نویسنده: احمد شعیب غزنوی

منکرین حدیث و شبهات نوین آن‌ها (بخش چهارم)

شبهات منکرین حدیث و پاسخ به آن‌ها
منکرین حدیث برای تضعیف سنت و از بین بردن اعتماد مسلمانان به آن، شبهاتی مطرح کرده‌اند. در ادامه، به یکی از مهم‌ترین این شبهات و پاسخ آن اشاره می‌شود:
شبهۀ اول:
رسالت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم تنها رساندن قرآن است؛ بنابراین، اطاعت از آن‌حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم به‌عنوان یک رسول، واجب نیست. حدیث نیز وحی محسوب نمی‌شود و برای فهم قرآن نیازی به حدیث نیست.
پاسخ:
  1. خداوند متعال در قرآن می‌فرماید: «وَما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلاَّ وَحْياً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولاً»؛[1] «هیچ بشری را یارای آن نیست که خداوند با او سخن بگوید، مگر به‌صورت وحی، یا از پس پرده، یا به‌وسیلۀ فرستاده‌ای از فرشتگان.»
این آیه نشان می‌دهد که وحی، از ارسال رسول جداست؛ یعنی حدیث نیز نوعی وحی غیرمتلو است که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم آن را به مردم رسانده است.
  1. قرآن کریم در مواضع متعددی فرمان می‌دهد: «أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ» «از خدا و از رسول اطاعت کنید.» هم‌چنین، برای مخالفت با پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم، وعید سختی می‌دهد: «وَمَنْ يُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدَى… نُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا»؛[2] «هرکس پس از روشن شدن هدایت، با پیامبر مخالفت کند… او را به جهنم خواهیم افکند.»
  2. خواب انبیا علیهم‌السلام در قرآن حجت محسوب می‌شود، حال آن‌که خواب، وحی متلو نیست؛ بنابراین، اگر خواب انبیا حجت باشد، به‌طریق‌اولی، سخنان پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم در بیداری نیز حجت خواهد بود.
  3. بسیاری از پیامبران علیهم‌السلام بدون کتاب آسمانی مبعوث شدند. اگر سخنان آنان حجت نباشد، بعثت این انبیا بیهوده خواهد بود.[3]
شبهۀ دوم:
ارشادات پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم برای همگان حجت است، اما احادیثی که به دست ما رسیده قابل اعتماد نیست؛ بنابراین، ما مکلف به پذیرش آن‌ها نیستیم.
پاسخ:
این دیدگاه کاملاً بی‌اساس و باطل است که گفته شود احادیث حجت‌اند، اما به وسیلۀ افرادی غیرقابل اعتماد به ما رسیده‌اند. دلایل رد این نظریه به شرح زیر است:
احادیث نبوی از همان طریقی به دست ما رسیده‌اند که قرآن کریم منتقل شده است. اگر این وسایط قابل اعتماد نباشند، باید قرآن نیز انکار شود. منکرین حدیث ادعا می‌کنند که در مورد قرآن، آیۀ «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ» نازل شده و خداوند حفاظت از آن را تضمین کرده است، اما برای حدیث چنین تضمینی وجود ندارد.
اولاً، این آیۀ شریفه نیز توسط همان افرادی به ما رسیده است که احادیث را نقل کرده‌اند. اگر آن‌ها غیرقابل اعتماد باشند، چه تضمینی وجود دارد که این آیه از جانب خداوند باشد و توسط کسی اضافه نشده باشد؟
ثانیاً، آیۀ فوق تنها حفاظت از الفاظ قرآن را تضمین نمی‌کند، بلکه حفاظت از معانی قرآن را نیز شامل می‌شود. این معانی در احادیث نبوی تبیین شده‌اند.
اگر کسی ادعا کند که قرآن به دلیل اعجاز و بلاغتش ثابت شده و این ویژگی در احادیث وجود ندارد، باید گفت: اعجاز و بلاغت قرآن نیز از طریق نقل همین افراد به ما رسیده است. آیا احتمال ندارد که این افراد، بنا بر گفتۀ منکرین، با جعل این ویژگی‌ها، قرآن را بزرگ جلوه داده باشند؟
علاوه بر این، ثبوت اعجاز قرآن مشروط به این است که هیچ‌کس نتواند کلامی مانند آن بیاورد و این امر تنها با نقل‌قول‌های حدیثی به اثبات می‌رسد.
وقتی پذیرفته شود که عمل به احادیث واجب است، به خودی خود این نتیجه به دست می‌آید که خداوند اسباب حفاظت آن‌ها را تا قیامت مهیا کرده است. در غیر این صورت، اشکال وارد می‌شود که خداوند احادیث را واجب‌العمل قرار داده، اما برای حفاظت آن‌ها چاره‌ای نیندیشیده است. این مطلب با آیۀ «لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا» در تضاد است.
  1. منکرین حدیث می‌گویند که اخبار آحاد ظنی بوده و پیروی از ظن طبق گفتۀ قرآن ممنوع است: «إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا.»
در زبان عربی، واژۀ «ظن» سه معنا دارد: تخمین، ظن غالب و علم یقینی استدلالی. در بسیاری از آیات قرآن، «ظن» به معنای یقین به کار رفته است:
  1. «الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو رَبِّهِمْ»[4]
  2. «قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو اللَّهِ»[5]
  3. «وَظَنَّ دَاوُدُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ»[6]
بنابراین، در قرآن، «ظن» همیشه به معنای تخمین نیست. در آیه‌ای که پیروی از ظن نهی شده، مقصود تخمین است، نه ظن غالب.
