نظریۀ داروین بزرگترین توهین و سبکشماری به نوع بشری بوده است؛ چراکه وی معتقد است که انسان، حیوانی مانند سائر حیوانات است و تفاوتی در میان وی و دیگر حیوانات وجود ندارد. وی با این نظر، عمیقترین لطمه را در تاریخ بشریت به کرامت انسانی زده است و شعور انسانی را منقلب کرده و تمام احساسات، معتقدات و ارزشها را زیرپا گذاشته است. جولیان هکسلی مینویسد: «بعد از نظریۀ داروین، دیگر انسان نتوانست از حیوانبودن خود دوری بجوید.»
داروین فقط به این اکتفا نکرد که بین انسان و میمون نسبت نسبی وجود دارد بلکه گمان و اندیشۀ وی چنین بود که پدربزرگ حقیقی انسان «جرثومۀ کوچکی» بوده است که در محل پلیدی سالها قبل زندگی کرده است. در کنار اینکه داروین انسان را حیوانی بیش ندانست، اندیشۀ دیگری را نیز ارائه و جایگزین کرد و آن «مادیبودن» انسان بود. داروین انسان را تسلیم و فرمانبر قوانین مادی میدانست و وی را جمادی بیش نمیدانست.
از نظر داروین، ارتقا و تکامل انسان با اختیار و خواست خود وی صورت نگرفته است، بلکه این اتفاق، مظهر تسلیمی و خضوع وی برای عوامل و ابزار حتمی خارجی و طبیعی بوده است. اثر تسلیمبودن انسان در پیشگاه قواعد و قوانین مادی و طبیعتگرایی سبب شد تا دو نظریۀ مهم «کمونیستی» و «خِرد جمعی» بهوجود بیاید. بهگونهای که «کارل مارکس» یهودی که موسس نظریۀ کمونیستی بود با استناد به حیوانیت انسان سه مورد اساسی را برای وی الزامی بداند که عبارت از «غذا»، «مسکن» و «همجنس» بود. همچنین با استناد به قوۀ «مادی» انسان، وی معتقد بود که همه چیز در این جهان، مادیات و ثروت است و قوۀ اقتصادی است که زندگی بشر را ترتیب و نظم میدهد.
یهودی دیگر، « دیوید امیل دورکیم» بین حیوانیت انسان و مادیبودن وی جمع کرده است و نظریۀ خرد جمعی را که قایل به تسلیمبودن انسان برای جبر اجتماعی است، طراحی کرده است. همۀ این نظریات و موارد با استناد و اعتماد به نظریۀ داروین بهوجود آمد.
4- تسلط اندیشۀ تکامل مطلق
اثر دیگری که نظریۀ داروین بر جامعۀ غربی و اروپایی گذاشت، جایگزینی و تثبیت نظریۀ تکامل مطلق در همۀ شئون و میادین زندگی بود. پس از این نظریه، اروپا از ایمان به «ثبات مطلق» بهسوی اعتقاد به «تکامل مطلق» مایل شد.
قبل از نظریۀ داروین نیز تحول همگانی به سبب انقلاب فرانسه در زندگی اروپاییها پدید آمده بود و آنان از زندگی زراعتی بهسوی زندگی صنعتی گسیل شده بودند و این مورد در زندگی، اخلاق، و اعمال دینی آنها تاثیر بهسزایی گذاشته بود و بهنوعی ارتقا و تکامل اجتماعی و اقتصادی موازی با تکامل علمی و فرهنگی ایجاد شده بود.
در چنین شرایطی، نظریۀ تکامل در کتاب «اصل انواع» داروین متولد شد و تکامل مطلق در همه جوانب بر جامعۀ اروپا مستولی شد و تکامل مطلق و لایتناهی را اثبات کرد. پس از نظریۀ داروین، جامعۀ اروپا «زمان» را «اله» و خدا قرار داده بود و همۀ امور را به وی نسبت میداد.