حرارت و نیرو باشد. بههمینخاطر، آنگاه که قوم حضرت شعیبA با دعوت توحید، فضیلتجویی، پرهیزگاری، ناپسند دانستن ستم و کمفروشیای که قوم حضرت شعیبA به آنها مبتلا بودند، مواجه شدند، به زندگی شخصی حضرت شعیبA رویآورده و کنجکاو شدند؛ تا دربارهی این انقلاب و دگرگونی جستجو کنند. حضرت شعیبA از قبیله و شهر آنان بود و همانجا به دنیا آمده و پرورش یافته بود. آنان دنبال چیزی بودند که طبیعت این درگیری و نزاع به آن برمیگشت. اما پس از جستجو در زندگیاش، چیزی آشکارتر از نماز نیافتند، نمازی که آنرا مشاهده کرده و از زیبایی و طولانی بودن آن شگفتزده بودند و چنین میگفتند: «قَالُوا يَا شُعَيْبُ أَصَلاتُكَ تَأْمُرُكَ أَن نَّتْرُكَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَو أَن نَّفْعَلَ فِي أَمْوَالِنَا مَا نَشَاء إِنَّكَ لَأَنتَ الحَلِيمُ الرَّشِيدُ»؛ «گفتند: ای شعیب، آیا نمازت به تو فرمان میدهد که رها سازیم آنچه را که میپرستیدند پدران ما یا اینکه عمل نکنیم در مالهای خود آنچه را خواهیم؟ همانا تو البته خود بردبار و راهیافتهای.»[2]
تشریعات حکیمانه برای با شکوه انجام دادن نماز و به وجود آوردن فضای مناسب برای آن:
الله تعالی با قانونگذاری حکیمانهاش برای نماز، فضایی آکنده از بزرگی، تعظیم، فروتنی، نرمدلی، جدیت، متانت، وقار، آرامش، همکاری و گردهمایی را به وجود آورده است که برای عبادتی دیگر در هیچ آیین و ملتی مانند آن وجود ندارد.
آذان؛ فراخوان نماز و دعوت به سوی اسلام:
الله تعالی برای نماز و گردهمایی مسلمانان به منظور اقامه آن، ندا و فراخوانی را معین کرده است که نه تنها مقاصد و مفاهیم نماز، بلکه هدفهای اسلام، شعار توحید و روح دین را با وضوح، اختصار، رسایی، زیبایی و لحنی دلنشین بیان میکند. این فراخوان، که مؤذن روزانه پنج بار از مکانی بلند با صدایی رسا آن را اعلام میکند، دعوتی است به سوی دین اسلام و معرفی اهداف و آموزههای آن؛ و ممکن است در دل بسیاری از غیرمسلمانان تأثیرگذار باشد و آنها را به سمت اسلام هدایت کند. این فراخوان، که سرشار از زیبایی و سادگی است، نظیری در روشهای دعوت و اعلام عبادت در سایر ادیان ندارد.[3] اذان، تنها فراخوان دینی است که از استفاده ابزارهای خارجی و تحریککنندهها پرهیز میکند و در آن، خلاصه و هسته دین نمایان است.
این فراخوان، عظمت و بزرگی الله تعالی را اعلام میدارد و میگوید الله تعالی از هر بزرگی بزرگتر است و شامل دو شهادت است: نخست، شهادت به اینکه معبودی جز الله نیست و دوم، شهادت به اینکه محمد (صلی الله علیه وسلم) فرستادهی اوست. سپس به نماز و حضور در جماعت و مسجد دعوت میکند و اعلام میدارد که نماز وسیله نجات در دنیا و آخرت است و بدون آن انسان نجات نخواهد یافت. بنابراین، مفاهیم اذان، سخنی جامع، دعوتی کامل و فراخوانی در اوج بلاغت است که عقل و قلب را مخاطب قرار داده، توجه مسلمان و غیرمسلمان را جلب میکند و افراد کسل و بیتوجه را بیدار و آگاه میسازد.
