نویسنده: اسماعیل سارانی

نتیجه‌گیری

صلاح مردم بستگی به صلاح علما و حاکمان دارد، فسادشان نیز به فساد علما و حاکمان وابسته است؛  همان‌طور که پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم می‌فرمایند: «دو گروه از مردم اگر صالح باشند مردم اصلاح می‌شوند و اگر فاسد باشند مردم نیز فاسد می‌شوند: علما و امرا».
این واقعیتی است که در عمل ثابت شده و در هر عصر و مکانی مصداق یافته است. این دو گروه هرگاه بر مسیر غیر از اسلام قرار گیرند، مثل این‌که حاکم فاسد و فسادگر باشد، مال مردم را چپاول کند، بیت‌المال را در راه شهوات و اشباع هوا و هوس خرج کند، حلال خدا را حرام و حرام آن را حلال داند، احکام اسلامی را تأویل کند، پیشرفت و ترقی کشور را در غیر اسلام ببیند، عدالت و حق را در قوانین وضعی امروزه جستجو کند، همواره از قوانین اسلامی دوری کند، خود را از قید دین آزاد کرده و راه بازگشت را بسته باشد و بازگشت به اسلام و قوانین آن را جمود نام‌گذاری کند. در رویارویی با این حاکمان‌ می‌بینیم زبان‌ها گنگ، قلم‌ها شکسته‌اند، درهای زندان به علامت ایجاد هراس و وحشت بازند و سلول‌های مخوف آن آمادۀ پذیرفتن مردم.
علما در مقابل این حاکمان خاموش‌اند، زبان نصیحت را نمی‌گشایند، عافیت را ترجیح داده به آن دل‌خوش‌اند، برای خود عذرتراشی می‌کنند و به تأویل آیات و احادیث روی آورده‌اند. با دیدن جرایم حاکمان بازهم حکمت را در سکوت می‌دانند و دست را بر دست زده با افسوس می‌گویند: اصلاح امکان ندارد و جایی برای انکار نیست.
بلا و فساد عام شده و ارشادها و گفته‌ها فایده ندارند؛ چون گوش‌شنوا و قلب بیداری نیست و در دفع بلا و مصیبت از علما کاری ساخته نیست و اگر علماء سکوت کنند و به انزوا بروند گناهی ندارند؛ زیرا خداوند ستمگران را مؤاخذه می‌کند و آنان در برابر خدا ناتوانند. این‌ها بعضی از گفته‌های‌شان است با کلماتی که دارای همین معانی است و آنان گفتۀ رب‌العالمین را فراموش کردند: «وَإِذْ قَالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا اللَّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا قَالُوا مَعْذِرَةً إِلَى رَبِّكُمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ»؛ ‌«و (به یاد یهودیان بیاور) هنگامی را که گروهی از (صلحای اسلاف) ایشان (که همچون دیگران نافرمانی نمی‌کردند) به کسانی می‌گفتند (که سرکشان و گناهکاران را پند می‌دادند و موعظه می‌کردند)  چرا مردمانی را پند می‌دهید که خداوند آنان را (به سبب کفر و معاصی در دنیا) نابود می‌کند یا (در آخرت) عذاب شدیدی خواهد داد؟ (مگر نمی‌دانید که پند و اندرز در اینان تأثیری ندارد و نرود میخ‌آهنین در سنگ؟) می‌گفتند (ما به وظیفۀ خود که امر به معروف و نهی از منکر است عمل می‌کنیم ) تا در پیشگاه پروردگارتان معذور بوده (و رفع مسؤلیت از خویشتن کرده باشیم) و شاید هم (این بیچارگان از گناه باز ایستاد و نور ایمان زوایای درون‌شان را روشن سازد و راه) تقوا و پرهیزگاری در پیش گیرند».
چون کار علما و حاکمان بدین جا رسید که دنیای اسلام هم‌اکنون به این مرحله رسیده است؛ پس  برای آنانی‌که دارای علم و فضل و تقوا هستند لازم است تا متوجه حق گردند و صداهای‌شان را در حمایت از آن بلند کنند اگر چه در میدان تنها باشند: «كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهِينَةٌ»؛ «هر كسى در گرو دستاورد خويش است».
هم‌چنین فساد در زمین استحکام یافته و با رنگ‌ها و اشکال مختلفی بروز کرده است؛ مثلا: فساد در نظام زندگی و قوانین آن، فساد در حکومت و تشکیلاتش، فساد در ادارات، فساد افکار جامعه، خصوصاً فساد مشاعر حاکم با این‌که فساد را گسترش داده گمان می‌کند که کار نیک انجام می‌دهد.
