در سال ۱۹۳۲ میلادی، آنتون سعاده، حزب «سوسیال ناسیونالیست سوریه» را تأسیس کرد. این حزب خواهان تشکیل یک کشور متحد از سوریها بود. مشاهدۀ شرایط فاجعهباری که سوریۀ بزرگ در دوران جنگ جهانی اول تجربه کرده بود، تأثیر قابلتوجهی بر شکلگیری اصول ناسیونالیسم سوری داشت.[1]
سوریه، همانند دیگر کشورهای عربی، از تبلیغات ناسیونالیسم عربی متأثر شد. گروهی از مردم سوریه، که تحتتأثیر پیشرفتهای غرب قرار گرفته بودند، مسئولیت ترویج ملیگرایی را بر عهده گرفتند. افکار این افراد در ساختار حکومتی، بهویژه با ظهور احزابی که این ایده را نمایندگی میکردند، گسترش یافت و تأثیرگذار شد.[2]
نشنالیزم در الجزایر
ناسیونالیسم الجزایری، یکی از شدیدترین و طولانیترین جنبشهای تاریخ، ریشه در استبداد استعماری فرانسه داشت. فرانسویان به مدت ۱۳۲ سال (۱۸۳۰-۱۹۶۲ میلادی) بر الجزایر حکومت کردند و بهشکلی برنامهریزیشده به نابودی فرهنگ عربی و اسلامی این کشور پرداختند. حکومت استعماری فرانسه بر الجزایر، نظارتی فراگیر بر تمامی فعالیتهای فرهنگی، مذهبی و اجتماعی مردم مسلمان بومی اعمال کرد.[3]
اولین جرقههای ناسیونالیسم الجزایری عمدتاً از وضعیت اسفبار مردم بومی ناشی شد. اگرچه آرمانهای ویلسونی (مانند حق خودمختاری ملتها) بر اندیشههای الجزایریهای جوان تأثیر گذاشت، اما انقلاب روسیه و تأسیس حزب کمونیست فرانسه در سال ۱۹۲۰ میلادی، بزرگترین تأثیر را بر شکلگیری جنبش ناسیونالیستی الجزایر داشت.
مثالی حاج (در منابع دیگر بهعنوان «مصالی حاج» شناخته میشود)، بنیانگذار جنبش ناسیونالیستی الجزایر و رهبر حزب «ستارۀ شمال آفریقا»، یکی از اعضای برجستۀ حزب کمونیست فرانسه بود. این حزب، بهعنوان اولین تشکل ناسیونالیستی در الجزایر، در شکلگیری و هدایت جنبشهای آزادیبخش این کشور نقش مهمی ایفا کرد.[4]
نشنالیزم در عراق
جنبش ملیگرایی عرب در عراق، تحتتأثیر عوامل مختلف و همگام با تحولات جهان عرب، گسترش یافت. هستهٔ اولیهٔ ملیگرایی عرب در عراق، در میان عربهای سنی که در مدارس نوین عثمانی تحصیل کرده بودند، در نیمهٔ دوم قرن نوزدهم میلادی شکل گرفت.[5]
یکی از شخصیتهای برجسته در ایجاد نشنالیزم عربی در عراق، فیصل بن حسین شریف بود. او برای تقویت این ایدئولوژی، ساطع الحصری،[6] یکی از متفکران و ملیگرایان عرب را برای سیاستگذاری فرهنگی و مدیریت امور آموزشی به عراق دعوت کرد. نقش الحصری در توسعهٔ مفاهیم ملیگرایی در عراق، انکارناپذیر است.[7]
نشنالیزم در لبنان
لبنان یکی از مراکز مهم فعالیتهای ملیگرایان عرب بهشمار میرفت. بیشتر این ملیگرایان، مسیحیانی بودند که از دانشگاه آمریکایی بیروت فارغالتحصیل شده بودند. این افراد برای پیشبرد اهداف خود، جوانان مسلمان را نیز به همکاری دعوت کردند. آنها فعالیتهای خود را با ایجاد سازمانها، انجمنها، سخنرانیها و ارائهٔ مقالات آغاز کردند.
طرفداران ناسیونالیسم لبنانی که اغلب از مسیحیان مارونی بودند، امیر فخرالدین (حاکم لبنان از ۱۵۹۳ تا ۱۶۳۳ میلادی) را بنیانگذار ناسیونالیسم جدید لبنانی میدانند. وی علاوه بر کنترل مناطق لبنان امروزی، بخشهای مرکزی سوریه و شمال فلسطین را نیز در اختیار داشت.[8]
نشنالیزم در عربستان سعودی
تأسیس پادشاهی عربستان سعودی در سال ۱۹۳۲ میلادی، به دست ملک عبدالعزیز بن سعود، نوعی نشنالیزم منحصربهفرد را در این کشور قبیلهنشین پدید آورد. پایههای این ناسیونالیسم بر دو محور اصلی استوار بود: وفاداری به قبیله و پذیرش بیچونوچرا برتری سیاسی خاندان آل سعود. این دو محور بهگونهای مکمل یکدیگر عمل کردند. نشنالیزم سنتی سعودی در قالب شعار سهگانهٔ «خدا، شاه و میهن» نمود پیدا کرد.[9]
مصر، سوریه و عراق، سه کشوری بودند که بیش از سایر کشورهای عربی تحتتأثیر آرمانهای ملیگرایی قرار گرفتند. موج ناسیونالیسم که در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم از اروپا به سمت شرق و امپراتوری عثمانی سرازیر شد، مرزهای اجتماعی و سیاسی این کشورها را بیش از دیگران درنوردید.[10]
نشنالیزم در سایر کشورهای عربی
ملیگرایی در سایر کشورهای عربی، همچون مراکش و لیبی، عمدتاً پاسخی به بحرانها و مشکلات ناشی از استعمار بود. مردم این کشورها، برای مقابله با سلطهٔ استعماری، به این جنبش روی آوردند.
«تقسیم و اشغال سرزمینهای عربی به وسیلهٔ استعمار و گسترش فرهنگ غرب، عربها را بر آن داشت تا مبارزه با فرهنگ غرب را در کنار مبارزهٔ سیاسی و اقتصادی قرار دهند. آنها نفوذ فرهنگ غرب را خطری برای عربیت میدانستند. گسترش نشنالیزم در سرزمینهای اسلامی، بهویژه عربی، ناشی از توطئهٔ یهودیان صهیونیست و با کمک استعمار بود.»[11]