نویسنده: ابورائف

مراحل رشد و گسترش علوم اساسی در میان مسلمانان

رشد و شکل‌گیری علوم اساسی در میان مسلمانان سه مرحلۀ مهم را گذرانده است و این سه مرحله نقش مهمی در برپایی تمدن علمی مسلمانان و شکل‌دهی و تثبیت پایه‌های علمی در میان مسلمانان و نیز گسترش علم به جوامع دیگر به‌ویژه جوامع غربی داشتند. این سه مرحله عبارت‌انداز:
1- مرحلۀ ترجمه و انتقال علوم جوامع مختلف به زبان عربی؛ این اولین مرحله از مراحل رشد و شکل‌گیری علوم اساسی و اکثراً تجربی در میان مسلمانان بود. در این مرحله که از قرن هفتم میلادی تا قرن نهم ادامه داشت، مسلمانان کتاب‌های اساسی تمدن‌های سابق مخصوصاً کتاب‌هایی که به زبان یونانی بودند را به زبان عربی ترجمه کردند و آن‌ها را شرح و بسط دادند و بر آن‌ها تعلیق نوشتند. منابع و مصادری که مسلمانان در زمینۀ انتقال این علوم به زبان عربی بر آن‌ها تکیه و اعتماد کردند، بر تمدن‌ها و فرهنگ‌های مختلفی از قبیل: تمدن بابلی‌ها، مصری‌ها، چینی‌ها، هندی‌ها و فینقی‌ها (کنعانی‌ها) متمرکز بود و این نوع علوم از طریق فتوحات اسلامی و مبادلات تجاری به سرزمین‌های اسلامی رسیدند.
ثروت تمدن هندی و سرزمین‌های فارس در زمینۀ ترقیم و خطاطی و ثروت تمدن یونان در زمینۀ علوم هندسه نقش و اثر به‌سزایی در تمدن اسلامی داشت. این مرحله توانست برای جوامع غربی نیز بسیار مفید باشد و مشکلات عدیدۀ علمی آن‌ها را نیز حل کرد. این مرحله از زمان خلافت «ابوجعفر منصور؛ خلیفۀ عباسی» آغاز شد و تا پایان خلافت «امین عباسی» ادامه داشت. در این مرحله، بیشتر به ترجمۀ کتاب‌های طبی و ریاضی پرداخته شد و «هارون‌الرشید» اقدام به ارسال گروهی از مسلمانان به ممالک مختلف کرد و در این راه اموال زیادی را به‌عنوان بودجه تعیین کرد. به‌گونه‌ای که «یوحنا بن ماساویه» که طبیب ماهر دولت عباسی‌ها بود، اقدام به ترجمۀ کتاب‌های طبی قدیمی کرد.
گرچه حرکت ترجمه از زمان اموی‌ها آغاز شده بود و «خالد بن‌ یزید بن ‌معاویه» که به «حکیم بنی ‌امیه» مشهور بود، اولین فردی بود که توجه ویژه‌ای به این امر داشت، اما آغاز رسمی و تعیین بودجه و مبالغ کلان برای این کار، توسط خلیفه ابوجعفر منصور صورت گرفت.
داکتر علی الدفاع می‌نویسد: «حرکت ترجمه در عهد ابی‌جعفر منصور به بالاترین درجۀ خود رسید. او علمای متخصص در ریاضیات، فلکیات، فیزیک، کیمیا، فلسفه، طب، دوا و دارو، نباتات، حیوان‌شناسی و زمین‌شناسی را از سراسر جهان برای ترجمۀ کتاب‌ها در تمام زمینه‌ها فراخواند. ابوجعفر منصور با سخاوت تمام، بودجه را برای ترجمۀ کتب خرج می‌کرد و به همین علت، نزد او کتاب‌خانۀ غنی و پرباری که شامل تعداد زیادی از کتب می‌شد، جمع شد. نتیجۀ این کار نیز آن بود که مردم شوق وافری نسبت به مطالعۀ کتب پیدا کردند و معلومات گران‌بهایی از این کتاب‌ها به‌دست آوردند و مطالعۀ این کتاب‌ها به‌تدریج آن‌ها را به‌سوی تألیف و ترجمه سوق داد.»
علت این موفقیت و پیشرفت در امر ترجمه و تأسیس مدارس مختلف جهت ترجمۀ کتب علمی، سعۀ صدر و همت بزرگ خلفای اسلامی در این زمینه بود، به‌گونه‌ای که آنان زمینۀ فعالیت و خدمت در این میدان را برای همه باز گذاشتند و از استعداد و توان همۀ علما و اندیشمندان بهره بردند، بدون این‌که تفاوت دین یا مذهب و اندیشۀ آن‌ها مانعی بر سر این کار قرار بگیرد. همین تسامح و سینۀ فراخ سبب شکل‌گیری این تمدن عظیم شد که تاریخ نظیر آن را سراغ ندارد.
حتی خلفا و امرای عباسی و اموی نمایندگان خود را به قسطنطنیه و دیگر شهرهای اروپایی می‌فرستادند تا کتاب‌های یونانی که توسط مردم آن دیار مورد بی‌مهری و بی‌توجهی قرارگرفته‌اند را برای مسلمانان جمع‌آوری کنند و بیاورند. گاهی نیز خلفای بنی امیه و عباسی، کتاب‌های علمی و مخطوطات را از علمای یهود و نصارا و ستاره‌پرستان و مجوسی‌ها به‌عنوان جزیه قبول می‌کردند.
ادامه دارد…
بخش قبلی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version