نویسنده: بشیراحمد احمدی
هر ذی‏ عقل و صاحب تفکر این را خوب می‌داند که دنیا و آنچه که در دل آن قرار دارد، فانی و زودگذر می‌‏باشد. این مفهوم از بارزترین ویژگی مخلوقات است، چیزی‌که راجع به انسان و حیات نیز صادق می باشد.
از میان مخلوقات، انسان این را  به‏ درستی درک می‏‌کند که این دنیا ابتداء و آغاز زندگی‏ست؛ و نباید ابدیت و همیشگی را در آن جستجو کرد. کسی که در پی چنین کاری باشد، به این معنی است که یک فصل سال را برای همیش در یکی از نیم ‏کره‏ های زمین حفظ کند، چیزی که تصورش هم انسان را از دایره عقل خارج می‏‌کند. از این لحاظ، اگر دنبال راهکاری باشیم که همیشگی‏‌مان را به اثبات برسانیم در واقع هنوز مفکوره مخلوق بودن دنیا برای ما مفهوم نشده است و از جهان هستی شناخت دقیق حاصل نکرده‌ایم.
زندگی و مرگ دو مفهوم است که همه انسان‏های این گیتی با تمام اختلافات عقلی و اعتقادی شان روی آن اتفاق نظر دارند. چیزی ‏که دیدگاه انسان‏ها را متمایز و خودشان را متفرق نموده ‏است، نحوه نگرش و دیدگاه شان پیرامون جریان حیات است. این که ما در این دنیا چگونه و با کدام رویکرد زندگی کنیم و از جهان هستی چه نوع جهان ‏بینی داشته باشیم.
 این جهان ‏بینی است که نگرش انسان‏ها پیرامون انسان، حیات، کائنات و ماقبل و ما بعد حیات را به تصویر می‏کشد و ارتباطات آن را تأمین می‏‌کند. برای درک این موضوع، لازم است تا نگرش اسلام و سرمایه‏‌داری را پیرامون زندگی و چگونه زندگی کردن به عنوان دو ایدولوژی به مقایسه بگیریم.
ایدولوژی اسلام با جواب دادن به سه سوال اساسی که ما از کجا آمده‏‌ایم، برای چه آمده‏‌ایم و به‏ کجا می‏‌رویم، جهان ‏بینی خویش را بسیار روشن بیان نموده و آن روی عقل استوار ‏کرده است. با اثبات این که انسان، حیات و کائینات مخلوق اند، واضح می‏‌شود که مخلوقات لاجرم باید خالق داشته باشند و آن خالق الله مدبر است که ما را خلق کرده است.
اساساً هدف از خلقت انسان در روی زمین کسب رضای الله سبحانه وتعالی می‌باشد، چیزی ‏که ثابت است. الله سبحانه وتعالی مهربانی نموده هدف خلقت بشر را بیان کرده ‏است. در نهایت این را نیز پنهان نگذاشته است که سرمنزل مقصود به کجا کشیده می‏‌شود. ما در دنیا با امکانات دست داشته خود (کم و کلان که داریم) به اثبات برسانیم که می‌‏توانیم رضای خالق و رَب خود را کسب نماییم و خوش‏بختی دایمی که آن عبارت از جنت الله سبحانه وتعالی است را صاحب شویم.
اما ایدولوژی سرمایه‌داری به پیروان خویش تفهیم می‌‏کند که آنچه در دنیا است برای خوش‏بختی شما می‌‏باشد. بناء باید از اشیا استفاده اعظمی نمود تا به خوش‏بختی نایل گردید. در این زمینه چنان افراط نموده‏ است که اساسا هدف خلقت را به چالش کشیده ‏است. در این صورت به یقین گفته می‏‌توانیم که ایدولوژی سرمایه‏ داری انسان‏ها را بسوی هلاکت و تباهی دعوت می‌‏کند؛ و عملاً این کار را در سرزمین‏های غربی انجام داده ‏است. غربی‏ها برای لذت‏ جستن از دنیا، معنویت را در شئون زندگی‏شان فراموش کرده‏‌اند. با توجه به مفکوره‏ های که نظام سرمایه‏ داری حمل می‌‏کند، دنیا را اصل دانسته، برای جستجوی خوشبختی به دنیا و مادیات محض متوسل است. مفکوره دیگری که سبب سرنگونی کشتی اخلاق و معنویت در سرزمین‏های غربی شده‏ است، آزادی ‏های است که دموکراسی در جهان کنونی به مردم هدیه نموده‏ است.
مفکوره جستجوی خوشبختی در دنیا و مادیات که اساساً غربی بوده و از نظام سرمایه‏ داری نشأت نموده‏ است بالای مسلمانان تاثیر نموده‏ است، حتی تاجای ‏که بسیار از مسلمانان دنیای فانی و زود گذر را ایستگاه آخر دانسته و به آخرت و ابتلاء بودن زندگی اهمیت چندان قایل نیستند. سیستم زندگی بسته بشر در کره زمین به اساس افکار و مفاهیم غربی می‌‏چرخد که مهم‏ ترین آن”لذت‏ بردن از دنیا” و کسب منفعت بیشتر می‌‏باشد؛ مفکوره که مرزهای حلال و حرام را شکسته و در میان مسلمانان شدیداً رخنه نموده‏ است.
چیزی ‏که درک آن برای مسلمانان حیاتی است، فهم هدف اساسی زندگی (کسب رضای الله سبحانه وتعالی) می‌‏باشد، تا با این رویکرد زندگی را پلِ بدانیم که ما را به سرای و ایستگاه آخر و اساس زندگی می‏‌رساند. و آن چیزی نیست جزء جنت جاوید و همیشگی الله سبحان. اگر غیر از این کاری انجام دهیم و اسیر دام سرمایه ‏داری شویم، عاقبت بد و ناخوشایندی را استقبال کرده‏‌ایم.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version