نویسنده: عبدالحمید گرگیج

چکیده

وجود دولت و حکومت یکی از بنیادی‌ترین امور ضروری جوامع بشری است. حکومت اسلامی نوعی حکومت دینی است که زمامداران آن بر اساس دستورات دین اسلام انتخاب شده و قوانین جامعه بر پایه احکام و معارف اسلامی می‌باشد. بدون تردید اصول اولیه و ریشه اصلی حکومت اسلامی در قرآن کریم و سنت پیامبر خدا (صلی الله علیه وسلم) نمودار است. به دلیل اهمیت نقش کارگزاران در رساندن جامعه به اهداف حکومت اسلامی که بالاترین آن قرب الهی است، ویژگی‌ها و صفاتی برای انتخاب کارگزاران ممالک مطرح می‌باشد. این صفات و ویژگی‌ها از آن جهت حائز اهمیت است که در عملکرد آن‌ها و تحقق اهداف حکومت اسلامی نقش بسزایی ایفا می‌کند. کارگزارانی که دارای صفات پسندیده‌ی بهتری هستند در کار خویش موفق‌تر خواهند بود و پیشرفت بیشتری می‌کنند. در مقابل، برخورداری از صفات ناپسندی مانند تکبر و استبداد در کارگزاران موجب اثرات زیان‌باری بر وجهه‌ی اجتماعی و شغلی این افراد می‌شود.

مقدمه

در تعالیم اسلامی تأکید خاصی نسبت به زمامداران و مسئولان حکومت شده و برای زمامداران، نقش مهم و مؤثری در مسیر هدایت یا ضلالت مردم ترسیم گردیده است. اهمیت کارگزاران و تربیت ایشان را می‌توان در آیات قرآن کریم، مانند این آیه شریفه که می‌فرماید: «یوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ؛ (به یاد آر) روزی که ما هر گروهی از مردم را با پیشوایشان (به پیشگاه حقیقت) می‌خوانیم»، یافت.
همچنین می‌توان اهمیت و جایگاه تربیت زمامداران را در نسبت آن با تمدن‌سازی مورد توجه قرار داد. این تأکیدات ضرورت تدوین برنامه‌ای جامع برای تربیت زمامداران را روشن می‌سازد که تدوین آن علاوه بر اینکه نیاز به مبانی محکم و استواری مبتنی بر قرآن‌کریم و سیره‌ی پیامبر (صلی الله علیه وسلم) دارد؛ به استفاده از اندیشه‌های متفکران مسلمانی که در راستای کاربست مبانی اسلامی در اندیشه خود، به‌خصوص در امر تربیت زمامداران سعی و تلاش نموده‌اند؛ نیز محتاج است.