شیخ احمد بن عبد الرحیم دهلوی، حکیم الاسلام، میگوید: «حکمت الهی مقتضی نمود که اذان صرفاً یک اعلام و هشدار نباشد؛ بلکه بخشی از شعائر دینی تلقی گردد؛ به گونهای که این فراخوان علنی، ناآگاه و آگاه را به سمت دین جلب کرده و پذیرش آن از سوی مردم نشانه اطاعت از دین الهی است. بنابراین، ضروری است که شامل ذکر الله، شهادت به توحید و رسالت و دعوت به نماز باشد تا مقصود و مراد آن با صراحت و وضوح بیان شود.»[4]
طهارت و اثر آن در اهمیت نماز:
برای برپایی نماز، طهارت و وضو گرفتن شرط قرار داده شده است. الله تعالی میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُؤُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَينِ وَإِن كُنتُمْ جُنَّبًا فَاطَّهَّرُوا وَإِن كُنتُم مَّرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ مَاء أَحَدٌ مَّنكُم مِّنَ الْغَائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّسَاء فَلَمْ تَجِدُوا مَاء فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُم مِّنْهُ مَا يُرِيدُ اللهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُم مِّنْ حَرَجٍ وَلكِن يُرِيدُ لِيُطَهَّرَكُمْ وَلِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ]. «ای کسانی که ایمان آوردهاید؛ هنگامی که برخاستید به سوی نماز، پس بشویید چهرههایتان و دستهایتان را تا آرنجها و مسح کنید سرهایتان را و (بشویید) پاهایتان را تا دو قوزک؛ و اگر باشید جنب، پس پاکی بورزید (غسل کنید)؛ و اگر باشید بیمار یا در سفر یا بیاید یکی از شما از جای قضای حاجت یا آمیزش کردید با زنان و نیافتید آبی را، آنگه تیمم کنید با خاکی پاک و با آن مسح کنید رویهایتان و دستهایتان را از آن، نمیخواهد الله که قرار بدهد بر شما هیچ دشواریای را بلکه میخواهد پاکیزه گرداند شما را و تمام کند نعمتش را بر شما باشد که شما سپاس بگذارید.»[5]
فلسفه مشروعیت طهارت این است که اگر وضو و طهارت با ایمان و احتساب[6] انجام گیرد، اهمیت دادن به نماز و تمرکز بر آن را از خود بجا میگذارد و نفس را بیدار کرده و آن را آماده استقبال از نماز و نور و آرامشی که در آن هست، میکند.
رسول اکرم (صلی الله علیه وسلم) جهت تکمیل فواید وضو و طهارت و آمادگی برای نماز که مناجات با الله تعالی است، مسواکزدن را نیز سنت قرار داده و در اینباره بسیار ترغیب نموده است، چنانکه فرموده است: «اگر بر امتم سخت نمیشد، آنان را هنگام هر نماز به مسواکزدن دستور میدادم.»[7]
[3] ـ روايات و احادیث بسیاری درباره آغاز آذان و چگونگی مشروعیت آن و قبول نکردن روشهای فراخوان عبادت نزد غیر مسلمانان و برگزیدن این روش بر اساس الهام از جانب الله تعالی، آمده است. از جمله: حدیثی که امام ابوداود (رحمه الله) از حضرت ابو عمیر بن انس و او از عموهای انصاریاش روایت کرده است که فرمودند: «ذهن رسول اکرم (صلی الله علیه وسلم) به کیفیت جمع کردن مردم برای نماز بسیار مشغول بود. به ایشان پیشنهاد شد که هنگام نماز پرچمی برافرازد که با دیدنش مردم به یکدیگر خبر دهند؛ اما پیامبر (صلی الله علیه وسلم) این روش را نپسندید و فرمود: این روش یهودیان است. گروهی ناقوس را پیشنهاد دادند. ولی پیامبر (صلی الله علیه وسلم) فرمودند: این روش مسیحیان است. در همین حال حضرت عبد الله بن زید انصاری (رضی الله عنه) اذان را به خواب دید و پیش رسول اکرم (صلی الله علیه وسلم) آمد و گفت: من در حال خواب و بیداری بودم که شخصی نزدم آمد و اذان را به من آموخت. این در حالی بود که حضرت عمر (رضی الله عنه) پیش از او، اذان را به خواب دیده بود و تا بیست روز آن را پنهان کرد. سپس به رسول اکرم (صلی الله علیه وسلم) خبر داد. پیامبر (صلی الله علیه وسلم) فرمود: چه چیزی تو را از اطلاع دادن ما بازداشت؟ او گفت: عبدالله بن زید از من پیشی گرفته بود و من احساس شرم کردم که شما را خبر دهم. آنگاه رسول اکرم (صلی الله علیه وسلم) فرمود: ای بلال برخیز و آنچه را که عبد الله بن زید به تو میگوید انجام ده. حضرت بلال (رضی الله عنه) نیز برخاست و اذان داد.
[6] ـ معنی احتساب این است که انسان مسلمان به اجر و پاداشی که الله تعالی وعده داده است و رسول اکرم (صلی الله علیه وسلم) از آن خبر داده است، باور و ایمان داشته و به آن رغبت و امید داشته باشد و ارزش آن را بداند. احتساب تاثیر شگرف و ژرفی در قبولیت اعمال و سنگینشدنشان در پیشگاه الله تعالی دارد. در حدیثی که امام ترمذی (رحمه الله) آنرا از حضرت ابوهریره (رضی الله عنه) روایت کرده است، رسول اکرم (صلی الله علیه وسلم) میفرماید: «بنده مسلمان یا مؤمن هرگاه وضو بگیرد و رویاش را بشوید، با آب یا با آخرین قطره آب تمام گناهانی که با چشم به آنها نگریسته است خارج می شوند و هرگاه که دستهایش را بشوید با آب یا آخرین قطره آب تمام گناهانی که با دست مرتکب آنها شده است خارج میشوند؛ به گونهای که پاکیزه از گناهان در میآید و در صحیح مسلم و موطای امام مالک این عبارت نیز آمده است و هنگامی که پاهایش را بشوید تمام گناهانی که با پا به سوی آنها رفته است، با آب یا آخرین قطره آب خارج میشوند.»
[7] ـ صحیحین. الفاظ حدیث برگرفته از صحیح مسلم است.