نویسنده: سید مصلح‌الدین

ستم کلیسا نسبت به علم

در عصری که اروپا شاهد فوران عقل و اندیشه بود، دانشمندان علوم طبیعی از قید و بند تقلید کورکورانه‌ی دینی رها شدند. آنها نظریات جغرافیایی کلیسا، که پیش‌تر در کتب دینی مورد پذیرش قرار گرفته بود، به چالش کشیدند و با شجاعت، یافته‌های علمی و تجربی خود را اعلام داشتند. این اقدامات باعث شد کلیسا به شدت واکنش نشان دهد و افراد نفوذی آن دوره، که کنترل امور را در دست داشتند، به تکفیر و محکومیت دانشمندان پرداختند. دادگاه‌های تفتیش عقاید به بهانه‌ی حفظ دین مسیحیت، به شکار کسانی پرداختند که به زعم آن‌ها مرتد و بی‌ایمان شمرده می‌شدند.
جاسوسان کلیسا در سراسر کشور گسترش یافتند و به شدت بر تفکرات و باورهای مردم نظارت داشتند. یک دانشمند مسیحی با تأسف اظهار داشت: «کمتر کسی بود که به عنوان مسیحی زندگی کند و به مرگ طبیعی بمیرد». تخمین زده می‌شود که حدود ۳۰۰ هزار تن توسط این دادگاه‌ها محکوم شدند، که از این میان، سی و دو هزار نفر در آتش سوزانده شدند. جوردانو برونو، دانشمند برجسته‌ی علوم طبیعی، به دلیل باور به وجود جهان‌های متعدد، از این قربانیان بود. کلیسا او را به آتش کشید، بدون اینکه قطره‌ای از خونش بر زمین بریزد. گالیله، دیگر دانشمند شهیر، نیز به خاطر باور به حرکت زمین به دور خورشید، تحت فشار قرار گرفت.
این وقایع، نتیجه‌ی نگرش مخربی بود که توسط برخی افراطیون مسیحی و یهودی پرورده شده بود و به تضاد بین علم و ایمان دامن زده بود. این دیدگاه نه تنها به انسانیت آسیب رساند، بلکه روح و روان جامعه را نیز به تیرگی کشاند.

جسارت یهود

همچنین یهودیت در یاغی‌گری وفساد‌افکنی بین جوامع بشری دست کمی از مسیحیت ندارد. صاحبان این عقیده با اینکه بطور تقریبی بیش از ۶۰ درصد اقتصاد جهان وبیش ۷۰ درصد از رسانه‌ی تمام دنیا را در اختیار دارند اما بازهم نتوانسته‌اند جامعه‌ی انسانی را با خود همراه کرده وتحفه‌ی بسزایی برای‌شان به ارمغان آورد.
امکانات وسیع وقدرت بسیاری که یهود در اختیار دارد چیزی جز جنگ وفتنه وآشوب در جهان به همراه نداشته واعمال پلید وتفکر فاسد آن‌ها هر لحظه به مثابه‌ی بمب ساعتی ویرانگری برای بشریت تیک تاک می‌کند؛ گویا اعمال وکردارشان، روز به روز نفرت جامعه‌ی انسانی از آن‌ها را فزونی می‌بخشد.
بدون شک، بررسی جنایات سهوی وعمدی مسیحیت ویهودیت در طول تاریخ زمان زیادی خواهد برد اما بیان شمه‌ای از فجایع به بار آمده توسط رهبران دینی یهود ونصاری وتمرکز بر فعالیت آن‌ها می‌تواند در درک بهتر مطلب کمک کند؛ به همین منظور به بررسی رفتار جنایی دو جنایتکار ودو خونخوار قرون اخیر که در خدمت مسیحیت ویهودیت بودند، یعنی: (آدولف هیتلر) و (ویستون چرچیل) می‌پردازیم.
آدولف هیتلر که یک مسیحی کاتولیک بود، بعنوان شناخته‌شده‌ترین دیکتاتور تاریخ بشریت بشمار رفته و او را پیشوا نیز می‌نامند. او درسال ۱۹۳۳ بعنوان صدراعظم آلمان معرفی شد. سیاست‌های تبعیض نژادی وجغرافیایی وی بر هیچ‌کس پوشیده نیست. علاوه بر این وی عضوی از ارتش آلمان در جنگ جهانی اول نیز بود.
هنگامی‌که قصد آزمایش روش‌های نوین کشتار را داشت، باعث مرگ ۳۰ هزار نفر شد. تنفر هیتلر از یهودی‌ها باعث شده بود که در لهستان، دست به کشتار ۹۰ درصد آن‌ها بزند، زیرا وی باور داشت که جنگ جهانی اول را به خاطر یهودیان باخته است. در زمان حیاتش، ۵۰ میلیون نفر را به کام مرگ کشاند ودر آخر هم با خودکشی به زندگی‌اش پایان داد.

