نویسنده: عبدالحمید گرگیج

دوران زمامداری اسلامی (بخش ششم و پایانی)

تمدن اسلام و تأثیر آن در جهت‌­گیری بشر (ادامه…)
در بین دو گروه، تنش‌های شدیدی به وقوع پیوست که در این کتاب جای بیان جزئیات آن نیست. نتیجه‌ی این‌که برخی از مورخان بر این باورند که حرکت‌های تحریم پرستش تصاویر و تمثال‌ها از اسلام اثر پذیرفته بودند. مورخان می‌گویند: کلادیوس (Claudius) اسقف تورن،[1] که در سال ۸۳۸ میلادی (حدود ۲۱۳ هجری) به این مقام رسید، کسی بود که صلیب‌ها و تمثال‌ها را به آتش می‌کشید و در دوران اسقفی خود پرستش آن‌ها را منع می‌نمود. او در اندلس اسلامی به دنیا آمد و تنفر اسلام نسبت به تصاویر و تمثال‌ها نیز روشن است. بخاری و مسلم از حضرت عایشه (رضی الله عنها) روایت کرده‌اند که پیامبر (صلی الله علیه وسلم) از سفر برگشت. بر دریچه‌ی یکی از خانه‌ها پرده‌ای که در آن تصاویر بود پوشانده شده بود. چون چشم پیامبر (صلی الله علیه وسلم) بر آن پرده افتاد، چهره‌اش دگرگون شد و آن را پاره کرد و فرمود: «ای عایشه! در روز قیامت کسانی بیش از همه‌ی مردم عذاب می‌بینند که برای مخلوق خدا شبیه درست می‌کنند.» حضرت عایشه فرمود: «پرده را قطعه قطعه نمودیم و یکی دو تا بالشت از آن درست کردیم.» احادیث در این مورد به کثرت وجود دارد.
همین‌طور گروهی از مسیحیان[2] ظهور کردند که عقیده‌ی تثلیث را نزدیک به توحید تشریع می‌کردند و الوهیت حضرت مسیح را سخت انکار می‌کردند.[3]
کسی که تاریخ دینی اروپا و تاریخ کلیسای مسیحی را مورد مطالعه قرار دهد، به وضوح می‌تواند آثار عقلی اسلام را در گرایش‌های مصلحان و انقلابیون علیه نظام کشیشی حاکم درک نماید. دعوت بزرگ اصلاحی لوتر،[4] با وجود معایبی که داشت، بارزترین نمونه از اثرپذیری از اسلام و عقاید اسلامی بود. مورخان به این موضوع اعتراف دارند.
همین‌طور تأثیر تفکر اسلامی و شریعت اسلامی را در اخلاق ملت‌ها و قوانین موجود در اروپای مسیحی و هند بت‌پرست بعد از فتوحات اسلامی به وضوح می‌توان مشاهده کرد.[5] در گرایش‌های توحیدی، احترام به زن و حقوق آن، و پذیرفتن اصل مساوات بین طبقات مختلف بشری که از امتیازات اسلام و شریعت غرای آن است، این تأثیرات به چشم می‌خورد.
پژوهشگر هندی K.M. Panikkar و سفیر سابق هند در مصر که از تأثیر عقیده‌ی توحید اسلامی در تفکر ملت هند و آیین‌های آن‌ها صحبت می‌کند، می‌گوید: «کاملاً روشن است که تأثیر اسلام در آیین هند در دوره‌ی اسلامی شدیداً عمیق بوده است. اندیشه‌ی پرستش خداوند در بین هندوها مرهون اسلام است. رهبران دینی و فکری در این دوره، اگرچه خدایانشان را به نام‌های مختلف می‌خواندند، مردم را به پرستش خداوند نیز فرا می‌خواندند و تصریح می‌کردند که خدا یکی است، تنها او مستحق پرستش است و سعادت و نجات از او خواسته می‌شود. این تأثیرات در دعوت‌ها و آیین‌هایی که در دوره‌ی اسلامی در هند ظهور کردند، واضح است؛ مانند آیین «Bhagti» و دعوت کبیره.» [6]
جواهر لعل نهرو،[7] نخست وزیر سابق هند، در کتاب «Discovery of India» می‌گوید: «ورود مجاهدان از شمال غرب هند و دخول اسلام اهمیتی فوق‌العاده در تاریخ هند دارد. فساد در جامعه‌ی هندی به اوج رسیده بود. تقسیم نژادی، طبقه‌ی پلید و انزوا از جهانی که هند در آن می‌زیست، نمایان بود. نظریه‌ی اخوت اسلامی و مساواتی که مسلمانان به آن باور داشتند و در پرتو آن زندگی می‌کردند، در اذهان هندوها تأثیر عمیقی به‌جا گذاشت. کسانی که جامعه‌ی هندی آنان را از مساوات و حقوق انسانی محروم کرده بود، بیشتر تأثیر اسلام را پذیرفته بودند.»
