قناعت یک صفت اخلاقی است که همانند گنج ارزشمند است و به زندگی فرد، زیبایی میبخشد و نبود آن سبب حرص و طمع میشود و در نتیجه، زندگی دچار اختلال میشود. با قناعت، زندگی خود را زیبا بسازید.
با وجود قناعت، بسیاری از مشکلات که در زندگی امروزی وجود دارد بر طرف میشود.
قناعت بهعنوان اصلی مهم در پایداری زندگی افراد محسوب میشود؛ چرا که بهعنوان مانعی محکم در برابر زیادی خواهیهای افراد قرار دارد تا به آنچه که خداوند به انسان داده است رضایت قلبی داشته باشد، هرچند متاسفانه عمل به این اصل بسیار کمرنگ شده است و رنگ باخته است.
با وجود قناعت، بسیاری از مشکلات که در زندگی امروزی وجود دارد بر طرف میشود.
چشم و هم چشمی عامل از بین رفتن قناعت؛ با نگاهی به زندگی افراد میتوان به راحتی به این نکته پی برد که چشم و همچشمی نیز بهعنوان اصلی مهم در مقابل قناعت ایستاده و موجب برهم زدن توازن در زندگی مشترک افراد شده است.
این صفت ناپسند(چشم و هم چشمی) هر کجا باشد سبب نابودی قناعت میشود.
قانع بودن یعنی چه؟
قانع بودن به این معنا است که هر آنچه که خداوند در اختیار بنده خود قرار داده، رضایت قلبی داشته باشد.
در بین خانواده ای که قناعت باشد، بسیاری از کمی ها و کاستی ها به چشم نمیآید و زندگی همراه با عشق و محبت میشود و با وجود قناعت، آرامش در زندگی آنها موج خواهد زد.
در زندگی فردی هم همین گونه است اگر فرد به داشته های خودش راضی باشد و آنچه مقدر او است را قبول داشته باشد، حس دنیا طلبی از بین میرود و اگر دستت توی جیب خودت باشد، اگر به جای اینکه چشمت دنبال دست مردم باشد، اگر کمتر خرج کنی، اگر نخواهی که به کسی رو بندازید، میتوانی سرت را بالا بگیری و بگویی که من محتاج هیچ کسی نیستم جز خدا. میتوانی همیشه سربلند باشی.
بی نیازی و قناعت عین ثروت است. اگر خروار خروار طلا و جواهر داشته باشید و باز محتاج باشید به پول بیشتر و حرص و جوشش را بزنید که همه اش به ارزنی هم نمی ارزد و زندگی خود را نابود میسازید.
آدم قانع به جویی هم سیر می شود ولی آدم حریص سیری ندارد.
از آنجا که وجود روحیه قناعت پیشگی در بین مردم جامعه، موجب ایجاد آرامش درونی برای مردم و درنتیجه جامعه خواهد شد و جامعه را از شر برخی رذایل اخلاقی در امان خواهد داشت، اگر وجود روحیه قناعت در جامعه، همین یک هنر رسیدن آدمی به آرامش را داشته باشد، در ضرورت دستیابی به آن شکی باقی نمی ماند.
پس هر آنچه خدا داده است ما را راضی و خوشحال خواهد کرد.
قطعا در آنچه خدا به ما داده است حکمتی وجود دارد و به آنچه که به ما نداده هم حکمتی است چون ما انسانها به ظاهر قضیه نگاه میکنیم و شاید چیزهای را دوست داشته باشیم و برای ما سبب شر باشد.
چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که خیرِ شما در آن است. و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شرِّ شما در آن است. و خدا میداند، و شما نمیدانید.
قناعت، رضایت به کم و حسن تدبیر معاش است بدون دوست داشتن زیاده از حد زندگانی.
قناعت از ماده قنع و به معنای اکتفا کردن به اندک و ضد اسرافکاری است.
در اصطلاح شرعی: صفتی است که با تکرار و تمرین در انسان بصورت ملکهای در میآید که باعث خشنودی و راضی شدن به چیز کم و نگه داشتن نفس از زیادهخواهی میشود.
قناعت در لغت، به معنای راضی بودن به آن چه قسمت و روزی انسان است.
راضی بودن به قلیل و کم.
یا به معنای خرسندی، رضا به قسمت، بسنده کردن، بسنده کاری، راضی شدن به اندک چیز، خرسند گردیدن به قسمت خود، آسان قرار گرفتن در مآکل و مشارب و ملابس و غیر آن و راضی شدن بدانچه سد خلل کند از هر جنس که اتفاق افتد گفتهاند.
فرهنگشناس قرآنی راغب اصفهانی مینویسد: قناعت در لغت به معنای اکتفا کردن به اندک از آنچه مورد نیاز است.
به معنای زیاد دیگری نیز آمده است: راضی شدن به اندازه نیاز بسنده کردن و صرف کردن. زیاده طلبی نداشتن در خرج و صرف مال و در هر چیزی اندازه نگه داشتن و…. و همچنین به معانی صرفهجویی – روحیه بینیازی – حرص و طمع نداشتن و ضد اسرافکاری میباشد.
که باعث اکتفا کردن آدمی به قدر حاجت و ضرورت است.
و قناعت در اصطلاح، حالتی است برای نفس که باعث اکتفا کردن آدمی به قدر حاجت و ضرورت است.
قناعت در اصطلاح، عبارت از این است که انسان بیش از هر چیز به خداوند متعال متکی بوده و به هرچه در اختیار دارد خشنود و سازگار باشد و با عزت نفس و آبرومندی به سر برده و هیچگاه چشم داشتی به دیگران نداشته و از نداشتن امور مادی و کمبودها اندوهگین و حسرتزده نباشد.
در اصطلاح شرعی: صفتی است که با تکرار و تمرین در انسان بصورت ملکهای در میآید که باعث خشنودی و راضی شدن به چیز کم و نگه داشتن نفس از زیادهخواهی میشود. شرع مقدس حد و حدود هر چیزی را در مصرف شخص معین کرده است.
باید توجه داشت که بیشتر از آن حدی که معین شده و بیشتر از حد لزوم صرف و خرج نشود.
به بیان دیگر میتوان گفت: قناعت، رضایت به کم و حسن تدبیر معاش است بدون دوست داشتن زیاده از حد زندگانی.