نویسنده: بشیراحمد" احمدی "

پیشرفت یک ملت وابسته به جوانان است

معروف است که میگویند: جوانان ستون فقرات جوامع هستند؛ چون نظم جوامع به آنان وابسته بوده و به هرگونه‎ای که بخواهند، جهت جامعه به آن‌سو در چرخش خواهد بود. هم‌چنان این جوانان هستند که منحیث نیروی کار، به حرکت آورنده‎ی ماشین‌های بزرگ کمپنی‌ها، فعالیت می‌نمایند. در گستره‌ی تاریخ مکاتب و مبادی مختلف جهت نایل آمدن به اهداف‌شان از نیروی جوانان با طرح دام‌های کشنده‌ی‌شان استفاده نموده و از این منبع با انرژی، به قیمت از بین رفتن آنان استفاده کرده‌اند؛ از آن‌جمله ایدیولوژی سرمایه‌داری از زمان به وجود آمدنش در راستای رسیدن به اهداف پلیدشان با مصروف ساختن جوانان به مواد مخدر، پورنوگرافی، قمار، هم‌جنس‌گرایی، شراب‌نوشی و لذت‌جویی ستون فقرات قشر جوان‌را شکستانده است.
واضح است که بدون از بین بردن نسل جوان یک ملت، نمی‌توان ارزش‌های واقعی آنان ‌را پامال نمود. بنا به همین دلیل می‌بینیم که در ایدیولوژی سرمایه‌داری، که یک ایدیولوژی بشری و یک باور نفعی-فردی است، بزرگترین سرمایه‌داران رقبای کوچکتر از خود را می‌بلعند و در حقیقت این بزرگترین سرمایه‌‌داران هستند که سلطه و قدرت داشته و دولت‌ها به نفع‌شان در حرکت هستند. روی این ملحوظ، هر شیوه‌ای که نفع بیشتر در آن وجود داشته باشد، آن را عملی خواهند نمود، حتی بالای نسل کارکن و جوان سرزمین خودشان، چه رسد به سایرینی‌که حیثیت چوب‌سوخت بر کشتی‌های حامل سرمایه‌ی آنان دارند.
افغانستان آخرین کشوری است که نظام سرمایه‌داری درب آن را در سال 2001 میلادی گشود و برای تطبیق برنامه‌هایش بالای هر قشر جامعه‌ی افغانی؛ هم از نوجوانان، جوانان، پسران و دختران، مردان و زنان طرحی برای کشانیدن‌شان بسوی برنامه‌های استعماری خود را داشت، تا این نسل را همانند جوامعی‌که قبلاً نظام سرمایه‌داری آنان را استثمار نموده بود، بار دیگر نیز استثمار نماید. در حالی‌که مردم این کشور مردم سنتی، متعهد به فرهنگ و ارزش‌ها، بدبین اِشغال و مدافع اسلام و ایمان بوده و همیشه در دوره های مختلف اِشغال افغانستان، احساسات‌شان را در موارد مختلف به نمایش گذاشتند.
شکی نیست که نسل جوان در جامعه یکی از عناصر بالقوه و تاثیرگذار می‌باشد که با استفاده درست از این قشر نیرومند و توانمند و با سمت‌وسو دادن آنان به هر جهتی می‌توان به اهداف بزرگ و مهمی دست یافت.
با توجه به تاریخ گذشته ما مسلمان‌ها دیده می‌شود که جوانان مسلمان با پیروی از یک عقیده و هدف؛ با تلاش فراوان و خستگی ناپذیر تحت بیرق اسلام گلیم عوامل فسادپیشه و استبدادگر را جمع و زمینه‌های هدایت و رسیدن به سعادت و تامین امنیت و عدالت را برای مردم دنیا فراهم نموده بودند که واقعاً تاریخ امت اسلامی مملو از حوادث و واقعیت‌های می‌باشد که بخش عمده آن دست‌آوردها و موفقیت‌های مربوط به نسل جوان بوده که مقصدشان تنها حاکمیت حق بر زمین و بدست آوردن رضایت الله سبحانه وتعالی بود و بس.
جان نثاری‌ها و فداکاری این جوانان برای حاکمیت اسلام و دورکردن هرنوع نظام ساخته بشر از صحنه زندگی مردم، نشان‌دهنده و بازگوکننده هیبت و عظمت افکار و عقاید اسلامی‌شان بود که توانستند جنبش و تحرک سالم را در آنان برای رسیدن به اهداف سالم به میان آورد.
اما متأسفانه با از بین رفتن افکار و ارزش‌های اسلامی از جامعه و ورود افکار و مفاهیم غرب کافر در سرزمین‌های اسلامی فسادِ که دراثر حاکمیت نظام‌ها و مفکورهای بیگانه در سرزمین‌های اسلامی برخواست؛ به تمامی عناصر تاثیرگذار موجود در جوامع اسلامی سایه افگنده است. که ازاین میان قشر جوان مسلمان از این تهاجمات فکری و ثقافتی غرب درامان نبوده بیشتر مورد استفاده ابزاری قرار گرفتند. شکی نیست که اگر مسلمانان هنوز از خواب عمیق خود، با یک اراده‌ی اساسی بیدار نشوند و خود را مکلف ندانند، این وضعیت نامطلوب دهه‎های دیگر نیز در سررزمین‌های اسلامی وجود خواهد داشت.
ادامه دارد..
بخش قبلی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version