نویسنده: شکران احمدی

جلوه‌هایی از شیوه‌ی برخورد پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم با مخالفان

پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وسلم به‌عنوان پیام‌آور وحی الهی و رهبر خلق عالم، در عمل، مظهر رحمانیت و رحیمیت و اهل مدارا بود. در ابتدای بعثت با عکس‌العمل‌های شدیدی مواجه گشت. قریش از هیچ‌گونه آزار، شکنجه و افترائات علیه ایشان دریغ نورزیدند؛ او را فردی کذّاب، ساحر، مجنون و…، معرفی می‌کردند. وقتی این اعمال سخیف را به اوج می‌رساندند، عکس‌العمل پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم این بود: «اللهم اغفر قومی فإِنّهم لا یعلمون»؛ «بارالها! قوم مرا مورد رحمت و مغفرت خویش قرار ده؛ زیرا آنان [حقیقت] را نمی‌دانند».
  1. صلح حدیبیه یکی از موارد اعجاب‌برانگیز و درعین‌حال باشکوه، رفتار مسالمت‌آمیز و انعطاف‌انگیز پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم را نشان می‌دهد؛ آنگاه که رسول گرامی صلی‌الله‌علیه‌وسلم برای نوشتن پیمان صلح به حضرت علی رضی‌الله‌عنه رو کرد و فرمود: «بنویس: بسم الله الرحمن الرحیم.» در اینجا «سهیل ابن عمرو» نماینده‌ی مشرکین گفت: من با چنین جمله‌ای آشنا نیستم، بنویس: باسمك اللهم.
در این هنگام، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم انعطاف نشان داد و فرمود: «مانعی ندارد»؛ سپس فرمود: «این نوشته‌ای است که محمد، رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وسلم با سهیل بن عمرو نماینده‌ی قریش مصالحه کرده است». سهیل گفت: ما اگر تو را فرستاده‌ی خدا می‌دانستیم با تو جنگ و مخالفتی نداشتیم؛ تنها باید اسم خودت و پدرت را بنویسی. در اینجا بازهم پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمود: «اشکالی ندارد».
در ادامه‌ی این صلح نوشته شد که: «انعقاد این قرارداد به منزله‌ی این است که 10 سال جنگ رها شود تا مردم امنیت خود را بازیابند» و در ضمن مذاکره گفت: اگر افرادی از قوم ما به تو پیوستند باید آنان را به ما برگردانید و اگر افرادی از شما به مکه آمدند ما به شما برنمی‌گردانیم.[2]
به این ترتیب، باز هم رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وسلم در تنظیم پیمان صلح، مخالفت نکرد و با کمال متانت به تکمیل آن پرداخت؛ گرچه گستاخی‌های سهیل برای مسلمانان ناگوار بود؛ اما روش متین پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم و کمک خداوند دل‌های آنان را آرامش بخشید و در این موقعیت حساس عقل را بر احساسات مقدم داشتند.
  1. از مهم‌ترین رفتار مهربانانه‌ی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم با دشمنان، در هنگام اقتدار سیاسی، نمونه‌هایی است که در روز فتح باعزت مکه متجلی گشت. در آن روز سرنوشت‌ساز که پس از سالیان رنج و مشقت و جهاد، مکه را فتح کرد و آنان را به زانو درآورد؛ می‌توانست انتقام آزارها، اهانت‌ها، قتل‌ها و غارت‌ها را بگیرد؛ اما پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمان عفو عمومی صادر کرد و همه‌ی آنان جز افراد معهودی مورد عفو رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم قرار گرفتند.
اینجا بود که خطاب به قریش فرمود: «ماتَرونَ أني صانع بکم؟»؛ «ای گروه قریش نظرتان چیست، من با شما چگونه رفتار خواهم کرد؟» قریش درحالی‌که بُهت‌زده، حیران و بیمناک بودند گفتند: «خیراً، أخ کریم وابن أخ کریم» «ما از شما انتظار خیرونیکی داریم؛ چون شما را برادر بزرگوار و فرزند برادر بزرگوار خود می‌دانیم» آن‌حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمود: «من همان جمله‌ای را که یوسف علیه‌السلام به برادرانش گفت به شما می‌گویم: «لاتثریب علیکم الیوم إذهبوا فأنتم الطلقاء» «هیچ ملامتی و مآخذه‌ای نیست، بروید شما آزاد هستید»
  1. رفتار پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم توأم با توکل بر الله؛ حضرت جابر صلی‌الله‌علیه‌وسلم روایت می‌کند: «أَنَّهُ غَزَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قِبَلَ نَجْدٍ فَلَمَّا قَفَلَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَفَلَ مَعَهُ فَأَدْرَكَتْهُمْ الْقَائِلَةُ فِي وَادٍ كَثِيرِ الْعِضَاهِ فَنَزَلَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَتَفَرَّقَ النَّاسُ يَسْتَظِلُّونَ بِالشَّجَرِ فَنَزَلَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ تَحْتَ سَمُرَةٍ وَعَلَّقَ بِهَا سَيْفَهُ وَنِمْنَا نَوْمَةً فَإِذَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَدْعُونَا وَإِذَا عِنْدَهُ أَعْرَابِيٌّ فَقَالَ إِنَّ هَذَا اخْتَرَطَ عَلَيَّ سَيْفِي وَأَنَا نَائِمٌ فَاسْتَيْقَظْتُ وَهُوَ فِي يَدِهِ صَلْتًا فَقَالَ مَنْ يَمْنَعُكَ مِنِّي فَقُلْتُ اللَّهُ ثَلَاثًا وَلَمْ يُعَاقِبْهُ وَجَلَسَ»؛ «ما در غزوه‌ی نجد همراه رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم بودیم، در دره‌ای پر از درخت فرود آمدیم، آن‌حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم زیر درخت سمره‌ای برای استراحت رفت و شمشیر خود را بر درخت آویخت و مردم نیز برای استراحت زیر درختان متفرق شدند، در همین حال ناگهان ایشان ما را صدا زدند، ما حاضر شدیم دیدیم که مرد صحرانشینی جلوی آن‌حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم نشسته است، رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمود: «من خواب بودم این شخص شمشیر مرا از نیام بیرون کرد و بالا گرفت وقتی بیدار شدم دیدم بالای سرم ایستاده و به من می‌گوید چی کسی تو را از دست من نجات می‌دهد؟ گفتم الله، اینجا بود که شمشیر از دستش افتاد. جابر رضی‌الله‌عنه می‌گوید: پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم آن مرد را مجازات نکرد و عفو نمود و نشست.
ادامه دارد…
بخش قبلی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version