نویسنده: «ابو عائشة»

داستان مربوط به آصف بن برخیا

خداوند متعال در مورد یار و هم‌صحبت سلیمان علیه‌السلام که تخت بلقیس را در یک چشم بهم زدنی حاضر کرد، چنین می‌فرماید: «قال الذي عنده علم من الكتاب أنا آتيك به قبل أن يرتد إليك طرفك فلمّا رآه مستقرا عنده قال هذا من فضل ربي ليبلوني ءأشكر أم أكفر ومن شكر فإنما يشكر لنفسه ومن كفر فإن ربي غني كريم»؛
ترجمه: (کسی‌که به نزدش علمی از کتاب [الهی] داشت، گفت: من پیش از [یک] چشم به هم زدنت آن را نزد تو می‌آورم و چون آن را در نزد خود مستقر یافت، گفت: این فضل پروردگار من است تا مرا بیازماید که آیا سپاس می‌گزارم یا اینکه ناسپاسی می‌کنم و هرکس سپاس گزارد، تنها برای [سود] خود سپاس می‌گزارد و هر کس ناسپاسی کند [بداند] که پروردگارم بی نیاز و بخشنده است.»
در کتاب شرح عقائد در مورد این داستان چنین آمده است: «گاهی کرامت به شیوه‌ای ظاهر می‌شود که با عادت در تضاد است؛ مثل اینکه ولی مسافت بسیار طولانی را در مدت اندکی طی کند، همانند این که هم‌صحبت سلیمان علیه‌السلام که بنابر قول مشهور آصف بن برخیا است با وجود مسافت زیاد و مسیر دور، عرش بلقیس را در یک چشم بهم‌زدن نزد ایشان حاضر کرد.»
علامه مفتی محمد شفیع عثمانی در تفسیر «معارف القرآن» می‌نویسد: «در این واقعه اگر این روایت صحیح باشد که این عمل توسط آصف بن برخیا، صحابیِ حضرت سلیمان علیه‌السلام، به وقوع پیوسته است، پس این کرامت اوست و چون کمالات هر ولی عکسی از کمالات رسول و پیغمبر او و از او مستفاد می‌گردد؛ لذا هر کرامتی که از دست اولیای امت ظاهر گردد، همۀ آن‌ها از معجزات رسول به شمار می‌رود.»

احادیث پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم

از حضرت انس رضی‌الله‌عنه روایت است که ربیع عمۀ وی دندان‌های پیشین دختر جوانی را شکست. بنابراین  از آن دختر طلب عفو و بخشش کردند؛ اما او نپذیرفت و به او پشنهاد ارش دادند بازهم نپذیرفت و تنها خواستۀ او قصاص بود. رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم به قصاص دستور داد، این‌جا بود که انس بن نضر رضی‌الله‌عنه گفت: «یا رسول‌الله! آیا دندان‌های پیشین ربیع شکسته می‌شوند؟! نه؛ به خداوندی که تو را به حق مبعوث کرده است، دندان‌های پیشین وی شکسته نخواهند شد. رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمودند: «ای انس! حکم کتاب الله قصاص است.» این بود که قوم آن دختر راضی شدند و او را بخشیدند. رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمود: «إن من عباد الله من لو أقسم علی الله لأبره»؛
ترجمه: از میان بندگان الله متعال کسانی هستند که چون به الله سوگند یاد کنند، خداوند متعال سوگندشان را تحقق می‌بخشد.
قاضی عیاض رحمه‌الله می‌فرماید: «این حدیث بر صحت کرامات اولیا دلالت دارد.
حدیث اصحاب الغار: حدیث مفصلی است که در صحیح البخاری نیز روایت شده است؛ سه نفر در غاری گیر می‌کنند و درنتیجه، هر یک از آن‌ها کارهای نیک‌ خود را یادآوری کرده از خداوند متعال طلب نصرت و یاری می‌کند، خداوند متعال نیز آنان را از آن غار نجات می‌دهد.
حدیث کودک، راهب و جادوگر: کودکی بود که نزد راهب و جادوگری برای تعلیم می‌رفت. این داستان طولانی را امام مسلم رحمه‌الله در کتابش روایت کرده‌است.
در کتاب «تطریز ریاض الصالحین» بعد از بیان احادیث چنین آمده است: «در مورد [کرامت] احادیث فراوانی وجود دارد که هر کدام از آن‌ها در مواضع آن بیان شده است که از آن جمله: حدیث کودکی است که پیش راهب و ساحر می‌رفت، حدیث جریج و حدیث اصحاب الغار که سنگ بزرگی بر دهانۀ غار افتاد.»
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version