نویسنده: م. فراهی توجگی

حاکمیت در دموکراسی از نگاه متفکران غربی

دو نویسنده و متفکر بریتانیایی، هـ. ج. ولز (۱۸۶۶-۱۹۴۶) و برنارد شاو، معتقد بودند که مردم نمی‌توانند بر خود حکومت کنند و حکومتی را می‌پسندند که از اقلیتی توانا تشکیل شده باشد.
جدای از منتقدین، تعداد زیادی از طرفداران دموکراسی در غرب می‌دانند که اقلیتی توانا چه‌کارهایی می‌توانند انجام دهند. مک آیور می‌گوید: «مسئلۀ ازلی دموکراسی این است که دموکراسی گروه‌های توانمند خود را در جای شایستۀ آن‌ها قرار دهد و کاری کند که اصول دموکراتیک را رعایت و حفاظت نماید.»
تمرکز قدرت در تمام سطوح دیده می‌شود. یک سده قبل نیز (دو توکویل) پیش‌بینی کرده بود که نظام قدیم و جدید رو به تمرکز قدرتِ بیشتر و نیز آشفتگی بیشتر سیر می‌کند.
بالاترین سطح، سطح جهانی است. قبلاً جهان دو قطبی بود. سپس یکی از این قطب‌ها، یعنی قطب کمونیست، دچار شکست شد و امروز جهان دارای یک قطب است که آمریکا می‌باشد.
در سازمان ملل نیز تمرکز قدرت و سلطۀ اقلیت وجود دارد. شورای امنیت سازمان ملل که متشکل از نمایندگان ۱۵ دولت است، قدرت و سلطۀ بیشتری نسبت به سایر بخش‌های سازمان ملل دارد. از میان اعضای پانزده‌گانۀ شورای امنیت، پنج عضو آن دائمی بوده و دارای حق وتو هستند. در میان این پنج عضو، آمریکا قدرتمندتر است و اکثر اوقات خواسته‌هایش به کرسی می‌نشیند.
در سطح اتحادیه‌های دولتی نیز شیوه‌ای از تمرکز قدرت مشاهده می‌شود که یکی از نمونه‌های آن پدیدۀ دولت‌های فدرال است که به سمت دولتی متحد حرکت می‌کند. دولت فدرال متشکل از چند ایالت است که هر کدام پارلمان و حکومت مشخص خود را دارند؛ درحالی‌که دولت متحد دارای مرکزیتی بزرگ‌تر و قدرتی متمرکزتر است.
بخش قبلی | بخش بعدی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version