ترجمه:… دعای بهشتیان در بهشت «سبحانک اللهم» است؛ و «خوش باد!» گویی آنان (خدا و فرشتگان و اهل بهشت) «سلام»؛ و پایان دعای شان این است: «الحمد لله رب العالمین».
حدیث:
«عن عبدالله بن عمر (رضیاللهعنه) أن رسول الله (صلیاللهعلیهوسلم) أمر بإخراج زکاة الفطر أن تؤدی قبل خروج الناس إلی الصلاة». ترجمه: از عبد الله بن عمر (رضیاللهعنه) روایت است که رسول خدا (صلیاللهعلیهوسلم) دستور داد تا صدقهی فطر، پیش از آنکه مردم به نماز بروند، پرداخت گردد.» (المسند الصحیح 986)
داستان:
شیخ محمد عریفی، قصه میکند که: باری جوانی نزدم آمد و حکایت یک دوستش را گفت. او گفت: یکی از دوستانم در یکی از وبسایتهای مستهجن غربی وارد شده، برای پنج سال، در ازای 500 دلار عضویت گرفت و شرط گذاشت تا هر کلیپ جدیدی که به دست میآورند باید به او بفرستند. همینطور هم شد. او پیش دوستان و همکارانش به خود میبالید که تازهترین و داغترین کلیپها و تصویرها را دارد و آنها را، بعد از آنکه دانلود میکرد به بعضی دوستانش نشان میداد. همه شان از وی خواستند تا لینک وبسایت را به آنها بدهد تا سابسکرایب کرده، در آن عضو شوند. به آنها گفت، نیازی نیست شما هزینه کنید، من خودم رایگان، برای شما یک گروه ایمیلی میسازم؛ از طریق آن هرچه به نشانی من بیاید، همزمان به شما نیز خواهد آمد. به همین منوال، صد ایمیل برایش جمع شد و گروه ساخت و هر یک از دوستانش هم میتوانست تا هر قدر از دوستانش را که میخواست به گروه اد/اضافه کند. شش ماه گذشت و آن دوست جوانم وفات کرد. دوست آن جوان، به شیخ عریفی گفته، افزود: تا الان، هر بار که ایملیم را باز میکنم، میبینم یک پیام از نشانی دوست مرحومم برای من آمده است: همینطور برای همه دوستان گروهاش؛ این قضیه هربار مرا وامیدارد تا به گناهانی فکر کنم که همواره به کارنامهی دوستم افزوده میشود. برای همین، به مرکز وبسایت ارتباط برقرار کرده، ماجرای دوستم را برا شان شرح دادم و از ایشان خواستم تا حساب دوستم را پاک کنند؛ در جوابم گفتند، هنوز فقط چهار سال از قرارداد دوست تان گذشته، ما نمیتوانیم آن را مسدود کنیم چون او پول پنج سال را پرداخته است و برای همین، متأسفیم و همچنان به حسابش کلیپ و تصویر خواهیم فرستاد؛ ولی اگر خیلی اصرار دارید باید «پسوردش» را داشته باشید. طبعا، من «پسورد» ایمیل دوستم را نداشتم. سر انجام درخواستم را قبول نکردند. بیشتر تلاش کردم تا قانعشان کنم: شماره تماس و نامم را داده، گفتم مسؤولیتاش هرچه باشد، با من. بازهم قبول نکردند. باری، مادر آن دوست مرحومم، خواب دید که گروهی سگان گلاب به روی تان! میآیند و بر قبر دوستم میشاشند. او این خواب را برای مادرم تعریف کرده بود، و من با توجه به داستانی که بالا گفتم، خواب را تعبیر کردم و از مادرم خواستم تا به مادر دوستم بگوید که: آن خواب، شیطانیست و باید به خداوند پناه ببرد. به مادرش این طور گفتم تا دق نکند و جیگرخون نشود. جناب شیخ! حالا چه کار کنم؟ شیخ عریفی، در پی بخش و پخش کارهای نامشروع و کردار نااخلاقی در میان تودهها و [خصوصا] در میان دوستان؛ و این را از یادبردن که گناه [عمل به] آن و گناه تمام کسانی که به آن کار میپردازند، تا روز قیامت بر پروندهی صاحبش افزوده میشود؛ بیم داد.
حکمت:
هرکه آغاز سوزانی داشته، پایان درخشانی خواهد داشت.
دعاء:
«رب اغفر لي و لوالدي و لمن دخل بیتي مؤمنا و للمؤمنین و المؤمنات و لا تَزِدِ الظالمین إلا تبارا».
ترجمه: پروردگار! از سر گناهان من، پدر و مادرم، هرکس که با ایمان وارد خانهام میشود، و [نیز] تمام مردان و زنان مؤمن، درگذر؛ و بر کژ روان و کژ نهادان جز سیهروزی مبار!
درس:
یکی از معیارها و مقاییس موفقیت در زندگیات، این است که: بدانی چند تا دل را خوشحال کردهای. پس از همین اکنون، برای کاشتن گل امید و خوشحالی در دل آدمها، تلاش کن؛ که گُلِ سعادتت پربار باد! در نهایت، درخواهی یافت که تا پایان رمضان سال آینده، خدا را نیز خوشنود کردهای.
باری، از خودت بپرس: در سالی که دارد به پایان میرسد، چند دل را توانستهای شاد کنی؟