بعضی از علما را می‌بینیم که به ادای نماز قناعت کرده و اگر به مناسبتی سخنرانی کند، سخنرانیش به جای زنده کردن دل‌ها آن‌را می‌میراند؛ مردم هم به علت تکرار گفته‌ها و دور بودن سخنرانی از واقعیت زندگی و احساسات جامعه از چنین علمایی دوری می‌کنند. این گروه احیانا بخاطر ترس از مردم یا به دست آوردن قلب‌شان در مورد فساد و اعمال حاکمان سخنی می‌گویند. بعضی از علما را حاکمان بر رادیو‌ها و رسانه و بر منابع گذاشته تا به حمد و ثنای حاکم و تقدیس کارهایش بپردازند.
بعضی از علما هم اعمال‌شان را بزرگ می‌پندارند و به تأویل نصوص بر اساس روش کار حاکم و قوانین آن می‌پردازند. از بسیاری شنیده‌ایم که سوسیالیسم و کمونیسم را تایید کرده‌ و از نصوص برای عوام‌فریبی استفاده می‌کنند تا بگویند این‌ها با اسلام مخالفتی ندارند.
این دسته برای تقرب به حاکمان سوسیالیسم این کار را انجام دادند و دستۀ دیگر برای تقرب بر حاکمان دموکرات و سرمایه‌داری نیز موقفی مشابه اتخاذ کرده‌اند؛ زیرا بعضی حاکمان پیرو این مکتب هستند؛ درحالی‌که همۀ این‌ها (سوسیالیسم، کمونیسم، دموکراسی و سرمایه‌داری) نظام‌های فاسد هستند.
و بعضی دیگر را می‌بینیم که با سرعت تمام به کاخ‌ها و دستگاه‌های مربوطه می‌روند تا اسامی را بنویسند و به نان و نوایی برسند.
پس این گروه از علما، علمای بدکار و فتنه‌اند، این‌ها کسانی‌اند که دروغ‌های حاکمان  را تصدیق کرده و در ستم‌کاری یاری‌شان می‌کنند تا به آرزوهایی نفسانی خود برسند.
پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم از کار این‌ها بیزاری جسته و امت را نیز برحذر داشته و می‌فرمایند: «به زودی امیرانی فاسق و ستمگر ظهور خواهند نمود، پس اگر کسی دروغ‌شان را تصدیق کرد و آنان را بر ظلم یاری نمود، از من نیست و من نیز از او نیستم و بر حوض کوثر وارد نمی‌شود».
هم‌چنین حضرت علی رضی‌الله‌عنه می‌فرمایند: «پشتم را دو شخص شکسته یکی عالم و دانشمندی که هتاک (پرده‌در) است و دیگری جاهل پارسا. پس جاهل با پارسایی خود مردم را می‌فریبد و عالم با هتک حرمت خدا، مردم را گرفتار لغزش و اشتباه می‌کند.»
مولانا عبدالعزیز البدری رحمه‌الله می‌فرمایند: آن‌چه امام غزالی در رابطه با علما نوشته مطالعه کردم که وی معتقد است، فسادی در جهان ظاهر می‌شود که مسؤلیت بزرگ آن به عهدۀ علما است و آنان از اسباب و علت‌های ردۀ بالای فساد مطلع‌اند، هم‌چنین علما نمک امت هستند و چون نمک گندیده شد چه چیزی آن‌را اصلاح می‌کند؟ و امام غزالی رحمه‌الله به‌عنوان تمثیل با این بیت علما را مخاطب قرار داده و فرموده‌اند:
«یا معشر القراء یا ملح البلد ما یصلح الملح اذالملح فسد». «ای گروه دانشوران ای نمک کشور، نمک چون گندید چیزی را به اصلاح نمی‌آورد». و او که رحمت خدا بر او باد در این باب ذکر می‌کند که: چگونه دل‌های مردم به منافع زودگذر خوش گردیده و غفلت و بی‌خبری از آخرت فزونی یافته است، علت و اسباب این بدبختی را ذکر می‌کند: از جملۀ آن‌ها بیماری علما و درماندگی‌‌شان است، علما پزشکان دل‌ها و اندیشه‌‌ها هستند. آن‌گاه چنین ادامه می‌دهد: علما پزشکان هستند، بر آنان بیماری مستولی گردیده و طبیب بیمار چه بسیار کم به فکر معالجه بر می‌آید، لذا علت دشوار می‌گردد و مرض مزمن می‌شود.
این فرمودۀ امام غزالی دربارۀ علمای روزگارش است، در بارۀ علمای این زمانه چه باید گفت؟
بخش قبلی|پایان
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version