نویسنده: م. فراهی توجگی

سیاست در اسلام و جایگاه و اهمیت آن

ارتباط دین و سیاست در جوامع مسلمان‌، محورِ بحث و گفت‌وگوی اسلام‌شناسان بوده است. برخی اسلام را فقط دینی محض می‌دانند که حق حکومت یا توانایی تنظیم مسائل روزانۀ زندگی بشر را ندارد؛ بااین‌حال، برخی دیگر، اسلام را نه فقط دین، بلکه نظام و نظمی اجتماعی می‌دانند که تمام عرصه‌های زندگی بشر را از جمله دولت و قانون شامل می‌شود.
این دست از محققان استدلال‌شان را برمبنای رهنمودهای قرآن استوار می‌سازند و به دلالت‌های سیاسی و به بسیاری از اصطلاحات قرآنی نظیر ملک، امت و دیگر اصطلاحاتی که دلالت سیاسی دارند، اشاره می‌کنند؛ به‌عنوان‌مثال: واژۀ عربی «سلطان» که مکرراً در قرآن ذکر شده، اسم و معنایی است که به مفهوم مرجعیت و فرمانروایی دلالت دارد و از اوایل اسلام برای اشاره به حکومت به کار می‌رفته‌ است. به همین نحو، اصطلاح «حکم»، حکومت‌کردن، داوری‌کردن و مشتقات آن، نظیر حکمِ حاكِم و حَكَم، به‌صراحت بیش از ۲۵۰ بار در قرآن آمده و هر یک دلالت سیاسی خود را دارند؛ به‌طور مثال: قرآن به پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم می‌گوید: «ما این کتاب را به حق بر تو نازل کرده‌ایم تا با آنچه خداوند بر تو پدیدار ساخته، میان مردم داوری (حکم) کنی.» به همین نحو، قرآن امر می‌کند که ما تو را در زمین جانشین (خود) کرده‌ایم، پس میان مردم به حق داوری کن.
در آیۀ مذکور، صیغۀ «اُحْكُمْ» فعل امر است که به رهبر دستور می‌دهد تا عادلانه داوری و فرمانروایی کند.
حضرت داوود علیه‌السلام و حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وسلم، هر دو به سبب انتصاب الهی، رهبر و قاضی بودند؛ بنابراین، قدرت قضایی کامل داشتند.
البته این سپردن امور خلافت و قضاوت به آنان، به این معنا نیست که براساس خواسته‌های خود داوری و فرمانروایی می‌کنند، بلکه فرمانروایی آنان باید مبتنی بر نص باشد که در اسلام متنی از قرآن است. اگر دربارۀ آن مسئله نصِ قرآنیِ صریح یا ضمنی وجود نداشته باشد، پیامبران مطابق وحى الهام‌شده از جانب خداوند، نظر شرعی‌شان را اعلام می‌کنند.
تا اینجای بحث همین مقدار از نصوص قرآنی برای نشان‌دادن دلالت‌های حکومتی و قانونی اصطلاح قرآنی «حکم» کافی است.
بخش قبلی | بخش بعدی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version