علاوه بر این، در بسیاری از مسائل شرعی و حتی امور روزمره، ظن غالب مبنای عمل است. واقعیت این است که بدون پذیرش ظن غالب، ادامۀ حیات انسانی ممکن نیست.
حافظ ابن حجر می‌گوید: «اخبار آحاد اگرچه اصولاً ظنی هستند، اما برخی از آن‌ها که با قرائن مؤید شده باشند، مانند احادیث مسلسل به حفاظ و ائمه، می‌توانند علم نظری یقینی ایجاد کنند.»
  1. منکرین حدیث مدعی‌اند که واسطه‌هایی که احادیث را به ما رسانده‌اند، غیرقابل اعتمادند. این ادعا ناشی از جهل به تاریخچۀ تدوین حدیث است. علمای حدیث از همان ابتدا، به‌دقت شرایط و ویژگی‌های راویان را بررسی کرده و احادیث را بر اساس صحت و اعتبار طبقه‌بندی کرده‌اند؛ بنابراین، ادعای بی‌اعتمادی به این واسطه‌ها، بی‌پایه است.[7]
شبهۀ سوم:
ارشادات پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم فقط برای صحابه حجت بوده و برای ما حجت نیستند.
پاسخ:
این دیدگاه که احادیث فقط برای صحابه حجت است و برای دیگران حجت نیست، چنان واضح البطلان است که نیازی به توضیح مفصل ندارد. طبق این نظریه، رسالت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم فقط به دوران صحابه محدود بوده است؛ اما این دیدگاه به‌صراحت با آیات قرآن مردود اعلام می‌شود:
  1. «يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعاً»؛[8]
  2. «وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيراً وَنَذِيراً»؛[9]
  3. «وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ»؛[10]
  4. «تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيراً».[11]
افزون بر این، باید پرسید: آیا فهم قرآن بدون تعلیمات پیامبر ممکن است یا خیر؟ اگر نیازی به تعلیم پیامبر نبود، پس فرستادن رسول چه ضرورتی داشت؟ اگر پیامبر برای تعلیم قرآن فرستاده شده است، چطور ممکن است صحابه به تعالیم ایشان نیازمند بوده باشند، اما ما بی‌نیاز باشیم؟
این درحالی است که: صحابه شاهد نزول قرآن بوده‌اند، از اسباب نزول آیات آگاه بودند و در محیط نزول قرآن زندگی می‌کردند. ما از این مزایا محروم هستیم و به مراتب بیشتر به ارشادات و تعالیم پیامبر نیازمندیم.
محورهای اصلی نظریات منکرین حدیث
تفکرات و نظریات منکرین حدیث، چه در گذشته و چه در عصر حاضر، بر همین سه شبهه استوار است:
  1. احادیث برای ما حجت نیستند؛
  2. حفاظت معنوی قرآن تضمین نشده است؛
  3. اخبار آحاد و روایت‌های ظنی قابل اعتماد نیستند.
نتایج و پیامدهای انکار حدیث
انکار حدیث پیامدهای خطرناکی دارد که می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
  1. انکار حفاظت معنوی قرآن: نادیده گرفتن احادیث به معنای انکار راهکارهای ویژۀ اسلام برای حفظ آثار اسلامی است.
  2. محرومیت از تعالیم نبوی: بدون احادیث، گفتار تشریعی پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم و اسرار زندگی ایشان ناشناخته باقی می‌ماند.
  3. انکار اطاعت از پیامبر پس از وفات ایشان: این انکار به معنای تعطیل کردن عمل به ارشادات پیامبر پس از وفات‌شان است.
  4. تحریف سیمای الگو بودن پیامبر: بدون احادیث، تصویر کامل از شخصیت و زندگی پیامبر دچار تحریف خواهد شد.
  5. ورود افکار عمومی در قانون‌گذاری دینی: انکار حدیث، زمینۀ دخالت غیرمتخصصان در استنباط احکام دینی را فراهم می‌کند.[12]
پایان:
با وجود تلاش‌های مداوم دشمنان اسلام و هزینه‌های هنگفت آنان در طول تاریخ برای انکار حدیث، علما و دانشمندان مسلمان همواره از شریعت و سنت پیامبر دفاع کرده‌اند. این مدافعان توانسته‌اند دشمنان را ناکام سازند. از‌این‌رو، می‌گوییم: «شعار «پیروی از سنت» هم‌چنان پایدار است و محبت سنت در روح و جان مسلمانان ریشه دارد.»
[1]. سورۀ شوری، آیۀ 51.
[2]. سورۀ نساء، آیۀ 159.
[3]. تقاریر صحیح بخاری، علامه شیخ الحدیث مولانا محمد یوسف حسین‌پور، ص 3-6، رجوع شود به علوم القرآن مفتی محمدتقی عثمانی، ترجمه: محمد عمر عیدی، ص 28 ـ 30، انتشارات شیخ الاسلام، احمد جام چاپ سوم ۱۳۸۹.
[4]. سورۀ بقره، آیۀ 46.
[5]. سورۀ بقره، آیۀ 249.
[6]. سورۀ ص، آیۀ 24.
[7]. درس ترمذی، علامه محمدتقی عثمانی، ص ۲۸.
[8]. سورۀ اعراف، آیۀ 158.
[9]. سورۀ سباء، آیۀ 28.
[10]. سورۀ انبیاء، آیۀ 107.
[11]. سورۀ فرقان، آیۀ 1.
[12]. ترجمان السنة، علامه بدر عالم مهاجر مدنی، ص 324.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version