زمامداران مسلمان و خصوصیات­شان

بعد از عصر ظلم و ستم و رهبری پیشوایان ستمکار، مسلمانان به صحنه آمدند و رهبری جهان را به دست گرفتند. آنان ملت‌های بیمار را از پیشوایی بشر که همواره از آنان بهره‌کشی می‌کرد و وظیفه خود را در قبال آنان به خوبی انجام نمی‌داد، بر کنار کردند. مسلمانان انسانیت را شتابان، هماهنگ و موزون به حرکت درآوردند. آنان خود دارای صفاتی بودند که شایستگی رهبری جهان را برایشان فراهم می‌کرد و شادکامی و رستگاری جهانیان را تحت قیادت‌شان تضمین می‌نمود. این صفات قرار ذیل اند:
نخست؛ آنان دارای کتابی فرو فرستاده شده و آیینی الهی بودند و خود، قانون و آیین نمی‌ساختند؛ زیرا قوانین وضعی خود منبع جهل، اشتباه و ستم‌اند. به همین جهت آنان در برخوردشان با مردم و در سیاست و معاشرت‌شان همچون شتر شب کور، کورمال کورمال حرکت نمی‌کردند. خداوند بدانان فروغی تابان بخشید تا در پرتو آن در میان آدمیان گام بردارند و شریعتی نیز بدانان ارزانی داشت تا براساس آن بر مردم حکم برانند: «أَوَ مَن كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَن مَّثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ لَيْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا»؛ «آیا کسی که مرده‌ای بوده است و ما او را (با اعطای قرآن و در پرتو قرآن) زنده کرده‌ایم و نوری فرا راه او داشته‌ایم که در پرتو آن میان مردمان راه می‌رود، مانند کسی است که گویا در تاریکی‌ها فرو رفته و از آن تاریکی‌ها نمی‌تواند بیرون بیاید؟»
«يَأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ»؛ «ای مؤمنان! بر ادای واجبات خدا مواظبت داشته باشید و از روی دادگری گواهی دهید و دشمنی مردمی، شما را بر آن ندارد که (با ایشان) دادگری نکنید، دادگری کنید که دادگری (به ویژه با دشمنان) به پرهیزگاری نزدیک‌تر است. از خدا بترسید که خدا آگاه از هر آن چیزی است که انجام می‌دهید.»
دوم؛ آنان برخلاف بسیاری از ملت‌ها و رجال سیاسی گذشته و حال، بدون تربیت اخلاقی و تزکیه درونی حکومت و رهبری را به دست نگرفتند. بلکه مدتی طولانی تحت تربیت و نظارت دقیق رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) بودند. حضرت آنان را تزکیه می‌نمود و آداب را به آنان آموزش می‌داد. ایشان را به زهد، تقوا، عفت، امانت‌داری، از خودگذشتگی، ترس از خدا و عدم چشم‌داشت به جاه و مقام تشویق می‌کرد و بارها خطاب به آنان می‌فرمود: «إِنَّا وَالله لاَ نُوَلِّي عَلَى هَذَا الْعَمَلِ أَحَدًا سَأَلَهُ وَلَا أَحَدًا حَرَصَ عَلَيْهِ»؛ «ما این مسؤولیت را به کسی که آن را درخواست کند و یا به آن حرص داشته باشد، نمی‌سپاریم.»
به کرات این آیات را به سمع‌شان می‌رساند: «وَتِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ»؛ «ما آن سرای آخرت را تنها بهره‌ی کسانی می‌گردانیم که در زمین خواهان تکبر و استکبار نیستند و فساد و تباهی نمی‌جویند، و عاقبت از آن پرهیزگاران است.»
به این دلیل بود که آنان همچون پروانه‌ای به سوی نور شمع، به سمت پست‌ها و مقام‌ها هجـوم نـمی‌آوردند. بلکه در پذیرفتن مسؤولیت‌ها، هر یک دیگری را تعارف می‌کرد و خود را کنار می‌زد و از پذیرفتن آن امتناع می‌ورزید. چه رسد به اینکه کاندیدای مسؤولیتی شود و از خود ستایش کند و تبلیغات وسیعی راه اندازد و سرمایه هنگفتی برای این منظور هزینه کند.
هرگاه مسؤولیتی از امور مردم به آنان سپرده می‌شد، هرگز آن را به‌عنوان یک فرصت طلایی یا لقمه‌ای چرب، یا سرمایه‌ای برای جبران مخارج و فعالیت‌هایی که در این مسیر نموده‌اند، نمی‌دانستند. بلکه آن را امانتی در گردن‌شان و آزمایشی از جانب خدا تلقی می‌کردند و باور داشتند که روزی در پیشگاه پروردگارشان حاضر می‌شوند و باید از ریز و درشت حساب پس دهند. این آیه را دائماً آویزه‌ی گوش‌شان داشتند: «إِنَّ الله يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُم بَيْنَ النَّاسِ أَن تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ الله نِعِمَّا يَعِظُكُم بِهِ إِنَّ الله كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا»؛ «بی‌گمان خداوند به شما (مؤمنان) دستور می‌دهد که امانت‌ها را به صاحبان امانت برسانید و هنگامی که در میان مردم به داوری نشستید، دادگرانه داوری کنید. خداوند شما را به بهترین اندرز پند می‌دهد. بی‌گمان خداوند همواره شنوا و بیناست.»
«وَهُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلائِفَ الْأَرْضِ وَرَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ…»؛ «اوست که شما را جانشینان زمین گردانید و برخی را بر برخی درجاتی بالاتر برد تا شما را در آنچه به شما داده است بیازماید.»
ادامه دارد…
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version