فاجعه‌ی هندوستان

افزایش قیمت فلفل توسط هلندی‌ها، انگیزه‌ای ساده برای انگلیسی‌ها شد تا به فکر حضور در شرق دور، به‌ویژه هند و آب‌های اطراف آن بیفتند. انگلیسی‌ها به کشوری نظر داشتند که از لحاظ کشاورزی و منابع معدنی بسیار غنی بود.
قحطی‌های سال‌های ۱۷۷۰ و ۱۹۴۳ در هند بسیار مرگبار بودند. در این دوره‌ها، میلیون‌ها هندی به دلیل سیاست‌های استعماری انگلیس جان خود را از دست دادند. وینستون چرچیل، که آن زمان نخست‌وزیر بود، به خاطر نظرات و سیاست‌هایش در این باره مورد انتقاد قرار گرفته است.
در طی قحطی بزرگ بنگال در سال ۱۹۴۳، که در جریان جنگ جهانی دوم رخ داد، حدود سه میلیون هندی جان باختند، با بیشترین تلفات در منطقه بنگال. مادوسودان موخرجی، خبرنگار هندی، در کتاب خود با عنوان «جنگ پنهان چرچیل»، سیاست‌های چرچیل را یکی از عوامل اصلی این قحطی معرفی می‌کند که به عنوان یکی از بزرگ‌ترین قحطی‌های تاریخ هند شناخته شده است.
این توصیفات بر اساس منابع تاریخی و تحقیقات انجام شده در این زمینه است. تاریخ استعمار و تأثیر آن بر کشورهای تحت استعمار موضوعی است که به دقت و مسئولیت‌پذیری نیاز دارد تا به درک درستی از پیامدهای آن برسیم.
بالاخره قحطی زمانی به پایان رسید که در آخر سال، بازماندگان از قحطی، محصول برنج‌شان را درو کردند. اولین محموله‌های جو و گندم در ماه نوامبر به افراد نیازمند رسید که تا آن موقع ده‌ها هزار نفر از آنان تلف شده بودند.
این کتاب، تحقیقی مستند و جالب توجه در مورد واقعه‌ای است که باید به‌عنوان یکی از ننگین‌ترین صفحات تاریخ امپراتوری بریتانیا و به ویژه وینستون چرچیل بحساب آید.
به گفته‌ی موخرجی، علت کمبود مواد غذایی، صادرات وسیع آن از هند برای مصرف در میادین جنگ و نیز خود بریتانیا بود. بین ماه‌های ژانویه و ژوئیه سال ۱۹۴۳ و در حالی‌که قحطی در هند شروع شده بود، این کشور بیش از هفتاد هزار تن برنج صادر کرد. این مقدار برنج، برای زنده نگاه داشتن چهارصد هزار نفر به مدت یک‌سال کافی بود. موخرجی در پی برخی از بازماندگان قحطی رفته است و تصویری هراس‌آور از اثرات گرسنگی و محرومیت ارائه داده است. پدر و مادرها، فرزندان گرسنه‌شان را در چاه‌ها و رودخانه‌ها می‌انداختند. بسیاری با انداختن خود به زیر قطار، خودکشی می‌کردند. مردم گرسنه برای گرفتن آبی که در آن برنج پخته شده بود، گدایی می‌کردند. عده‌ای برگ درختان، ریشه‌ی سیب‌زمینی هندی و علف می‌خوردند. مردم حتی نای سوزاندن مردگان خود را نداشتند.
ادامه دارد…
بخش قبلی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version