نویسنده‌ی فاضل معاصر Mehta در کتاب تمدن هند و اسلام (Indian Civilization and Islam) می‌گوید: «اسلام بر سرزمین هند مشعلی از نور به ارمغان آورد که با آن تاریکی‌هایی که زندگی انسانی را پوشانده بود، از بین رفت. در شرایطی که تمدن‌های قدیم رو به فروپاشی بود و اهداف والای انسانی فقط به صورت عقاید نظری درآمده بود، فتوحات اسلام در عالم افکار به مراتب وسیع‌تر از آن چیزی بود که در دایره‌ی سیاست تحقق یافت. از بخت بد بود که تاریخ اسلام در این سرزمین (هند) با حکومت گره خورده بود؛ به همین دلیل حقایق اسلام در پرده‌ی خفا ماند و زیبایی‌ها و برتری‌های آن از انظار مخفی گردید.»
هیچ دین و تمدنی از ادیان و تمدن‌هایی که در آن زمان وجود داشتند، نمی‌تواند ادعا کند که از اسلام و مسلمانان تأثیر نپذیرفته است.
رابرت بریفال (Robert Briffault) در کتاب «The Making of Humanity» می‌گوید: «در هر کدام از جوانبی که اروپا در آن به پیشرفت دست یافته، قطعاً اسلام و تمدن اسلامی تأثیری عمیق و مهم داشته است.»[8]
او در جای دیگری می‌گوید: «تنها علوم طبیعی نبود که مرهون خدمات عرب‌هاست و زندگی را به اروپا بازگرداند، بلکه تمدن اسلامی از آن روز که اشعه‌ی نخستینش بر اروپا تابید، در زندگی اروپا تأثیرات بزرگ و گوناگونی به جای گذاشت.»[9]
اگر مسائل به این نحو تداوم می‌یافت و جوامع بشری از رهبری گروهی که برای پیشوایی‌شان خلق شده‌اند بهره‌مند می‌شدند، کمان به کماندار سپرده می‌شد و هر چیزی طبق روال طبیعی‌اش به حرکت درمی‌آمد، ناگزیر جهان بشری تاریخی غیر از آنچه اکنون می‌خوانیم که حاکی از مصیبت‌ها و رنج‌های بی‌امان انسان است، می‌داشت و به تاریخی زیبا که هر چشمی را روشن کند و همگان را به غبطه وا دارد، دست می‌یافت. اما تقدیر بر خلاف این جریان رقم خورد و انحطاط مسلمانان آغاز شد.
ادامه دارد…
[1] ـ شهری در ایتالیا پایتخت قدیم سارونی و بعد پایتخت ایتالیا تا سال ۱۸۶۶ م.
[2] ـ Haine’s Christianity of Islam in Spain p. ۱۱۶ .
[3] ـ ضحى الإسلام،ج ۱، ص ۶۵ – ۱۶۴.
[4] ـ مارتلین لوتر، اصلاح طلب مذهبی آلمانی (۱۴۸۳ م – ۱۵۴۶ م) وی دهقانزاده بود، بعد به مقام کشیشی رسید و سپس استاد فلسفه دانشگاه در فورت ،شد لوتر بانی آیین جدید پروتستان در دین مسیح ا لوتر با پاپ و کشیشانی که از مردم اعتراف و پول می گرفتند، به مخالفت برخاست و برخلاف دستور پاپ انجیل را به زبان آلمانی ترجمه کرد پیروان او را پروتستان یا لوتری میگویند، آیین لوتر بیشتر در آلمان و اتریش رایج است. (د. ن)
[5] ـ Haine’s Christianity of Islam in Spain, p.۱۱۶.
[6] ـ Asurvey of Indian History p.۱۹۲.
[7] ـ پاندیت جواهل لعل نهرو (۱۸۸۹ – ۱۹۶۴ م) سیاستمدار هندی در خانواده ای از اشراف برهمن هند در الله آباد به دنیا آمد، نهرو در دانشگاه های هاروارد و کمبریج انگلستان به تحصیل علم حقوق پرداخت، وی پس از بازگشت به میهن در سلک مردم مبارز درآمد و با گاندی نیز آشنا شد. نهرو چند بار به جرم فعالیت سیاسی به زندان رفت. در سال ۱۹۲۹ به ریاست حزب کنگره انتخاب شد. پس از استقلال هند، وی در سال ۱۹۴۶ م نخست وزیر هندوستان ،شد، وی در سال ۱۹۶۴ م در حالی که هنوز نخست وزیر بود، در گذشت.
[8] ـ p.۱۹۰ -.
[9] ـ p.۲۰۰ -.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version