نویسنده: خالد یاغی­‌زهی

حکم سوءظن

سوءظن در مرتبه اول که در ذهن انسان شکل می‌گیرد، همان خطور ذهنی است و گناهی بر آن مترتب نیست. انسان باید در این مرحله جلوی آن را بگیرد. اما اگر به آن پرو بال دهد و از مرحله ذهن عبور کند و در عمل انسان اثر بگذارد، طبق آن ظن و گمان عمل می‌کند و این‌جاست که گناه و خسران برای او به بار می‌آورد. خداوند متعال می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ»؛ «ای مؤمنان، از بسیاری از گمان‌ها بپرهیزید که بی‌شک برخی از گمان‌ها، گناه است.»
در این آیه خداوند گمان­‌های بدی که به ذهن انسان می‌­رسد را بسیار بر شمرده و به مؤمنان فرموده تا از گمان‌های بد دوری کنند، چرا که برخی از این ظن‌ها به مرحله گناه می‌رسد. پس فرد مؤمن باید از سوءظن دوری کند تا دچار گناه و حرام نشود.
علمای علم اخلاق می‌فرمایند: «بر هر مؤمنی لازم است که خود را در معرض تهمت قرار ندهد تا بندگان خدا به او گمان بد نبرند و به معصیت نیفتند. زیرا هر که سبب معصیت دیگری شود، در گناه او شریک می‌شود.»

حکایت: داستان جنید بغدادى و مسکین

جنید می‌گوید: وارد مسجدى شدم و فردی را دیدم که به مردم می‌گفت: اگر امکان حل مشکل من برای شما فراهم است، مشکلم را حل کنید. در دلم گذشت که این بدبخت، مفت‌خور و سربار مردم است؛ چهارچوب بدنش سالم است، چرا از پی کاری نمی‌رود؟ فردای آن روز کنار دجله آمدم و دیدم آن مرد سائل خرده سبزی‌هایی که مردم بالاتر از آن محل به آب می‌دهند، از آب می‌گیرد و می‌خورد. تا چشمش به من افتاد، گفت: دیروز بدون دلیل و علت در باطنت از من غیبت کردی و مرا هدف سوءظن قرار دادی. به خاطر این که باطنت را آلوده نمودی و خود را از رحمت خدا محروم کردی، توبه کن. من گرچه چهارچوب بدنم سالم است، ولی او خواسته که در چهارچوب تنگ مادی گرفتار باشم و این مطلب ربطی به تو ندارد که نسبت به آن قضاوت بی‌جا کنی. من در عین تنگدستی و تهیدستی از پروردگارم راضی و خشنودم و کمترین گله و شکایتی از او ندارم!

نتیجه­‌گیری

بنابراین بر هر مسلمانی لازم است، از هر پست و مقام والایی که دارد، فروتنانه در برابر مردم رفتار کند و در میان بندگان خدا برای رستگاری و بهبودی خود تلاش نماید. حسن‌ظن را بر سوءظن و برائت را بر تهمت ترجیح دهد و با مردم چنان اخلاق و برخوردی داشته باشد که شایسته‌ی یک انسان است.
انسان‌ها بنا بر نیازهای بشری می‌خورند و می‌نوشند و در بازار رفت و آمد دارند. انسان مخلوقی آسمانی یا فرشته نیست؛ خلقت او نه از نور است و نه از نار، بلکه از همین خاک «مِن حَمَإٍ مَسنُون» آفریده شده است. لذا نباید فراموش کنیم که ما مجاز به قضاوت تنها بر اساس ظاهر افراد نیستیم. مسئولیت باطن و اسرار دیگر به عهده‌ی خداوند است. ما مسئول پاره کردن گریبان و دل‌های مردم نیستیم، بلکه باید قلب‌ها را به خدا سپرده و او را رازدار و علام الغیوب بدانیم.
هر زمانی که انسان کاملاً در اسلام درآید و قوانین و فرامین قرآن کریم و سنت نبوی را اسوه و الگوی خود قرار دهد و آن‌ها را در قلب خود جایگزین نماید، یقیناً قلب او دیگر جایی برای هیچ‌گونه کراهت و بدگمانی پیدا نمی‌کند؛ چون شعار قرآن و سنت همیشه این بوده و هست که: «إن جَاءَکُم فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَیَّنُوا» و «ظنوا بالمؤمنین خیراً». خداوند متعال با دقت و ظرافت تمام، بر اعمال انسان‌ها نظارت دارد و مطابق اعمالشان با آن‌ها معامله می‌کند و نسبت به هیچ‌کسی بدگمان نیست.
همچنین رسول خدا با ذکاوت و فراست به امت نظر داشته و به کسی بدگمان نبود. تجربه و تاریخ نشان داده‌اند که بدگمانی در میان ملت‌ها و اقوام، زن و مرد، علما و آحاد بشریت هیچ‌گاه مسالمت و اصلاح به ارمغان نیاورده است؛ بلکه آشوب و فتنه‌هایی را به پا کرده که جنایتی عظیم علیه بشریت و گناهی بزرگ است که اتحاد و همدلی مسلمانان را بر هم می‌زند. وقتی که همه‌ی مسلمانان به یکدیگر بدگمان باشند، چگونه می‌توانند به دین خدمت کنند؟
بر ماست که هیچ‌گاه همچون اهل ظواهر نباشیم و بر ظاهر بندگان الهی حکم نکنیم و در مورد هیچ کسی چنین فکر نکنیم که چون ظاهرش این‌چنین است، پس باطنش نیز چنین است؛ بلکه همیشه «إنَّ أکرَمَکُم عِندَ اللهِ أتقَیکم» را معیار قرار دهیم.
از پروردگار عالم امید داریم که ما را بر منهج قرآن و سنت و راه صحابه، خادمان دین و سلف صالح استوار بگرداند و دل‌های ما را پاک و صاف نگه دارد.
بخش قبلی | پایان
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version