نویسنده: رحمت ­الله رحمانی

آفات وگناهان زبان (بخش چهاردهم و پایانی)

آفت نوزدهم: حاشیه رفتن و دور شدن از مطلب
دور شدن از مطلب و حاشیه‌رفتن به معنای پیچیده کردن کلام در هنگام سخنرانی، به کار بردن تکلف و نمایش دادن خود به صورت فصیح به شکلی که باعث ایجاد مقدمات و تشبیه‌های بی‌مورد در گفتار شود، است. این روش، که از ابزارهای جدل و مباحثه به شمار می‌آید، که در آن فرد سعی می‌کند خود را فصیح و زیرک نشان دهد، در حالی که در باطن چیزی برای عرضه ندارد و تنها زبانش را به کار می‌گیرد، نکوهیده و زشت است و برای فرد و زبانش آفت خطرناکی به حساب می‌آید.
حضرت عمر (رضی الله عنه) می‌فرمایند: «إِنَّ شَقَاشِقَ الْكَلَامِ مِنْ شَعَاشِقِ الشَّيْطَانِ»؛ «پرچانگی در سخن گفتن از پرچانگی‌های شیطان است.»[1]
عمر بن سعد بن ابی وقاص به نزد پدرش رفت و در مورد موضوعی با سخنان فصیح و تکلف‌آمیز صحبت کرد، و پدرش به او گفت: تو از مقصودت زیاد دور نیستی بلکه خودت تکلف بخرج می‌دهی و حرفت را طولانی می‌کنی. از پیامبر (صلی الله علیه وسلم) شنيدم که گفت: «یأتی علی الناس زمان یتخللون الکلام بألسنتهم کما تخلل البقرة الکلاء بلسانها»؛ «زمانی می‌آید که مردم کلام را با زبان‌های خود می‌چرخانند، همانطور که گاو علف را با زبانش می‌چرخاند.»[2] یعنی، فردی که می‌تواند مطلبی را در دو کلمه بیان کند، آن را با استفاده از قافیه‌های عجیب و کلمات متنوع و جزئیات زیاد بیان می‌کند. این نوع گفتار یکی از آفات و زیان‌های زبان است که پیامبر (صلی الله علیه وسلم) از آن نهی فرموده‌اند و در این باره گفته‌اند: «أنا و أنقیاء أمتی براء من التکلف»؛ «من و پرهیزگاران امت من از تکلف و تصنع در سخن بیزاریم.»[3]
حضرت فاطمه (رضی الله عنها) از پیامبر (صلی الله علیه وسلم) نقل می‌کنند که فرمودند: «شرار أمتی الذین غذوا بالنعیم یأکلون ألوان الطعام ویلبسون ألوان الثیاب ویتشدقون فی الکلام»؛ «بدترین افراد امت من کسانی هستند که در ناز و نعمت بزرگ شده‌اند، انواع غذاها را می‌خورند و لباس‌های رنگارنگ می‌پوشند و در گفتار خود (برای نمایش فصاحت و زیرکی) تکلف به خرج می‌دهند و از موضوع اصلی دور می‌شوند.»
آفت بیستم: گفت‌وگوی توده­‌ی مردم درباره صفات خداوند
یکی از آفات زبان، پرداختن به مسائل پیچیده و عمیق دینی مانند بحث در مورد صفات خداوند است که آیا این صفات ازلی هستند یا حادث. بسیاری از مردم درگیر این بحث‌ها می‌شوند که آیا صفات الهی ازلی‌اند یا پدید آمده. واضح است که چنین بحث‌هایی برای عموم مردم بی‌ثمر و بی‌فایده است و تنها موجب به خطر افتادن زبان می‌شود.
همانطور که ضرب‌المثلی وجود دارد که می‌گوید: «زبان سرخ سر سبز می‌دهد بر باد»، این نوع بحث‌ها جز ایجاد خطر چیزی در پی نخواهند داشت. بنابراین، به جای ورود به بحث‌هایی در مورد حدوث و قدم صفات الهی، باید مردم را به انجام عبادات و پیروی از فرمان‌های قرآن و سنت تشویق و ترغیب کرد. چنانکه پیامبر (صلی الله علیه وسلم) فرموده‌اند: «إِنَّ الله حَرَّمَ عَلَيْكُمْ: عُقُوقَ الأُمَّهَاتِ، وَوَأْدَ الْبَنَاتِ، وَمَنَعَ وَهَاتِ، وَكَرِهَ لَكُمْ: قِيلَ وَقَالَ، وَكَثْرَةَ السُّؤَالِ، وَإِضَاعَةَ الْمَالِ»؛ «خداوند نافرمانی از مادران، دفن زنده‌ی دختران، گرفتن و ندادن حق دیگران را حرام کرده و سخنان بیهوده، زیاده‌خواهی و تباه کردن مال را ناپسند شمرده است.»[4]
بحث در مورد صفات الهی و ازلی یا حادث بودن آن‌ها بی‌ثمر است، مانند مثالی که بدون تشبیه، پادشاهی دستوری را می‌نویسد و آن را به وزیر خود می‌دهد تا اجرا کند، اما وزیر به جای انجام دستور، تحقیق در مورد نوع کاغذ نوشته شروع می‌کند و در نتیجه از انجام دستور بازمی‌ماند و مستوجب مجازات پادشاه می‌شود. پس، بحث در مورد اینکه صفات خداوند ازلی هستند یا حادث، بی‌فایده و بی‌ثمر است.[5]
[1] ـ مصنف ابن أبي شيبة – ج ۱۳ – ۱۹ الأدب – ۲۵۸۱۲ – ۲۷۲۶۰.
[2] ـ این حدیث با الفاظی دیگر روایت شده است. إن الله عز وجل يُبغِضُ البليغ من الرجال، الذي يَتَخَلَلُ بلسانه، تَخَلَّلَ الباقرة بلسانها. سنن ابوداود حدیث رقم: ۵۰۰۵.
[3] ـ ابن ابی الدنیا و بیهقی در الشعب الایمان حدیث رقم: ۱۳۵۶.
[4] ـ  صحیح بخارى «باب مَا يُنْهَى عَنْ إِضَاعَةِ الْمَالِ» حديث رقم: ٢٤٠٨.
[5] ـ  احیاء علوم الدین، ج ۳، ص ۳۵.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version