نویسنده: شکران احمدی
مقاصد پنجگانه
در این مبحث، در مورد مقاصد پنجگانۀ ضروری که از مقاصد مهم و اصلی شریعت اسلامی است، میپردازیم:
الف: حفظ دین
حفاظت از دین نهتنها از مهمترین مقاصد شریعت شمرده میشود؛ بلکه روح و اساس و زیربنای همۀ مقاصد محسوب میشود که از آن سرچشمه میگیرند و نیازمندی به آن مانند نیازمندی فرع به اصل است. از نظر ترتیب بهاتفاق علمای کرام، در صدر مقاصد قرار دارد.
شیخالاسلام ابن تیمیه میگوید: «هر آن کسکه در مورد خون و مال مردم حکم میکند و عدالت را رعایت نمیدارد، سرنوشت وی عذاب جهنم است، پس اگر کسی در مورد عقیده و دین مردم حکم نماید و عدالت را رعایت نمیکند و یا اینکه در مسایل کلی دین بدون علم و تحقیق سخن میگوید، پس سرنوشت وی چه خواهد بود؟»
در ابتدا این سؤال مطرح میشود که دین چیست و حفاظت از دین چگونه تحقق مییابد؟
تعریف دین
دین در لغت: دین کلمهای است عربی که معانی متعددی را افاده میکند:
-
قضاوت و جزا: یکی از معانی دین در لغت عربی «قضاوت و جزا» است و بر همین اساس، به روز قیامت و یا آخرت «یوم الدین» گفته شده است که به معنای روز جزا و داوری است. گفته میشود: «كما تُدين تُدانُ» یعنی: «همانطوری که مجازات میکنی، با کردار خود مجازات میشوی.» الله متعال فرموده است: «أَءِنّا لَمَدِينُونَ.» یعنی: «آیا مجازات و محاسبه میشویم.»
-
اطاعت و انقیاد: معنا و مفهوم دیگر کلمۀ دین، اطاعت و انقیاد است؛ طوریکه عربها در محاورۀ خویش میگوید: «دانه دینا» یعنی: «مالک و حاکم او گردید و رهبری و تدبیر او را بر عهده گرفت و بر او مسلط شد و او را محاسبه و مجازات کرد.»
پس واژۀ دین با این صیغه دارای معنی مالکیت و تصرف است و با مفاهیم مربوط به فرمانروایان، از قبیل سیاست، تدبیر، حکومت، تسلط، محاسبه و مجازات سر و کار دارد و با همین معنی پیامبر صلیاللهعلیهوسلم فرموده است: «الكيس مَنْ دَانَ نَفْسَه وَعَمِلَ لِمَا بَعْدَ الْمَوْتِ، وَالْعَاجِزُ مَنْ أَتْبَعَ نَفْسَه هَواها، وتمنَّى عَلَى الله الأمانی.» ترجمه: «زیرک کسی است که نفس خود را محاسبه نموده، برای زندگی بعد از مرگ، کار کند و ناتوان کسی است که نفسش را به دنبال آرزوها و هوای خویش کشاند و از خدا امید داشته باشد.» یعنی؛ شخص هوشیار و زرنگ کسی است که از طریق محاسبۀ نفس، بر آن مسلط باشد.
-
کار و عادت: معنای دیگر کلمۀ دین، کار و عادت همیشگی است، طوریکه عربها در محاورۀ خویش میگوید: «مازال ذلك ديني ودیدنی، أى: عادتی.» یعنی: «این عادت دیرینه و همیشگی من است.»