نویسنده: صادق فائز

والدین

نبود تربیت و یا نبود شیوه برخورد صحیح والدین با فرزندان جوان
فرزندان دارای مراحل مختلفی هستند که هر مرحله‌ای تربیت و نحوه برخورد مخصوص خودش را دارد، والدین نمی‌توانند همیشه به یک شیوه آنان را تربیت و با آنان برخورد نمایند. امری که متاسفانه در جامعه ما نهادینه نشده است، برخی از والدین فرزندانشان هرچقدر که بزرگ باشند آنها را کودک می‌دانند و سن، روحیات و مرحله‌ی جدید زندگیشان را در نظر نمی‌گیرند. و برخی دیگر کاملاً بی‌توجه‌اند، اصلا برایشان زندگی و آینده‌ی فرزندانشان مهم نیست.
هردو شیوه اشتباه هستند و فرجام خوبی ندارند، زیرا هم تربیت و هم شیوه تربیت مهم است. و غفلت از هردو، می‌تواند برای والدین در دنیا و آخرت عواقب خطرناکی داشته باشد.
جوانی یکی از بهترین، زیباترین و البته پیچیده‌ترین دوران زندگی فرزندان محسوب می‌شود و مهمترین میدان امتحان والدین است. اگر در این مرحله بتوانند به مسئولیت خویش به شیوه درست عمل کنند در امتحان پدر و مادر بودن کامیاب شده‌اند، و اگر خدای ناخواسته غفلت کنند و یا به شیوه درست عمل نکنند در امتحانشان ناکام و چه بسا عواقب آن را در همین دنیا با چشم سر ببینند.
تربیت جوانان امروزه ضمن اینکه باید از جمله دغدغه‌های مهم والدین باشد، باید به شیوه درست و با در نظر داشت روحیات و گرایش های جوانان باشد. افکار نو، دیدگاه‌های جدید و افق‌هایی که در دنیای بزرگسالان گاهی دور از دسترس است در ذهن جوانان جولان می‌دهند. آنها سعی می‌کنند دنیا اطراف خود را بشناسند و چاره‌جویی کنند پس تربیت صحیح آنها، نوع گرایش‌ها و تفکرات آنها بسیار مهم خواهد بود.
تربيت فرد جوان به معناى فراهم آوردن مقدمات لازم و فراهم کردن مسیری که فرد جوان بتواند  قوا و استعداد خود را شکوفا نماید و از آن به درستی کار گیرد.  مشکل اساسی آن است که معمولاً استعدادهاى فرد جوان در جريان تربيت مورد توجه قرار نمی‌گیرد، و والدين در مسير تربيت فكرى و عملى خود از این اصل غفلت می‌كنند. غفلت از اين اصل سعادت جوان را محقق نمى‏كند و او را به نافرمانى و سرکشى مبتلا مى‏سازد.
آنچه مسلم است اینکه جوانان با روش‌هایی دستوری تربیت نمی‌شوند و چه بسا اگر دستور داده شوند نپذیرند و با توجه به غلبه احساس و جوشش عاطفه، موضع سخت و دور از عقل در برابر والدین بگیرند و دست به نافرمانی و عصیان بزنند،از این رو باید در نحو برخورد و شیوه تربیت آنها از صبر و حوصله کار گرفت و با برنامه و مدیریتِ احساسات آنها پیش رفت.
والدین باید متوجه باشند که فرزندشان در سن جوانی از قدرت جسمانی زیادی برخوردار می‌شود و این موضوع او را به غرور و خودپسندی می‌کشاند و او چنین فکر می‌کند که قدرمند‌تر از او پیدا نمی‌شود. البته این امر دست خودش نیست بلکه یک مرحله پیچیده است که انسان در آن قرار می‌گیرد، اینجا است که بر والدین است که با وی مدارا کنند و احساس غرور او را درک کنند و از در احترام و حوصله درآیند.
ضمن اینکه بزرگترین تأثیر را رفتار والدین در شکل‌گیری شخصیت جوان ایجاد می‌نماید. اگر والدین می‌خواهند بر فرزند و مخصوصا جوانان تأثیر مثبت بگذارند باید رفتار و کردار خود را در زندگی کنترل نمایند.
بی‌شک نخستین مدرسه هر انسانی تعلیم و تربیت پدر و مادر اوست و در همین جا است که نخستین درسهای زندگی سالم را می‌آموزد.
متأسفانه اکثریت مردم جامعه در فکر تامین هزینه‌های زندگی هستند. تمام فکر وذکرو وقت آنها صرف کار و تلاش و…. می شود .گاه دو یا سه کار دارند ؛وقتی برای استراحت وتفریح ندارند؛ اوقات فراغتی ندارند ؛ فرصت برای تفکر ومطالعه نیست؛ آنها غالبا خسته‌،عصبی‌،نگرانند و ناآرامند. از این ها چه توقعی برای تربیت صحیح فرزندان هست؟!
برای موفقیت در این کار، برنامه‌ریزی لازم است. بدون برنامه و با این همه مشکلات نمی‌شود در این مسیر پراهمیت کار بجایی برد و موفق شد. مشکل دیگر آن است که در جامعه ما فرزندان ثروت و سرمایه محسوب نمی‌شوند و تا این مفکوره تغییر نکند و فرزندان سرمایه و ثروت محسوب نشوند هیچ اتفاق بزرگ و مثبتی رخ نمی‌دهد.
هروقت این مفکوره تغییر نماید و والدین ما فرزندان خود را سرمایه و ثروت ببینند، آنگاه می‌شود امیدوار شد و تا وقتی آنها سرمایه و ثروت محسوب نشوند، هیچ سرمایه‌گذاری در حق آنان صورت نخواهد گرفت و هیچ وقتی به آنها داده نخواهد شد و هیچ قدم مثبتی برای شکوفایی استعدادهای درخشان آنان برداشته نخواهد شد.
ادامه دارد…
بخش قبلی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version